نمودار جنگ ارادهها و نیرنگ رزم جوجیتسو
فارسپلاس؛ محمد ایمانی در یادداشتی نوشت: ۱) هیچ کس نمیتواند انکار کند که آنچه «میان ملت ایران» و مثلث «آمریکا، انگلیس و اسرائیل» میگذرد، جنگ ارادههاست. هدف غرب از این جنگ چیست؟ اراده کدام طرف در طول چند دهه غلبه کرده است؟ این جنگ، جایگزین هم دارد که نخواهیم زحمت و هزینهها را به جان بخریم؟ کشورهایی که اعتماد کرده و کوتاه آمدند، در کدام وضعیت قرار گرفتهاند؟ پاسخ این سؤالات، بخشی از خیانتی را که «خط تحریف» در جنگ ارادهها مرتکب میشوند، بازنمایی میکند.
۲) برآورد دشمنان این است که ایران در مسیر اقتدار و پیشرفت قرار گرفته و هیچ چیز، جز اخلال در اراده ایرانیها نمیتواند روند صعودی موفقیتها را متوقف کند. «تامیر هیمن»، مدیر موسسه تحقیقات امنیت ملی اسرائیل، چند هفته قبل گفت: «امروز هیچ چیزی جز اراده خود ایرانیها نمیتواند آنها را محدود کند. آنها بدون سلاح هستهای به بازدارندگی رسیدهاند و این یعنی همان وضعیت عالی در برابر غرب، از نگاه رهبر ایران». از جمله طراحیهای CIA و MI6 در قالب کودتای مخملین که در جریان فتنهسبز رونمایی شد، تقلید از فنون رزمی «جوجیتسو» بود. طبق این تاکتیک، اگر بتوان بخشی از نیروی حریف را علیه خود وی به کار گرفت، بخش مهمی از تئوری «مهار» و «انحلال قدرت» عملی شده است.
۳) آنچه «تامیر هیمن» درباره آزادشدگی اراده ملت ایران بازگو کرده، منحصر در برنامه هستهای و قدرت نظامی نیست. براستی در جنگ ۶۰ ساله در حوزههای گوناگون، اراده کدام طرف پیش رفته است؟ رژیم شاه با وجود حمایت همهجانبه غرب باقی ماند، یا انقلاب اسلامی ملت ایران بود که پیروز شد؟ رگبار کودتا و ترور و تجزیهطلبی و آشوب، موجب سرنگونی شد، یا انقلاب اسلامی را قویتر از قبل کرد؟
صدام (مهره جاهطلب و تحریک شده غرب) توانست ایران را فتح کند، یا اراده ملت ما غلبه کرد و منطقه را تغییر داد؟ تحریم اقتصادی، ایران را تسلیم کرد، یا سکویی برای پیشرفتهای گوناگون زیر ساختی شد؟ صادرات نفت ایران در اثر فشار حداکثری به صفر رسید، یا بدون توافق با آمریکا، احیا و سه برابر شد؟ ایران در اثر انبوه فشارها عقبگرد زد، یا از کشور ناتوان در ساخت لولهنگ (ادعای سران رژیم پهلوی)، به یکی از ۵ تا ۱۰ کشور سرآمد در زمینه نانو، سلولهای بنیادین، ایجاد چرخه کامل سوخت هستهای، فناوریهای پیشرفته موشکی و پهپادی، هوا فضا و ماهواره، سدسازی و… تبدیل شد و رشدی معادل ۱۱ برابر متوسط جهانی را در زمینه رشد علمی تجربه کرد؟
۴) جمهوری اسلامی ایران در حصار تحریم سیم خاردار ماند، یا به اذعان مقامات پنتاگون، با تولید موشکهای دوربرد نقطه زن و پهپادهای فوق مدرن، برتری ۷۰ ساله آمریکا را به چالش کشید؟ چنان که غرب طراحی کرده بود، ایران گرفتار باتلاق در عراق و سوریه و افغانستان شد، یا این آمریکا بود که در باتلاقهای خود ساخته برای دیگران در افغانستان و اوکراین، گرفتار آمد و ابرقدرتی بلامنازعش را از دست داد؟ نظم جهانی مبتنی بر پروژه «قرن جدید آمریکایی» و «خاورمیانه جدید» شکل گرفت، یا راهبرد ایران برای شکلدهی به جهان متکثر چند قطبی؟ ایران، محاصره و منزوی شد، یا توانست عمق نفوذ خود را نه تنها در غرب آسیا بلکه آمریکایلاتین و آفریقا گسترش دهد و با عضویت در پیمانهای بزرگ، هویت و قدرت جدیدی به آنها ببخشد؟
دولتها و جنبشهای مستقل در سوریه، عراق، لبنان، یمن، و ونزوئلا، طبق اراده آمریکا سرنگون شدند، یا طبق اراده جبهه مقاومت، ماندند و اراده آمریکا را شکستند؟ عراق، مستعمره نظامی آمریکا شد، یا برخلاف پروژه غرب، در شمار ملتهای برادر و متحد ایران درآمد؟ داعش دستساز آمریکا توانست بر عراق چیره شود و منطقه را بیثبات کند، یا اراده عاشورایی فرزندان مقاومت توانست ضمن تامین امنیت راهپیمایی ۲۳ میلیون نفری زائران امام حسین(ع)، تلخترین سیلی تاریخ را بر صورت آمریکا و انگلیس و اسرائیل بزند؟
۵) این چند تحلیل از نشریه آمریکایی فارن افرز ظرف یک سال اخیر را مرور کنید:
– «ایران، تخممرغهایش را از سبد برجام برداشته، چرا که اهرم هستهای را بدون کسب منافع وعده داده شده، از دست داد».
– «موقعیت ایران در ماههای اخیر، بدون توافق با آمریکا بهبود یافته است».
– «تحریمها علیه ایران، از سر درماندگی و بیش از اندازه تک بعدی است. همه چیز به افول آمریکا بر میگردد. رؤسای جمهور مأیوس، تیر کمتری در کمان دارند. تحریم نه تنها افول آمریکا را آشکار میکند، بلکه باعث شتاب آن شده و دائما اوضاع را بدتر میکند».
– «ایران در دهههای اخیر توانسته با همکاری کشورهایی مانند چین و روسیه، اتحادی را علیه واشنگتن تشکیل دهد. ایران با حمایت از سوریه توانست نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد و در یمن و لبنان به موفقیتهایی دست یابد. این پیروزی ها سبب شده کشورهایی مانند چین، وارد تعامل با ایران شوند. ایران با پیوستن به پیمان شانگهای و بریکس، آثار تحریمها را تا حد زیادی از بین برده. روسیه هم روابط اقتصادی با ایران را افزایش داده است… بنابراین، وقتی حرف ایران به میان میآید، بایدن باید از موقعیتی که در آن قرار دارد ناراضی باشد. شرائط ایران در مقایسه با یک سال قبل، پیروزمندانه است.
[آیتالله] خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، بقای انقلاب را در مقابل آمریکا تضمین کرده و خاورمیانه را به منطقهای تبدیل میکند که ایران پس از ۴۴ سال تلاش، قدرت مسلط در آن است.»
۶) شاید کسانی بگویند موفقیتها جای تردید ندارد، اما کشور هزینههای زیادی پرداخته و با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند و نکاتی از این دست. اولا بخش بزرگی از چالشها، یا تحمیل غرب است، و یا برآمده از تحلیلها و مدیریت عناصر غربگرا در گذشته. ثانیا میتوان در نقطه مقابل، سرنوشت کشورهایی را مرور کرد که به خاطر اعتماد به آمریکا، خسارتهای بزرگی را متحمل شدند. صرف نظر از مصایبی که نزدیکی به آمریکا بر سر اقتصاد و امنیت کشورهایی مانند مصر و لیبی و ترکیه و مالزی، (و ژاپن و کرهجنوبی، در قالب استقرار پایگاه نظامی، تحمیل کاپیتولاسیون و رفتار مستعمره گونه) آورد، جا دارد به متحدان اروپایی آمریکا بپردازیم. منطق آمریکا حتی درباره متحدانش غربی این است که باید ضعیف و وامدار واشنگتن باقی بمانند و سودای نزدیکی به دیگر قطبها را نداشته باشند.
اوکراین، اولین قربانی آمریکا در دوره جدید بود که احتمالا تا چند دهه دیگر سر پا نخواهد شد. رابرت کندی (نامزد دموکرات انتخابات آمریکا) چند ماه قبل اذعان کرد: «در جنگ آمریکا علیه روسیه، ۳۰۰ هزار اوکراینی کشته شدند. وزیر دفاع آمریکا آوریل ۲۰۲۲ گفته بود هدف ما، از پا درآوردن ارتش روسیه است. از پا درآوردن یعنی چه؟ یعنی به کشتن دادن اوکراینیها. بیایید صادق باشیم. این در واقع، جنگ آمریکا به خاطر مسائل ژئوپلیتیکی علیه روسهاست؛ دسیسهای که توسط نهادهای اطلاعاتی و نومحافظهکاران در سال ۲۰۱۴ آغاز شد. ما ۳۰۰ هزار اوکراینی را به کشتن دادیم».
۷) اما اوکراین تنها قربانی آمریکا در جنگ اخیر نیست، چنان که «پولیتیکو» نوشت: «مقامات ارشد اروپایی، آمریکا را متهم میکنند که به بهانه جنگ اوکراین، در حال غارت اروپاست. اظهارات پنهان و آشکار این مقامات، از خشم شدید به خاطر سودجویی آمریکا حکایت میکند. آنها میگویند آمریکا بیشترین سود را از جنگ اوکراین میبرد، زیرا سلاحهای بیشتر و گاز بیشتر با قیمتی بالاتر به اروپا میفروشد.
جوزف بورل درباره نگرانیهای اروپا گفت: دوستان آمریکایی، تصمیماتی میگیرند که بر وضعیت اقتصادی ما اثر میگذارد». به گزارش یورو نیوز، به نقل از نتایج نظرسنجی موسسه ایپسوس (Ipsos): «دستکم یک چهارم اروپایی ها در شرایط پر مخاطره مالی قرار دارند و نگران وضعیت قدرت خرید خود هستند. %۵۵ اروپاییها، %۶۴ یونانیها،۶۳٪ صربها و ۶۰٪ فرانسویها بر این باورند که قدرت خرید آنها در سه سال گذشته کاهش یافته. در حالی که نرخ تورم سه سال قبل، کمتر از صفر و منفی بود، اکنون ۸۹ درصد اروپاییها، افزایش تورم را مهمترین دلیل کاهش قدرت خرید خود میدانند».
۸) آلمان، چهارمین اقتصاد بزرگ جهان، تا قبل از جنگ اوکراین در مسیر رشد قرار داشت، اما بزرگترین اقتصاد اروپا، دو فصل پیاپی گرفتار رکود شده است. به گفته وزیر اقتصاد آلمان: «بعضی کشورهای دوست مثل آمریکا، از پیامدهای جنگ اوکراین سود برده و قیمتهای نجومی برای گاز طلب میکنند. این امر، مضیقههایی را برای اروپا پدید میآورد». خبرگزاری رویترز به نقل از «مارسل فراتزچر»، رئیسموسسه تحقیقات اقتصادی آلمان اعلام کرده جنگ اوکراین فقط در سال ۲۰۲۲، صد میلیارد یورو به اقتصاد این کشور ضربه زد. به گزارش سی ان ان، «پیش بینی می شود در اثر تبعات جنگ، ۱.۵ میلیون شاغل طی ۳ سال آینده از چرخه اشتغال در آلمان خارج شوند».
گزارش یورو نیوز به نقل از موسسه تحقیقاتاشتغال (IAB) حاکی است: «اقتصاد آلمان در اثر جنگ اوکراین و قیمت بالای انرژی، بیش از ۲۶۰ میلیارد یورو از ارزش افزوده خود را از دست میدهد. همچنین تولید ناخالص داخلی در سال جاری ۱.۷ درصد کاهش می یابد که موجب از بین رفتن ۲۴۰ هزار فرصت شغلی خواهد شد. احتمالا شمار شاغلان طی ۳ سال، ۶۶۰ هزار نفر کاهش مییابد». از سوی دیگر، مجله «فوکوس» مینویسد: «جنگ اوکراین، اقتصاد آلمان را شکل میدهد. جنگ فقط در سال ۲۰۲۲ حدود ۲۰۰۰ یورو برای هر آلمانی هزینه داشت و همین مقدار از رفاه آنها را در سال ۲۰۲۳ از بین میبرد». آلمان در کنار ۲۶۰ میلیارد یورو خسارت، مجبور شده ۱۰۰ میلیارد یورو هم برای تقویت توان نظامی اختصاص دهد. موسسه تحقیقاتی ZEW گزارش داده است: «تورم بالا و نگرانی در عرضه انرژی، اقتصاد آلمان را به سمت طوفانی بزرگ میراند».
اینها، بخشی از خسارتهایی است که آمریکا با تدارک جنگ اوکراین به آلمان زد. تلختر این که سال ۲۰۱۳ با افشاگری ادوارد اسنودن، معلوم شد آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) تمام مکالمات و محتویات لپ تاپ «آنگلا مرکل» صدر اعظم وقت آلمان را به مدت ۴ سال شنود میکرده است. مشاور مرکل گفت که وی از رفتار آمریکا «سرخورده» شده است.
۹) فرانسه، هفتمین اقتصاد بزرگ جهان هم، وضعیت بهتری ندارد و با آشوبهای بزرگی دست به گریبان بوده است. سارکوزی رئیسجمهور اسبق، به تازگی گفت: «آمریکا از اوکراین برای تضعیف اروپا استفاده میکند. جنگ، جان حدود ۵۰۰ هزار نفر را که اکثراً اوکراینی هستند گرفته، ولی همچنان ادامه میدهیم. اگر اوکراین را عضو اروپا کنید، آمریکا را قدرتمند خواهید کرد، چون کشورهای شرق اروپا تحت سلطه واشنگتن هستند.
اوکراین به دلیل وابستگی شدید، امیال آمریکا را بیان میکند، اما فرانسه نمیتواند خود را با منافع آمریکا تطبیق دهد. آمریکا با فروش سلاح و گاز با قیمت بالا، از جنگ سود میبرد». پیش از وی، ماکرون گفته بود: «آمریکا، گاز را ۴ برابر گرانتر به اروپا می فروشد»؛ و وزیر اقتصاد فرانسه اذعان کرده بود: «جنگ اوکراین و بحران ناشی از آن، میتواند به سلطه اقتصادی آمریکا منجر شود. آنها از این وضعیت، به زیان اروپا منتفع میشوند و گاز را ۴برابر قیمت به اروپا میفروشند».
خیانتهای بیپروا و پیاپی آمریکا موجب شد تا ماکرون در بازگشت از سفر چین بگوید: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به دنبالهروی آمریکا مقاومت کند. باید استقلال راهبردی را حفظ کنیم. خطر بزرگ این است که وسط بحرانهایی گیر بیفتیم که بحران ما نیست. اروپاییها نمیتوانند بحران اوکراین را حل کنند، پس چطور میتوانیم درباره تایوان بگوییم اگر اشتباهی انجام دهید، ما آنجا خواهیم بود؟ اروپا باید وابستگی به دلار آمریکا را کاهش دهد».
پایان پیام/ت