» آخرین اخبار » یادداشت » افسانه سقوط نظام از ابتدا تا کنون
افسانه سقوط نظام از ابتدا تا کنون

افسانه سقوط نظام از ابتدا تا کنون

فروردین ۱۲, ۱۴۰۲ 0۰


به گزارش خبرگزاری فارس؛ یادداشت – علی شعبانی: سال ۱۴۰۱ به پایان رسید و جمهوری اسلامی ایران در آستانه دوازدهم فروردین ۱۴۰۲ وارد چهل و پنجمین سال حیات خود می‌شود. در این چهل و چهار سالی که گذشت برای پایان دادن به حیات طیبه این نظام مقدس فعالیتهای بی شمار، هزینه‌های هنگفت و جنگ و تحریم و فتنه و اغتشاش و محاصره اقتصادی و جنگ شناختی را همه شیاطین عالم و عوامل آنها طراحی و اجرا کردند و هیچکدام از گزینه‌های روی میز و زیر میز آنها به نتیجه نرسیدند (یرِیدُونَ لِیطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ {صف – ۸} آنان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند)

از جمله ترفندهای دشمنان انقلاب اسلامی برای القای یأس و ناامیدی، پرداختن به آینده نافرجام و متزلزل نظام اسلامی از جمله تکرار مکرر این جمله است که “جمهوری اسلامی در آستانه فروپاشی است”. این جمله در تمامی نشستهای اپوزیسیون و با عبارتهایی رقیق شده در اظهارات و بیانیه‌های عناصر و دنباله‌های داخلی آنها نیز به چشم می‌خورد. اخیراً رهبر معظم انقلاب در دیدار با خبرگان ۴ اسفند ۱۴۰۱ فرمودند:” سیاست‌های دشمن یأس‌آفرینی است. هر وقت یک بار به یک مناسبتی، مال امروز هم نیست، در سال ۶۹ … یک نامهٔ درواقع سرگشاده‌ای نوشتند به یکی از مسئولین و همه‌اش همین‌طور یأس‌آفرینی از جملهٔ تعبیراتی که در آن نامه بود … این است میگویند «مُلک و ملت به لبهٔ وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است»! سال ۶۹ این آقایان به این نتیجه رسیده بودند که کشور به لبهٔ ویرانی و نابودی رسیده حالا دائماً از این حرفها هست. “

اخیراً نیز یکی از تحلیلگرانی که نامه‌های سرگشاده می‌نویسد در یادداشتی مشروح (۲۷ بهمن ۱۴۰۱) با نام “سقوط” مدعی شده که سقوط نظام چهار مرحله داشته که سه مرحله آن اتفاق افتاده است.

به نظر می‌رسد ایشان یا افسانه‌های سقوط که در این چهل و چهار سال توسط معاندین سراییده شده را ندیده و یا آنها را فراموش کرده است

چرا سقوط نظام اسلامی ایران افسانه است؟

برای پاسخ به این سؤال به چند نکته کلی می‌توان اشاره کرد:

اولین مطلب آن است که سقوط و زوال هر پدیده‌ای در جهان هستی ناشی از ذات ممکن الوجودی آن است (کُلُّ شَییء هالِکٌ اِلّا وَجهَهُ) اما واجب الوجود و ذات اقدس الهی و هر آنچه الهی است، مانا و ماندگار است. انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی علی رغم برخی ضعفها و کاستی‌ها اما ذات و خمیر مایه‌اش الهی است و رنگ خدایی دارد و هر پدیده‌ای که خدایی باشد ماندگارتر است و زائل شدنی نیست. خالقان این انقلاب هم که مردم بی نظیر ایران هستند از خمیر مایه‌ای الهی برخوردار هستند و همانگونه که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نوروزی فرمودند: «ملّت ایران باایمان است، با عزّت نفس است، با اعتماد به نفس است؛ این‌ها موجب شده است که ساخت درونی ملّت ایران و نظام اسلامی استحکام پیدا کند.»

دومین دلیل آن است که جمهوری اسلامی متکی به خون شهیدانی است که خدای متعال در قرآن کریم آنها را دارای حیات جاودانه می‌داند. نظامی که تکیه گاهش بر شهیدانی است که جاودانه‌اند، استوار و پابرجا خواهد ماند. بی تردید شهدای انقلاب و دفاع مقدس، نظام اسلامی را تا ظهور حضرت صاحب عج بیمه کرده‌اند.

سومین نکته در راز بقای نظام اسلامی وعده‌هایی است که از سوی خدای متعال به مؤمنین داده شده است که اگر در مسیر الهی ایستادگی کنند، خدا نصرت خود را شامل حال آنها خواهد کرد: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکمْ وَیثَبِّتْ أَقْدَامَکمْ –سوره محمد ص آیه ۷-

چهارمین مسئله در بقای انقلاب و نظام اسلامی، تکیه بر مردم است. اساساً انقلاب اسلامی بر خلاف بسیاری از انقلابهایی که در سده‌های اخیر رخ داده است، مبتنی بر حرکت احزاب و گروه‌ها و جریانات خاص سیاسی نبوده بلکه مبنا و پایه‌های انقلاب اسلامی کاملاً بر اراده و ایمان و حضور مردم شکل گرفت و تداوم یافت و لذا ماندگار شده است. خدای متعال هم در قرآن کریم بر این نقش اینگونه تأکید می‌فرماید: (إِنَّ اللَّهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ – رعد ۱۱ – یقیناً خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند) و البته همانگونه که شکل گیری نظام اسلامی مبتنی بر اراده مردم بود، تداوم آن نیز بر اساس اراده مردم بوده است. از رفراندوم جمهوری اسلامی گرفته تا تدوین قانون اساسی توسط نمایندگان منتخب مردم و تأیید نهایی قانون اساسی با رأی مردم و تشکیل مجلس خبرگان رهبری برای تعیین رهبری و نظارت بر آن و تشکیل مجلس شورای اسلامی و انتخاب رئیس جمهور و اعضای شوراهای شهر و روستا همگی با رأی مردم در بیش از چهل انتخابات بوده است. مردم سالاری دینی حاکم بر جمهوری اسلامی در عرصه‌های دیگر از جمله دفاع مقدس و حماسه‌های حضور مانند ۹ دی و ۲۲ بهمن نیز از عوامل ثبات جمهوری اسلامی است

پنجمین نکته حائز اهمیت در تداوم حیات جمهوری اسلامی را می‌توان در تداوم انقلاب اسلامی دانست. بر خلاف انقلاب‌های دنیا که عموماً در مقطعی از تاریخ رخداده حیات مستمری نداشته‌اند اما انقلاب اسلامی یک ماهیت پویا و بالنده داشته است و هرگاه اندکی از پویایی آن کاسته شده، با رخدادهایی مانند توطئه گروهک‌ها و بروز حوادثی مانند هفت تیر و هشت شهریور، جنگ تحمیلی، تحریم، فتنه و اغتشاش، بار دیگر پویاتر و شادابتر به حیات خود ادامه داده است و به عبارتی انقلاب اسلامی تبدیل به یک دولت نشد بلکه در کنار آن هنوز انقلاب ادامه دارد

ششمین نکته‌ای که برای دلبستگان انقلاب موجب آرامش خاطر است وعده‌های عبد صالح خدا امام راحل رضوان الله علیه است. امام خمینی در سال ۵۸ در پاسخ به گزارش مسئول وقت اطلاعات سپاه در مورد اقدامات برخی‌ها علیه انقلاب فرمودند: «این‌ها چه می گویند، پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق می‌شویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل می‌دهیم و پرچم را به صاحب پرچم می‌سپاریم.»(کتاب خاطرات آیت ا… ری شهری) ودر پیام حج سال ۶۶ می‌فرمایند: «من با اطمینان می گویم اسلام ابرقدرت‌ها را به خاک مذلت می نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد» «خداوندا! تو می دانی که ما در این قیام رضای تو را می‌خواهیم» (صحیفه نورج ۹ ص ۴۲۳)

هفتمین موضوع در باره وعده‌های رهبر معظم انقلاب است. ایشان نیز در باره بقای نظام و انقلاب بارها تأکید کرده‌اند. در ۲۵ اسفند ۹۴ فرمودند: «من آینده را در همهٔ زمینه‌ها روشن می‌بینم»؛ و یا در بحبوحه حوادث نگران کننده سال ۸۸ (۲۲ آذر) فرمودند: «این بنای استوار که هندسهٔ آن الهی است، بنای آن هم با دست یک مرد الهی است، بقاء آن هم با اراده و ایمان این ملت عظیم است، استوار خواهد ماند و ان‌شاءاللَّه این درخت روزبه‌روز ریشه‌دارتر خواهد شد و خواهید دید که این مخالفان، این کسانی که با این بنا، با این حق و حقیقت مخالفت می‌کنند، «فیذهب جفاء»؛ این‌ها در مقابل چشم شما ان‌شاءاللَّه نابود خواهند بود.»

و در دیدار با مردم قم ۱۹/۱۰/۸۳ فرمودند: «بدانید که روزهای عزت و شوکت حقیقی ملتها را ان‌شاءاللَّه خواهید دید و ثمرهٔ این ایستادگی‌ها را خواهید چشید»

هشتمین دلیل بقای انقلاب اسلامی و نظام مبتنی بر آن را باید در هدایتها و رهبری امامین انقلاب دانست. موضوعی که منبعث از نظام سیاسی اسلام و ولایت فقیه به عنوان رکن اصلی در این نظام است. وقتی که حکومت در دست بندگان صالح خدا (صالح به معنای شرایطی که در اصل ۱۱۰ قانون اساسی آمده) قرار داشته باشد، سیاست ورزی و اداره امور مردم بر مبنای عدل و انصاف و ارزشهای الهی خواهد بود و این مسیر با فطرت همه انسانها سازگار است و ماندگار خواهد ماند اگر چه در این مسیر برخی خودباختگان و غربگرایان در مسئولیتهای اجرایی بر خلاف این مسیر الهی حرکت کردند اما آینده این راه روشن است

چرا توهم سقوط دارند؟

اینکه چهل و چهار سال است که دشمنان این سرزمین و دنباله‌های واداده آنها در داخل مدام در توهم سقوط این نظام هستند ناشی از چیست؟ بخوانید:

 اولاً: به نظر می‌رسد که این توهم به نوعی قیاس به نفس است. هر کس (بویژه عوامل خودفروخته داخلی) که داعیه سقوط نظام مقدس جمهوری اسلامی را داشته قطعاً خودش در مسیر سقوط بوده و به قول معروف: “کافر همه را به کیش خود پندارد. رهبر فرزانه انقلاب چه زیبا در دیدار خبرگان فرمودند: ” آن کسانی که خودشان، شخصیتشان، هویتشان در معرض نابودی و ویرانی است آنها به هرکس نگاه می‌کنند اینجوری می‌بینند.”

 مگر می‌شود کسانی را که در مقابل تنها حکومت دینی و الهی جهان به مخالفت بر می‌خیزند، در سراشیبی سقوط ندید. مگر می‌توان کسانی که به خون مقدس بیش از دویست هزار شهید والامقام خیانت می‌کنند را در حال سقوط معرفی نکرد؟

ثانیاً: دلیل دیگر برای توهم معاندین و معارضین در باره سقوط جمهوری اسلامی را در نوع نگاه آن‌ها می‌توان دید. نگاه دشمنان نظام انقلابی ایران صرفاً بر محاسبات مادی استوار است و چشمانشان چیزهایی را که عامل بقای شجره طیبه جمهوری اسلامی است را نمی‌بیند و نخواهد دید. بسیاری از تحلیگران دنیا بدرستی بارها بر این نکته تأکید کرده‌اند که آنچه از فشارهای اقتصادی و نظامی و توطئه‌ها علیه ایران انجام شده اگر در هر کشوری رخ داده بود، قطعاً منجر به فروپاشی آن‌ها می‌شد.

 و البته خوشبختانه دشمنان احمق ایران هرگز به این رمز و راز در بقای نظام انقلابی ما پی نبرده‌اند

داستان‌های کوتاه از سرانجام برخی از کسانی که دنبال سقوط نظام بودند:

در پاسخ به توهم سقوط جمهوری اسلامی، باید هر از گاهی نمونه‌هایی از آرزوی براندازی نظام و تلاشهای انجام شده برای آن که هیچیک به سرانجام نرسیده است را مرور کرد تا معلوم شود که توهم سقوط نظام اسلامی، پیشینه‌ای طولانی و پرتکرار دارد و چه بسیار متوهمانی که با همین آرزو از دنیا مفارقت نمودند. پرداختن به افسانه‌های سقوط در تاریخ جمهوری اسلامی هم اطمینان خاطری است برای همه دلسوزان که این نظام و انقلاب پابرجا خواهد بود و هم تمام کسانی که خیال سقوط و یا تلاشی برای خدشه به این نظام دارند، بدانند که: ” ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عِرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری” و از سوی دیگر کسانی که به تازگی سرود سقوط می‌خوانند، بدانند که خالق این افسانه نیستند:

اولین خیالپرداز در افسانه سقوط، محمدرضا پهلوی بود. هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود که سقوط آن را هنگام خروج از کشور به نوعی وعده داد و گفت که بر می‌گردد و برای استراحت عازم خارج از کشور است اما او بعد از مدتها آوارگی، آرزوی بازگشت را به گور برد.

دومین کسی که تصور می‌کرد که انقلاب سقوط خواهد کرد شاپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی بود که حتی قبل از فرار از ایران (در مدتی که مخفیانه زندگی می‌کرد) اقداماتی با صدور بیانیه و مصاحبه داشت و وقتی با کمک سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از ایران گریخت، خود را نخست وزیر قانونی می‌دانست و حتی جلسات کابینه تشکیل می‌داد و درانتظار سقوط جمهوری اسلامی بود تا اینکه اجل به او مهلت نداد و سال ۱۳۷۰ در پاریس به قتل رسید.

نفر بعدی که به سقوط نظام اسلامی امیدوار بود، فرزند محمدرضا پهلوی بود که بعد از مرگ پدر اعلام کرد که طبق قانون من شاه ایران هستم. رضا پهلوی در مصاحبه با آندرئا کلاودیا هوفمان از فوکوس آنلاین گفت: “طبق قانون اساسی می‌بایستی من به این سن رسیده باشم تا بتوانم شاه شوم. البته بعد می‌بایست در مجلس ایران هم سوگند پادشاهی یاد می‌کردم؛ بنابراین می‌توان گفت که «بنا به قانون» شاه ایرانم”.

او هم چهل و دو سال است که بعد از مرگ پدرش در آرزوی سقوط جمهوری اسلامی است و با همین آرزو به پدرش خواهد پیوست.

روزی که صادق قطب زاده با افسر اطلاعاتی ویل آلون آلمانی ارتباط گرفت و از برخی کشورهای همسایه نیز استمزاج نمود، با خود تصور می‌کرد با طراحی یک کودتا و همراهی سید کاظم شریعتمداری کار جمهوری اسلامی را یکسره می‌کند ولی در سال ۶۱ با دستگیری او کودتا لو رفت. او هدف از انجام کودتا را این‌گونه بیان می‌کند: «هدف از بین بردن همه سران حکومت من‌جمله امام بود». قطب زاده برای منفجر نمودن بیت حضرت امام در جماران نیز برنامه ریزی کرده بود اما در سال ۶۱ اعدام شد و ۴۰ سال بعد از مرگ او نظام مقدس جمهوری اسلامی مقتدر و با صلابت برقرار مانده است.

نظام نوپای جمهوری اسلامی از طراحی کودتای نوژه بی خبر بود تا اینکه با عنایت الهی یکی از عوامل کودتا با مراجعه به حضرت آیت الله خامنه‌ای ایشان را در جریان قرار می‌دهند و کودتا لو می‌رود و عوامل آن قبل از اجرای نقشه‌هایشان در تیرماه ۱۳۵۹ دستگیر می‌شوند.

این کودتا که با هماهنگی سازمان سیا و حمایت بختیار قرار بود انجام شود بگونه ای برنامه ریزی شده بود تا ابتدا پایگاه هوایی نوژه توسط ۱۲ تیم مرکب از صد نفر از کلاه سبزهای تیپ نوهد، ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از فریب خوردگان ایلات و ۱۲ نفر راهنما از داخل پایگاه به تصرف درآید واز هواپیماهای پایگاه برای بمباران بیت امام خمینی ره و چند مرکز حساس دیگر آغاز شود و سپس نقاط حساس تهران از جمله صدا و سیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش و پادگانها به تصرف درآیند. هدف اصلی کودتاگران برانداختن رژیم جمهوری اسلامی و روی کار آوردن یک دولت نظامی با نخست وزیری ظاهری شاپور بختیار به مدت دو سال بود

سال ۱۳۵۹ صدام حسین رئیس جمهور عراق با تحریک کشورهای غربی و منطقه‌ای و به خیالِ «نوپا و ضعیف بودن جمهوری اسلامی»، به ایران حمله کرد و به گمان سقوط جمهوری اسلامی، در مصاحبه‌ای که در یکی از مناطق اشغالی جنوب کشور داشت، به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد و مغرورانه گفت: «بقیه سؤالات را حداکثر یک هفته دیگر در مصاحبه بعدی در تهران پاسخ خواهم داد».

صدام در جنگ هشت ساله از حمایت ده‌ها کشور (حمایت تسلیحاتی – نیروی نظامی – کمک‌های مالی و اطلاعاتی) برخوردار بود اما ۲۳۰۰ هفته از آن هفته‌ای که قرار بود در تهران مصاحبه کند، می‌گذرد و او نیز آرزوی سقوط ایران و مصاحبه در تهران را بگور برد.

ابولحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران سه‌شنبه ۶ مرداد ۱۳۶۰ به همراه  مسعود رجوی از فرودگاه مهرآباد توسط هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ به خلبانی بهزاد معزی(خلبان محمدرضا پهلوی) از ایران رفتند و با عبور از کشورهای ترکیه، قبرس، یونان و شمال ایتالیا، در یک فرودگاه نظامی واقع در حومه پاریس به زمین نشستند. بنی صدر نیز خود را رئیس جمهور قانونی ایران می‌دانست و از سوی شورای به اصطلاح ملی مقاومت به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد اما سرانجام در سودای سقوط جمهوری اسلامی در ۱۷ مهر ۱۴۰۰ در ۸۸ سالگی در بیمارستان سالپتریه پاریس درگذشت.

۳۰ خرداد ۶۰ سازمان منافقین با تظاهراتی مسلحانه به قصد سقوط نظام در تهران و چند شهر دیگربه خیابان‌ها آمده و به قتل و غارت و آشوب دست زدند اما در کمتر از ۴۰ روز بعد سرکرده آنها سر از پاریس درآورد و مدتی بعد برای مبارزه با جمهوری اسلامی به عراق رفتند و با دشمنی که به خاک ایران تعدی کرده بود، متحد شدند اما نه منافقین و نه متحد آنها صدام نتوانستند به آمال خود در براندازی نظام اسلامی ایران برسند.

قطعنامه ۵۹۸ در سال ۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و در همین اثنا منافقین که در عراق مستقر بودند با هماهنگی و پشتیبانی صدام و لشگر بعث عراق در سوم مرداد سال ۱۳۶۷ از جبهه غرب به ایران اسلامی حمله کردند و مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «بر اساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید… کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند.»

منافقین با تصور اینکه مردم شهرهای مسیر مانند قصرشیرین و اسلام آباد و… با آنها همراهی خواهند کرد با ۷۵۰۰ نفر متشکل از نیروهای منافقین و عراقی و ۱۳۰۰ دستگاه تانک و خودرو زرهی وارد مرز ایران شدند اما با مقاومت مردم مواجه شدند و با حضور مقتدرانه سپاه و ارتش و بسیجیان دلاور در کمتر از ۴ روز شکست سنگینی خوردند و اکنون بیش از ۳۴ سال از زمانی که قرار بود منافقین تهران را فتح کنند می‌گذرد و جمهوری اسلامی ثابت و استوار مانده است و این مسعود رجوی است که مفقود شده و بنا به برخی اخبار عازم دیار باقی شده است.

اردیبهشت ماه سال ۶۹ در زمانی که هنوز کشور درگیر خسارتهای سنگین ناشی از هشت سال جنگ تحمیلی بود، ۹۰ نفرکه شامل برخی فعالان نهضت آزادی و چهره‌های اپوزیسیون نامه‌ای به نام جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران، خطاب به رئیس جمهور وقت نوشتند و ضمن سیاه نمایی از وضعیت کشور اینگونه سقط نظام را نزدیک معرفی کردند: «اکنون کشور عزیز ما در بن‌بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی و نابسامانی دست و پا می‌زند. …، ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است»

برخی امضا کنندگان این نامه (مهدی بازرگان، یدالله سحابی، ابراهیم یزدی و علی‌اکبر معین‌فر) در ابتدای انقلاب مسئولیت داشته و عضو دولت موقت بودند، افراد یاد شده اکنون در قید حیات نیستند اما جمهوری اسلامی به حیات طیبه‌اش ادامه داده است

سی و یکم اردیبهشت سال ۱۳۸۱ بود که ۱۳۵ نفر از نمایندگان مجلس ششم (اکثراً از جریان اصلاح طلب) نامه مشابهی را خطاب به رهبری نوشتند و در آن از ایشان خواستند تا جام زهر را بنوشد: «اگر جام زهری باید نوشید قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقالل و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد باید نوشیده شود و بی تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می‌شود که امام عزیز راحل روبرو شد».

گرچه این نامه که برای رهبری نوشته شده بود بلافاصله از رسانه‌های بیگانه سر برآورد اما پیش بینی نگارندگان درست از آب در نیامد و بعد از ۲۰ سال بدون نوشیدن جام زهر، جمهوری اسلامی سرافرازانه ایستاده است.

مریم رجوی در سال ۱۳۷۲ به عنوان رئیس‌جمهور منتخب مقاومت ایران توسط شورای ملی مقاومت انتخاب شد تا بعد از براندازی حکومت جمهوری اسلامی تا تأسیس مجلس مؤسسان و انتخاب رئیس‌جمهور، ریاست‌جمهور موقت کشور باشد. او از آن سال تاکنون (۳۰ سال) است که منتظر سقوط جمهوری اسلامی است ولی “شتر در خواب بیند پنبه دانه”.

سال ۱۳۷۸ از سالهای خاص در تاریخ انقلاب اسلامی بود. با تعطیلی روزنامه‌ای متخلف و با تحریک عده‌ای، ناآرامی‌هایی در سطح کوی دانشگاه و سپس در سطح شهر رخ داد و نظام اسلامی در معرض خطر قرار گرفت و مهمتر اینکه عواملی از دولت وقت (دولت اصلاحات) نیز با این ناآرامی‌ها همراهی می‌کردند و در انتظار شکست نظام در این معرکه پیچیده بودند تا اینکه در ۲۳ تیرماه با حضور شکوهمند مردم در صحنه بساط فتنه گران برچیده شد و نقشه سقوط آنها نیز باردیگر مانند همیشه به شکست انجامید.

سال ۱۳۸۸ و بعد از انتخاباتی بی نظیر و مشارکت فوق العاده مردم در حالی که می‌رفت تا کام مردم به پشتوانه این حضور شیرین شود، فتنه بزرگی در کشور رقم خورد. سران فتنه با خیانتی آشکار به نظام و انقلاب به بهانه تقلب در انتخابات عده‌ای از مردم را به خیابانها کشاندند و به فرمایش رهبری نظام را تا لبه پرتگاه بردند. از قتل و کشته سازی و خسارات بسیار به اموال مردم تا حرمت شکنی نسبت به عاشورا و خیمه‌های عزاداری و … موجب شد تا بسیاری از دلبستگان نقلاب اسلامی احساس نگرانی کنند اما این بار نیز مکر دشمنان نتیجه‌ای نداشت و با طوفان ملت در ۹ دی ماه سال ۸۸ آتش فتنه خاموش شد و قسمتی دیگر از سریال افسانه سقوط به پایان رسید.

«جان بولتون» نماینده امریکا در سازمان ملل در نشست تیرماه سال ۹۶ منافقین در پاریس شرکت و سخنرانی کرد او نیز با توهم سقوط جمهوری اسلامی گفت: «نباید بگذاریم انقلاب اسلامی ایران به چهل سالگی برسد!… جمهوری اسلامی سال ۲۰۱۹ را نخواهد دید و ما قبل از شروع ۲۰۱۹ در تهران جشن می‌گیریم».

چهار سال از محقق نشدن وعده جان بولتون گذشته و امروز نه تنها جمهوری اسلامی سقوط نکرده بلکه امریکا و اسرائیل به استناد اخبار و رویدادهای این روزها در حال فروپاشی و اضمحلال هستند. قدرت امریکا رو به افول گذاشته؛ چین به عنوان بازیگر اصلی در حال نقش آفرینی در تحولات منطقه و جهان است؛ روسیه در حال چالشی جدی با امریکاست؛ فرانسه و رژیم صهیونیستی به شدت درگیر ناآرامی‌های گسترده داخلی هستند و کشورهای منطقه مسیر ایران ستیزی را بی ثمر دیده و در حال گرایش به ایران هستند و ایران لنگرگاه امنیت و ارامش برای منطقه و جهان شده است.

آخرین مورد در توهم سقوط، مربوط به اغتشاشات سال ۱۴۰۱ بود. گرچه جمعیت اغتشاشگران قابل توجه نبود اما چند نکته مهم این اغتشاشات، خشونت بالا، شعارهای تند، حمایت سران برخی کشورهای غربی و امریکا، حمایت بسیار گسترده رسانه‌ای و تصویر سازی شدید، شعارهای ساختارشکنانه و بکارگیری سلاح سرد و گرم بود. شعارهای اغتشاشگران مبنی بر اینکه کار نظام تمام است، شعار نویسی آنها و همچنین فعالیت گسترده معارضین و اپویسیون در نشستها و حتی تعیین اسامی اعضای کابینه بعد از پایان نظام اسلامی بگونه‌ای بود که تلقی همه آنها بر سقوط جمهوری اسلامی قرار داشت؛ اما سرانجام به اعتراف دشمنان داخلی و خارجی این فتنه نیز نافرجام ماند و نظام هم کماکان مقتدر و پابرجا ماند بگونه ای که اکنون کشورهای حامی اغتشاشات نیز یک به یک به دنبال ارتباط و تعامل با جمهوری اسلامی هستند.

والحمد لله رب العالمین

پایان پیام/.




منبع

به این نوشته امتیاز بدهید!

farsnews

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×