۳ محور استراتژیک در همکاری ایران و قطر ذیل مجمع صادرکنندگان گاز
محمدصادق جوکار در گفتگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس با اشاره به ظرفیت مجمع صادرکنندگان گاز برای تعامل و پیگیری منافع مشترک اظهارداشت: مجمع کشورهای صادرکننده گاز با ایده جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. هدف از تشکیل مجمع این بود که با توجه به گسترش سهم گاز در سبد انرژی جهان، کشورهای صادرکننده گاز منافع خود را در همکاری سازنده به جای رقابت مخرب که به نفع واردکنندگان است پیگیری کنند. بدین ترتیب همگرایی کشورهای عضو باعث تامین بیشینه منافع آنها خواهد شد.
وی گفت: روند همگرایی کشورها از ابتدا با کندی مواجه شد و در برخی موارد نیز سیاستها و منافع متعارض آنها باعث رقابت کشورهای عضو مجمع صادرکنندگان گاز با یکدیگر شده بود و در نتیجه آن هدف اولیه محقق نشد.
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی فزود: به عنوان مثال ایران برای صادرات گاز از طریق خط لوله به پاکستان اقدام کرده بود ولی با سیاسی شدن بازار و اعمال تحریمها علیه ایران، قطر به عنوان رقیب وارد بازار پاکستان شد و حتی با قیمتهای تخفیفی به پاکستان گاز صادر میکرد. در نتیجه در این مثال شاهد رقابت مخرب بین دو عضو مجمع صادرکنندگان گاز بودیم.
*تعمیم تحریمها علیه کشورهای مجمع صادرکنندگان گاز باعث همگرایی آنها شد
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی گفت: به تدریج تحولاتی رخ داد که همه کشورهای عضو به چند دلیل مشخص با ایده و هدف اولیه جمهوری اسلامی برای تاسیس مجمع صادرکنندگان گاز همراه شدند. در واقع آنها پی بردند که راهحل تامین منافع بیشینه در نظم جدید بینالمللی انرژی از مسیر همگرایی و همکاری عبور میکند.
وی گفت: یکی از تحولات این بود که اگرچه در ابتدا ایران به ناحق در معرض تحریمهای کشورهای غربی قرار گرفت ولی به تدریج سیاست تحریم و سیاسی کردن بازار انرژی به سایر کشورها نیز تعمیم داده شد. مثلا در قانون کاتسا سرمایهگذاری کشورهای غربی در میادین روسیه دچار محدودیت و تحریم شد که در بُعد فناوری روسیه را دچار مشکل کرد.
جوکار تاکید کرد: حتی مولفههای تهدیدکننده صادرات و سرمایهگذاری بعدها شامل قطر نیز شد و ائتلافی از کشورهای عربی به رهبری عربستان به دنبال این بودند که ثبات قطر را برهم بزنند. بدین ترتیب برخی پروژههای آتی قطر نیز تحتالشعاع قرار گرفت و عربستان مانع از احداث فاز ۲ خط لوله دلفین برای صادرات گاز قطر به امارات شد.
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی گفت: در نتیجه سیاسی شدن بازار گاز دیگر مخصوص جمهوری اسلامی ایران نبود و در نتیجه تعمیم تحریمها علیه صادرکنندگان گاز آنها را به همگرایی بیشتر برای تامین منافع به جای رقابت هدایت کرد.
*حضور آمریکا و استرالیا در بازار جهانی گاز تهدیدکننده منافع کشورهای عضو GECF
وی گفت: دومین تحول که منجر به همگرایی بیشتر اعضا شد مربوط به ظهور رقبای جدید گازی در بازار گاز دنیا بود. از جمله این رقبای جدید ایالات متحده بود که برنامهریزی خود را برای عرضه ۱۶۰ میلیون تن تولید LNG اجرایی کرد.
جوکار اظهار داشت: همچنین در منطقه اقیانوسیه نیز استرالیا برای تولید ۸۸ میلیون تن LNG اقدام کرد. در نتیجه عرضه گاز در بازار افزایش یافت. البته رقبای کوچکتری نیز در منطقه مدیترانه شرقی، گاز رژیم اشغالگر قدس، منطقه آفریقای شرقی موزامبیک و … نیز وارد بازار شدند که در حوزه منطقهای صاحب قدرت شدند.
*طرح بلندپروازانه برای گذار مستقیم از انرژیهای فسیلی به تجدیدپذیر
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی گفت: سومین عامل مربوط به تحولات اخیر در حوزه سیاست انرژی آمریکاست که نظم جدیدی را برای گذار به تجدیدپذیرها دنبال میکند. در گذشته مطرح بود که گاز نقش پُلی را دارد که باعث گذار از انرژیهای فسیلی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر میشود اما حال در طرح بلندپروازانه آمریکا بحث گذارِ مستقیم به تجدیدپذیرها مطرح شده است.
وی تاکید کرد: یکی از دلایل افزایش قیمت انرژی در اروپا نیز همین طرح بلندپروازانهای است که باعث توقف سرمایهگذاری در توسعه میادین گازی در دنیا شده است. این موضوع تهدیدی جدی برای صادرکنندگان گاز دنیاست و زنگ خطری را برای همه و نه فقط ایران به صدا درآورد.
*تمرکز سرمایهگذاری مجمع صادرکنندگان گاز در میادین گازی کشورهای عضو
جوکار گفت: بدین ترتیب تصمیم گرفته شد که سرمایهگذاری کشورهای عضو بر منابع گازی اعضای مجمع صورت بگیرد. مثلا الان قطر در بلوک اکتشافی مراکش و زیرساخت LNG موزامبیک سرمایهگذاری کرده است یا سهم خوبی از تولید در میادین گازی قبرس به دست آورده است. در نتیجه رویکرد فعلی، اولویت سرمایهگذاری در میادین گازی خود اعضای مجمع صادرکنندگان گاز قرار گرفته است.
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی گفت: در حال حاضر روسها نیز به دلیل تحریم مالی کشورهای غربی در نظر دارند از توان کشورهای عربی از جمله قطر و امارات برای سرمایهگذاری استفاده کنند.
وی افزود: تمامی این تحولات موجب شد که کشورهای عضو مجمع صادرکنندگان با تشریک مساعی از رقابت مخرب به سمت تعامل سازنده حرکت کنند.
*دیپلماسی گازی محوریترین راهبرد وزارت نفت برای خنثیسازی تحریم
جوکار گفت: در دولت سیزدهم سیاست دیپلماسی انرژی کشور بر چند پایه راهبردی قرار گرفته است. ما برای اینکه از نوسانات آتی بحرانهای ژئوپلیتیکی ذیل تحریمها برای همیشه نجات پیدا کنیم و به سمت خنثیسازی تحریمها پیش برویم تصمیم گرفتهایم که از ظرفیت تجارت گاز با کشورهای همسایه استفاده کنیم.
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی گفت: انعقاد قرارداد سوآپ گازی با ترکمنستان، تفاهمات انجام شده با روسیه در حوزه گاز و همکاریهای تعریف شده با قطر نشان میدهد که دیپلماسی گازی بخشی از برنامه وزارت نفت برای مقابله با تحریمهاست. پس دیپلماسی گازی یکی از پایههای راهبردی دیپلماسی انرژی در دولت سیزدهم است.
وی ادامه داد: رویکرد منطقه محوری و همکاری با کشورهای حوزه ژئوپلیتیک پیوسته از جمله دیگر راهبردهای دیپلماسی انرژی دولت سیزدهم است. سومین راهبرد این است که ما منتظر لغو تحریم نیستیم بلکه در حوزه دیپلماسی انرژی برنامههای خود را پیش میبریم.
*رمزگشایی از سیاست وزارت نفت در بازار گاز منطقه
جوکار گفت: اولویت اصلی ایران در بازار گاز بر حفظ سهم خودش متمرکز است و برنامهریزی وزارت نفت این است که حجم صادرات گاز ایران افزایش یابد. ولی در بازارهایی که تقاضای گازی بیش از ظرفیت ایران است به ترتیب از الگو تجارت گاز، سوآپ و ترانزیت استفاده میکنیم.
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی گفت: الگوی تجارت گاز بدین صورت است که ایران گاز یک کشور دیگر را میخرد و سپس خودش این گاز را به مقاصد صادراتی صادر میکند که شامل دو قرارداد خرید و فروش است. اما سوآپ گاز بدین صورت است که دو کشور فروشنده و خریدار با هم توافق میکنند و مثلا ایران تنها نقش سوآپکننده را ایفا میکند. یعنی گاز را از ترکمنستان از یک نقطه میگیرد و از نقطهای دیگر گاز به آذربایجان میدهد.
وی اظهار داشت: یکی از دلایلی که در حال حاضر پیشنهادات سوآپ گاز توسط ایران بیشتر دیده میشود این است که این قراردادها نسبت به صادرات و واردات گاز سریعتر به نتیجه میرسند.
*پیشنهاد جذب سرمایه از قطریها برای توسعه میادین گازی ایران
جوکار گفت: قطر یک راهبرد با عنوان «حکمرانی انرژی در عصر جدید قطر» دارد. یکی از اهداف این برنامه، بینالمللی شدن شرکت قطر-انرژی است. یکی از ابعاد بینالمللی شدن این شرکت در سرمایهگذاری در پروژههای بالادستی و شبکه عرضه LNG تعریف شده است و در این راستا از ذخیره ارزی صندوق رفاه حاکمیتی قطر نیز کمک میگیرد.
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی گفت: بدین ترتیب میتوان پیشنهاد داد که قطریها برای سرمایهگذاری در توسعه میادین گازی ایران تا زنجیره پاییندست در پتروشیمی اقدام کنند و در سازوکاری یک بازی برد-برد بین دو طرف کل بگیرد.
*همکاری ایران و قطر برای حداکثرسازی منافع در تولید گاز از میدان مشترک پارس جنوبی
وی گفت: دومین مورد همکاری میتواند در حوزه میدان گازی مشترک پارس جنوبی باشد. قطریها بعد از وقفهای که در افزایش تولید گاز آنها از میدان مشترک پارس جنوبی (گنبد شمالی) ایجاد شد، حال برنامه دارند در افق ۲۰۲۰ تولید گاز خود را از سالانه ۷۷ میلیون تن LNG به ۱۱۰ میلیون تن در سال ۲۰۲۵ و ۱۲۶ میلیون تن در سال ۲۰۲۷ برسانند که این برنامه به معنای افزایش تولید از میدان مشترک گازی با ایران است. به بیان دیگر تولید گاز قطر از ۱۷۰ میلیارد متر مکعب به ۲۶۰ میلیارد متر مکعب در سال میرسد.
جوکار افزود: از طرفی ایران نیز قصد دارد تولید گاز خود را ۱.۵ برابر کند و به ۵۰۰ میلیون متر مکعب در روز افزایش دهد و همچنین برنامه افزایش تولید و نگهداشت از میدان گازی پارس جنوبی را در دستور کار دارد که در این حوزه برای تولید صیانتی میتوان همکاریهایی را تعریف کرد که بیشترین انتفاع را برای دو کشور داشته باشد.
*فرصت استفاده از گاز قطر برای سوآپ یا صادرات گاز به کشورهای همسایه ایران
سرپرست مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی گفت: محور سوم همکاری نیز میتواند بر سوآپ گاز قطر از طریق ایران تعریف شود. ایران دسترسی خوبی به بازارهای گازی منطقه دارد که میزان تقاضای آنها از ظرفیت فعلی و حتی آتی ایران برای صادرات گاز بیشتر است. از طرفی قطر نیز دچار محدودیت دسترسی به بازارها از جنبه جغرافیایی است.
وی در پایان گفت: جدای از محدودیت جغرافیایی، قطریها بهدلیل چالشهای سیاسی نیز مسیری جز ایران برای حضور در بازار گاز ندارد. البته بنده تاکید میکنم که هیچگاه این قراردادها سهم بازار ایران را تحتالشعاع قرار نخواهد داد و برنامهریزیها به گونهای است که اولویت اصلی با صادرات گاز ایران و سپس تجارت گاز و سپس سوآپ گاز برای تامین مازاد تقاضا در کشورهای منطقه است.
انتهای پیام/