آمریکا را ایران به این روز انداخت
به گزارش خبرگزاری فارس، سارا هوشمندی در یادداشتی نوشت: ایالات متحده بین پایان جنگ دوم جهانی تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، با هژمونی مطلق بر غرب اروپا و غرب آسیا و تبدیل آنها به منطقهای انحصاری به تنظیم معادلات جهان می پرداخت تا آنکه پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، شروع پایان آمریکا شد.
ابرقدرتی یک کشور به ۲ مهم وابسته است؛ «قدرت ایجاد اتحاد» و «قدرت مهار رقبا».
۱- قدرت ایجاد اتحاد به این معناست که ابرقدرت بتواند با همراه کردن قدرتهای کوچکتر، یک منازعه را ـ در حال حاضر نبرد روسیه و اوکراین ـ مطابق اصول و منافع خود به پایان برساند. آمریکا بعنوان ابرقدرت فعلی جهان فاقد این قدرت است و اگرچه کاری کرد جنگ به راه بیفتد، اما نه تنها نتوانست آن را کنترل کند، بلکه امروز حتی تحریمهای غرب علیه مسکو به ضرر خود غربیها شده است.
۲- قدرت مهار رقبا به این معناست که یک ابرقدرت بتواند با کمترین هزینه، رقیب را مهار کرده و اگر توان داشته باشد، حتی آن را حذف کند. ۳۰ سال پیش ایالات متحده به حدی قدرتمند بود که موفق شد ابرقدرت رقیبش ـ اتحاد جماهیر شوروی که بزرگ ترین کشور کره خاکی هم بود ـ را به ۱۵ کشور تجزیه کند.
اما از همان زمان فواره ابرقدرتی آمریکا به اوج خود رسید و یانکیهای شادمان از جهان تک قطبی که دنیا را مایملک خود میدانستند، نمیدانستند سقوطشان آغازیدن گرفته است. نخستین چالش آنها از قضا باز هم با جمهوری اسلامی ایران بود.
۳- آمریکاییها که پس از، از بین رفتن شوروی، به همه جای دنیا سرک میکشیدند و کودتا راه انداخته و دولتها را سرنگون میکردند، از همان زمان نتوانستند به مناقشههای غرب آسیا که یک طرف آن ایران بود، مطابق میل شان پایان دهند و همواره صحنه را به رقیب واگذار کردند. آزادی جنوب لبنان، پیروزی حزب الله قهرمان در جنگ ۳۳ روزه، اوج گیری قدرت گروههای مقاومت فلسطین و اهمیت یافتن مجدد آزادی این کشور اشغال شده دنیای اسلام صرفا با مخالفت تهران با روند سازش، از دست دادن عراقی که خود دیکتاتورش را سرنگون کردند و تقدیم آن به ایران و چندین مورد دیگر نشان داد آمریکا به هیچ صورتی قادر به رفع هیچ مناقشهای که ایران از مردم منطقه حمایت کند، به سود خود نیست.
در واقع این ایران بود که جسارت خود را به روسیه و چین هم منتقل کرد تا امروز زوال ابرقدرتی آمریکا تسریع شود و پرچمدار ایران بود.کاملاً واضح است که تلاش برای عادیسازی روابط با ایران، ارتباط مستقیمی با برنامه جامع آمریکا در مورد ایران دارد، در واقع همانگونه که تلاش برای حذف و یا تضعیف متحدان منطقهای ایران ــ که عمق سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران محسوب میشوند ــ با برنامهریزی مستقیم و میدانی آمریکا صورت میگیرد برنامه حذف و یا تضعیف جمهوری اسلامی نیز نیازمند حضور مستقیم و میدانی آمریکا در ایران است. جالب این است که آمریکاییها این هدفگذاری را چندان پنهان هم نمیکنند و با صراحت میگویند: مقاومت و پایایی ایران در برابر بحرانها در شرایطی صورت گرفته است که ما فاقد نفوذ و امکان کافی اثرگذاری بر ایران بودهایم.
انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید