اردوغان و احیای امپراتوری دوم
به گزارش گیل سو، امیرحسین ابراهیمی، دانشجوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه گیلان در یادداشتی نوشت: غلبه رویکرد ایدئولوژیک بر واقعنگری و عملگرایی در سیاست خارجه جمهوری ترکیه در عصر اردوغان موجب فرصت سوزیهای بسیاری در تصمیمگیریها و مغفول واقعشدن منافع ملی بهمثابه نقطه تمرکز فرایندهای سیاست خارجی در مقام شکل بنیادی در این عرصه شده است. این در حالی است که ترکیه با توجه به ظرفیتهای آشکار و پنهان خود که به لحاظ واقعشدن در منطقه ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه و همچنین موقعیت خاص جغرافیایی این کشور که بهعنوان پلی میان آسیا و اروپا شناخته میشود از موقعیت بسیار خوبی برخوردار بوده است.
تغییرات اخیر در سیاست خارجی ترکیه و دور شدن از سیاست خارجی تنشزدایی و تغییر آن به سیاست خارجی تهاجمی، ترکیه را دچار بحرانهای جدید کرده است. قمار اردوغان در جنگ سوریه و متضرر شدن ترکیه در باتلاق سوریه و پیروزی نیروهای بشار اسد علیه حامیان مواضع ترکیه در خاک این کشور، اردوغان را به بنیان نهادن یک عملیات نظامی جدید در شمال شرق سوریه که به عملیات چشمهی صلح شهرت یافته مجبور کرده است. کاهش ارزش پولی ترکیه، افزایش نرخ فرآوردههای انرژی و حاملهای سوخت همچون بنزین، گازوئیل و برق، وخیم شدن روابط ترکیه و کشورهای عضو اتحادیه اروپا و بهتبع آن دور شدن ترکیه از عضویت در اتحادیهی اروپا از پیامدهای اولیهی حمله اردوغان به سوریه بوده است.
اردوغان که در ابتدای حضور در قدرت توانسته بود با اتخاذ سیاستهای محافظهکارانه و عملگرا تغییرات بنیادین و گسترده در سیاست داخلی و خارجی ترکیه ایجاد کند و حتی برای مدتی، عنوان محبوبترین رهبر خاورمیانه را یدک بکشد اکنون ترکیه را دچار بحرانهای تازه کرده است. او باهدف پیگیری و احیای شعار پانترکیسم نگرانی کشورهای منطقه را برانگیخته است. او که به دنبال امپراتوری سازی ترکیه در آینده نزدیک است از پانترکیسم بهعنوان یک ابزار سیاسی، در بعد فرهنگی سیاست خارجی خود استفاده کرده است. ترکیه با سر دادان شعارهای پان ترکیستی علیه آن دسته از کشورهایی که دارای اقوام ترک هستند بهعنوان یک اهرم فشار سود برده است. همچنین با اعمالنفوذ در کشورهای غیر ترکزبان همچون سوریه و عراق به دنبال احیای امپراتوری عثمانی سابق است.
حملهی نظامی ترکیه به شمال سوریه نهتنها روند برقراری صلح و ثبات در سوریه بلکه پروژه صلح میان کشورهای خاورمیانه را نیز به تعویق انداخت. جنگ سوریه که سرانجام بعد از چند سال رو به پایان به نظر میرسید و بشار اسد نیز سعی داشت زیر سایهی حمایت جمهوری اسلامی ایران و روسیه، مشروعیت سیاسی ازدسترفتهی خود را احیا سازد و مناطق مرزی شمالی و شرقی را که در اختیار ایالاتمتحدهی آمریکا بود را پس از خروج نیروهای آمریکایی باز پس گیرد. یکبار دیگر خود را در آستانهی یک جنگ فرسایشی جدید میبیند. چرخش در سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه از زمانی که اردوغان شاهد خارج شدن اوضاع در سوریه و تهدید منافع نیروهای همپیمان خود در خاک این کشور شد آغاز شد. حمله ترکیه به شمال سوریه اینگونه به نظر میرسد که نیروهای ترک بعد از استقرار در خاک سوریه قصد خروج از این منطقه را ندارند. اقدامی که برای منطقهی ملتهب خاورمیانه که هرلحظه گسستهای قومیتی آن را تهدید میسازد بسیار خطرناک بوده است؛ اما آنچه آشکار است هدف ترکیه از حمله به سوریه پاکسازی نژادی علیه کردهای این منطقه است. برخلاف نام عملیات چشمهی صلح، ترکیه و اردوغان هیچ تصمیمی برای صلح در منطقه و ایجاد ثبات ندارند. ترکیهی اردوغان اهداف خود را در سیاستهای پانترکیسم و پاکسازی نژادی دنبال میکنند تا بتوانند با ایجاد نفوذ در منطقه و بازتولید فرهنگ امپراتوری عثمانی بهعنوان یک ابرقدرت منطقهای خود را معرفی سازد.
انتهای پیام/ت