» آخرین اخبار » یادداشت » تداوم منطق بسیج انقلاب در تدبیر نظام

تداوم منطق بسیج انقلاب در تدبیر نظام

دی ۸, ۱۴۰۲ 0۰


فارس پلاس؛ مهدی جمشیدی در یادداشتی نوشت: ۱. برخلاف تصویرسازی‌های غرض‌ورزانه، واقعیّت این است که «مردم‌سالاری» در نظام جمهوری اسلامی، امر «ضروری» و «حتمی» و «بنیانی» بوده و هرگز دربارۀ آن، سهل‌انگاری و تقلیل صورت نگرفته است. در سه دهۀ اخیر، این شخص آیت‌الله خامنه‌ای بوده که بیش و پیش از هر کسی، دل‌مشغولِ مردم‌سالاری دینی و همواره نسبت به حضور و کنشگری مردم، حسّاسیّت به خرج داده است؛ تا آنجا که باید گفت در دیده و منطق ایشان، مردم‌سالاری جزو مسائل «ناموسی» و «حیاتیِ» نظام است که نباید به هیچ‌رو، آن را نادیده گرفت  و یا حتی به حاشیه راند. دغدغه‌مندی ایشان نسبت به مقولۀ مردم‌سالاری، تا آنجاست که ایشن حتّی تعبیر «مردم‌سالاری دینی» را ترجمۀ «جمهوری اسلامی» می‌دانند و به این واسطه، مردم‌سالاری دینی را در عرض خودِ جمهوری اسلامی می‌نشانند.

۲. در نیمۀ دهۀ هفتاد که نیروهای سیاسی و فکریِ دگراندیش، تلاش کردند تا این‌گونه وانمود کنند که تاکنون در نظام جمهوری اسلامی، به «اسلامیّت» پرداخته و از «جمهوریّت»، غفلت شده است، ایشان در برابر این کج‌روایتِ ساختارشکنانه ایستاد و دو عنصر اسلامیّت و جمهوریّت را در کنار یکدیگر نشاند و از کارنامۀ نظام در هر دو زمینه، دفاع کرد. در همین زمان بود که این نیروهای بازگشته از اصالت‌های انقلابی، کوشیدند «دموکراسی» را در کانون و هستۀ مرکزی انقلاب بنشانند و با اقتضاها و دلالت‌های سکولاریستیِ مفهومِ وارداتیِ دموکراسی، جامعۀ ایران را دچار «چرخش هویّتی» کنند و در نظام سیاسی نیز «تغییر ساختاری و کارکردی» ایجاد کنند. در این مقطع بود که برخی از نیروهای انقلابی، در موقعیّت مخالفت با مردم و رأی مردم نشانده شدند و از آنها، روایت‌پردازی منفی و وارونه صورت گرفت، اما آیت‌الله خامنه‌ای به فاصلۀ اندکی، تعبیر «مردم‌سالاری دینی» را به‌عنوان «بدیل بومی» و «الگوی دینی»، در برابر دموکراسی غربی مطرح کردند و بسیار بر آن اصرار ورزیدند و به این واسطه، گوی سبقت را از این نیروهای دگرداندیش و ریزش‌کرده ربودند. آنها قصد داشتند با دوگانه‌سازی موهوم، «جامعه» را در برابر «حاکمیّت» قرار بدهند و شکاف تصنّعی بیافرینند، اما پیش‌دستی و پیش‌روی آیت‌الله خامنه‌ای، معادله را تغییر کرد و «مردم‌سالاری اسلامی» را به عنوان نقطۀ مرکزی، بر پیشانیِ تفکّر اسلامی و انقلابی حک شد.

۳. گذشته از عالَم نظرورزی و مفهوم‌سازی، آیت‌الله خامنه‌ای بر این باور بود و است که «انتخابات»، یکی از عالی‌ترین و ساختاریافته‌ترین صورت‌های «تجلّی ارادۀ مردم» در عرصۀ تدبیر اجتماع و سیاست است. ازاین‌رو، انتخابات به یکی از حسّاس‌ترین و کلیدی‌ترین مسأله‌های عملی ایشان تبدیل شد. در اینجا، سخن ایشان بر سر اصل انتخابات به عنوان یک «سازوکار رسمی» و «منطق قطعی» برای تحقّق اراده‌ها و تجلّی خواسته‌های نوبه‌نوشوندۀ مردم بود. درست است که نظام اسلامی، در پی «غایات دینی و قدسی» است و مقصد اعلای انقلاب اسلامی، معرفت الله است و هیچ هدفی در عرض این هدف نمی‌نشیند و هم‌رتبۀ آن نیست، اما این هدف عالی و ملکوتی، از طریق «همراهی و همدلی تودۀ مردم» تحقّق می‌یابد و وضع تحمیلی و اجباری ندارد. «انقلاب»، حاصل ارادۀ آزاد و خودجوش خودِ مردم بود و براین‌اساس، «نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب» نیز باید همان راه مردم‌بنیانِ خودِ انقلاب را ادامه بدهند و به اصالت‌های آغازین انقلاب، متعهد و مقیّد باشد. به‌صحنه‌آودرن مردم و بهره‌گیری از قوّه‌ها و قابلیّت‌های مردم، تنها سازوکار «انقلاب‌کردن» نبود، بلکه «حکومت‌کردن» نیز باید بر همین منطق و مبنا استوار باشد. ازاین‌جهت است که آیت‌الله خامنه‌ای، این‌چنین بر عنصر دو لایۀ مردم‌سالاری دینی تأکید می‌ورزدند و خواهان «مشارکت حداکثریِ مردم» در انتخابات هستند. در انتخابات، ماهیّت مردمیِ انقلاب، نمایان می‌شود و بدنۀ اجتماعیِ انقلاب، به میدان کنشگری سیاسی می‌آید تا نشان بدهد که ساختار سیاسی، بیگانه با آنها نیست و هیچ شکافی میان دولت و ملّت پدید نیامده و اصالت‌های انقلابی به فراموش سپرده نشده است.

۴. مردم و حضور مردم و تدبیر جمعیِ امور و شوؤن سیاسی، دغدغۀ آیت‌الله خامنه‌ای است؛ چون زدوده یا کم‌رنگ شدن این عنصر، یک «عنصر هویّتی انقلاب» را از آن می‌ستاند و انقلاب را گرفتار «استحاله» می‌کند. چنانچه انتخابات در میان نباشد، آنچه که می‌ماند جز «دیکتاتوری» نام ندارد و این یعنی استحالۀ انقلاب. استحالۀ انقلاب، هم سوق‌دادن است به سوی «لیبرالیسم» است و هم کشاندن آن به طرف «فاشیسم». انقلاب، نه این است و نه آن، بلکه بر منطق مردم‌سالاری دینی تکیه دارد و این را جزو «ذاتیّات» و «مقوّمات» خویش می‌شمارد. این‌همه اصرار و حسّاسیّت آیت‌الله خامنه‌ای برای تداوم و بسط حضور تصمیم‌سازانۀ مردم، چنین مبنا و منزلتی دارد.

پایان پیام/غ




منبع

به این نوشته امتیاز بدهید!

farsnews

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×