زن ایرانی بدبخت و هیچکاره نیست!
به گزارش مشرق، کانون ادبی راوی گیلان با همکاری کتابخانه خاتم الانبیا، ششمین جلسه نقد و بررسی کتاب را، با محوریت رمان «جامانده از پسر» برگزار کرد.
این جلسه با حضور «مرضیه نفری» نویسنده اثر «فاطمه السادات مدنی» منتقد، «زینب السادات میرپور» مجری کارشناس و با همراهی جمعی از نویسندگان و علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی در کتابخانه خاتم الانبیا برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، زینب السادات میرپور، ضمن معرفی نویسنده و دیگر آثار او به نامهای«شبهای بیستاره» و«مجموعه داستانهای شاید عشق باشد شاید عادت» به خلاصهی ماجرای کتاب مورد نقد پرداخت و گفت:«جامانده از پسر» داستان زندگی مردی به نام سالار است که به دلیل اختلافاتی که با آذر (همسرش) دارد، او و پسر و دخترش را ترک میکند. به دلایلی به زندان میافتد و بعد از آزادی، به پیشنهاد دوستش ذبیح، وارد دارو دستهی اسماعیل هفت خط میشود.»
میرپور سپس افزود: «داستان در اواخر دورهی پهلوی و در منطقهی ورامین، پل باقرآباد روایت میشود و سالار در اولین قرارش با اسماعیل هفت خط، متوجه تیرخوردن سهراب، پسر خود میشود و ادامهی ماجرا به مداوا کردن و مخفی کردن سهراب و البته مشخص شدن حق و باطل میگذرد.»
در ادامه، نفری در پاسخ به سوال میرپور در مورد موانع پیشرو در خلق این اثر گفت: یک سوم از کتاب را که نوشتم، احساس کردم دیگر پیش نمیرود. با اینکه کتاب های مختلفی در مورد فرهنگ عامه، فرهنگ قهوهخانه و… خوانده بودم اما تجربهی نزیستهام راجع به شخصیت سالار که یک لات قمارباز بود، باعث میشد کار پیش نرود.
فاطمهالسادات مدنی، منتقد جلسه صحبت خود را با اشاره به تحول عظیم ادبیات بعد از انقلاب ۵۷، تاریخچهی مختصری در خصوص زنان نویسنده ارائه داد و افزود: شمار نویسندگان زن قبل از انقلاب انگشتشمار بوده اما پس از انقلاب تاکنون به ۷۵٠٠نفر رسیده، بنابراین میتوان انقلاب اسلامی ایران را نقطهی جوششی برای بروز استعداد زنان دانست.
این منتقد، در مورد «جامانده از پسر» گفت: همان ابتدای کتاب، خواندن جمله «قصه، قصهی پدر و پسریه» ما را به شاهنامه و کهن الگوی پسر کشی میبرد.
وی سپس از نفری در مورد سرنوشت شخصیت سهراب و چرایی زنده ماندن او پرسید و نفری پاسخ داد: سهراب نماد رشد و بالندگی انقلاب است و میخواهد انقلاب را به نتیجه برساند. زنده ماندن او به معنای زنده ماندن مسیر و انقلاب است. به همین خاطر نخواستم مانند سهرابِ شاهنامه کشته شود.
نفری در این جلسه، به نقش پررنگ جوانان در برهههای حساس کشور اشاره کرد و با توجه به شخصیت سالار و سهراب گفت: همیشه قرار نیست پسر به دنبال پدر برود، گاهی برعکس است. بیشتر مبارزان ما در دفاع مقدس کم سن و سال هستند. در صحبت های امام و رهبری هم تاکید روی جوانان است.
در ادامه، مدنی ضمن اشاره به ساحت و کارکردهای سیمرغ در شاهنامه، به بررسی نقش سیمرغ در شاهنامه و کتاب پرداخت و توضیح داد: وقتی زال با پدرش سام همهویتی ندارد و به خاطر سرزنش بزرگان در دامنه کوه با سیمرغ زندگی میکند، سیمرغ پری به او میدهد تا هر بار مشکلی پیش آمد آن را آتش بزند و سیمرغ حاضر شود. در اینجا هم سالار، هر جا مشکل دارد به یاد مادرش سیمرغ می افتد.
نفری نیز شخصیت سیمرغ را نشات گرفته از حال و هوای مادرانه خویش دانست و درباره دیگر شخصیت های زن داستان گفت: در داستان ها به ما القا شده که زن ایرانی بدبخت و هیچ کارهست. اینطور نیست، زن میتواند مثل آذر کسی را بدبخت کند و میتواند مثل عالیه باشد و مسیر تکامل را نشان بدهد.
در اواخر جلسه مجریکارشناس، ضمن اشاره به آیینهای مذهبی ذکر شده در کتاب از جمله «بنی اسد» در مورد این آیین سنتی در پیشوا و ارتباط آن با واقعه ۱۵ خرداد ۴۲ در پل باقرآباد توضیحاتی داد.
منتقد در پاسخ به سوال میرپور درباره دیگر شخصیتهای داستان پاسخ داد: از جمله شخصیت هایی که اگر در داستان نمیآمدند هم اتفاقی برای اثر نمی افتاد شخصیت اسد و فرشته بود. شخصیت آذر هم با آن همه عصیان، بعد از دیدن پسرش زود کوتاه آمد.
مدنی صحبت های پایانی خود را به نقد شخصیت سهراب اختصاص داد و گفت: سهراب بعد از زخمی شدن، خانهنشین میشود و دیگر از او خبری نیست. با توجه به داستان رستم و سهراب و با توجه به روضه حضرت علی اکبر دوست داشتم که این شخصیت پررنگتر ظاهر میشد.
لازم به ذکر است کانون ادبی روای گیلان از آذرماه سال ۹۹فعالیت خود را آغاز کرد. در کارنامه فعالیتهای اعضای این کانون، که جمعی از بانوان استان گیلان اند، نگارش رمان، داستان کوتاه، جستار، یادداشت نقد کتاب و برگزیده شدن در جشنوارههای استانی و کشوری به چشم میخورد.