» دسته‌بندی نشده » پژوهشگر حوزه اندیشه انقلاب: تفکر حجتیه، مذهبی‌های ضدنظام تربیت می‌کند
پژوهشگر حوزه اندیشه انقلاب: تفکر حجتیه، مذهبی‌های ضدنظام تربیت می‌کند

پژوهشگر حوزه اندیشه انقلاب: تفکر حجتیه، مذهبی‌های ضدنظام تربیت می‌کند

بهمن ۲۵, ۱۴۰۰ 0۰


به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، هرچند انجمن حجتیه در اوایل دهه ۶۰ و پس از نطق آتشین حضرت امام، تعطیلی تمام دفاترش را در سرتاسر کشور ایران اعلام کرد و عده‌ای بر آن شدند که عمر انجمن حجتیه با آن سابقه نه چندان درخشانش به پایان خود رسیده؛ اما فارغ از آن که تشکیلات انجمن تعطیل نشده بود، پس از مدتی آنچه که نمایان شد، این بود که تفکرات انجمنی علی رغم تعطیلی ظاهری این سازمان، همچنان بین قشر قابل توجهی از مذهبی‌ها وجود دارد؛ به طوری که شخص شاید در جلسات و ساز و کار تشکیلاتی انجمن حاضر نشود، اما به شدت متأثر از تفکرات و چشم‌انداز انجمن حجتیه در مسائل دینی و به تبع آن امور اجتماعی است.

در این راستا بر آن شدیم تا با حجت‌الاسلام رضا اکبری آهنگر پژوهشگر و نویسنده کتاب، در زمینه انجمن حجتیه گپی بزنیم که بخش‌هایی از آن از نظرتان می‌گذرد:

از تشکیلات انجمنی تا تفکر حجتیه  

وی در ابتدا در مورد تفاوت تشکیلات انجمن‌حجتیه و تفکر انجمنی گفت: نباید بین تفکر انجمنی یا شبه انجمنی با تشکیلات انجمن حجتیه خلط بشود. تفکر انجمنی نوعی بینش و چشم‌انداز بود که از صدر اسلام و از قرون اولیه به علت برخی کج فهمی‌ها از امور دینی وجود داشته است. این نوع تفکر تا دوران معاصر ما به انحای مختلف بروز و ظهور پیدا کرده و ادامه داشت؛ تا این‌که در قالب تشکیلاتی به نام «انجمن حجتیه» سازمان‌دهی شده و بسط و گسترش پیدا کرد که به خاطر همین موضوع که مروج این نوع تفکر این تشکیلات شد، بالتبع تفکر و عقاید انجمنی نامیده شد؛ و الّا خیلی از این نوع عقاید انجمن حجتیّه چیز جدیدی نبود که توسط این تشکل دینی پایه‌ریزی و طرح شود. به همین خاطر ما به کسانی که اینگونه تفکرات را دارا هستند، اصطلاحاً شبه‌انجمنی می‌گوییم؛ ولو این‌که در آن سازماندهی تشکیلاتی حضور نداشته باشند. بنابراین آنچه محور اصلی گفت‌وگوی ماست، همین نوع اندیشه است.

اکبری در ادامه بیان کرد: بخش‌هایی از این تفکر انجمنی گاهی تخصصی است و شاید چندان بر زندگی مردم به طور مستقیم تأثیر نگذارد؛ هرچند به صورت غیرمستقیم حتماً اثراتی خواهد داشت؛ مثل مخالفت افراطی و تشکیلاتی با فلسفه و عرفان که همواره از سوی انجمنی‌ها پیگیری می‌شد. اما در مقابل، اندیشه‌هایی وجود دارد که به صورت مستقیم روی زیست دینی جامعه مذهبی و به صورت کلی زندگی آن‌ها اثر می‌گذارد و موجب بروز نتایجی خواهد شد که محوریت اصلی این گفت و شنود همین بخش از تفکرات است.

وظیفه شیعه در عصر غیبت چیست؟

او گفت: اختلاف اصلی ما با تفکر انجمنی که از قضا به فعالیت و برنامه اصلی شیعیان در عصر غیبت مربوط می‌شود این است که وظیفه شیعه در این دوران چیست؟ تفکر انجمنی در بهترین حالت و خوش‌بینانه‌ترین آن‌ها این است که معتقدند ما باید در این عصر فقط به تربیت نیرو برای ظهور حضرت حجت (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) مشغول باشیم. مثلا در کتاب «انتظار، بذر انقلاب» نوشته غلامحسین تاجری‌نسب که عمر کتاب از اول انقلاب تا به حال است چنین دیدی را القا و ترویج می‌کند.

اکبری آهنگر با اشاره به این که سؤال اصلی از انجمن این است که تربیت نیرو در عصر غیبت با چه هدفی صورت می‌گیرد، گفت: انجمن معتقد است تربیت نیرو برای دو امر است؛ یکی برای دوران ظهور که اصل کار به دست خود امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف) است، یکی زمان غیبت است که باید در آن نیرو فقط تربیت شود و اصلا آن را به ورطه هلاکت و کشته شدن نفرستاد. تربیت نیرو هم از نظر آن‌ها برای تبلیغ و ترویج برخی از معارف دینی و نام امام زمان و غیره است. طبیعتاً بخش‌هایی از ترویج دین، جنبه سلبی دارد، یعنی باید به تقابل با مخالفان دین و مذهب به اشکال مختلف پرداخت، که انجمن حجتیه در این راستا مبارزه و تقابل شدیدی با جریان بهائیت داشت، اما صرفاً تقابلی علمی. با این که شریان‌های اقتصادی کشور ایران در عصر رژیم پهلوی در دست بهائیان بود و مال ملت توسط این قشر به جیب طمع‌کاران غربی می‌رفت، انجمن هیچ‌گاه مبارزه‌اش با بهائیت را از سطح مبارزه علمی فراتر نبرد و اصلاً و ابداً با رژیم پهلوی به علت حمایت بی‌حدّ و مرزش از بهائیت به کلنجار و اعتراض برنخاست. یکی از علل اصلی اتخاذ این سیاست هم همین بود که نباید نیرو‌ها هدر بروند.

وحدت یا ضد وحدت؟ مسأله این است

وی افزود: یکی دیگر از دشمنان انجمن حجتیه، وهابیت و افراطگرایی تکفیری بوده و هست. صرف تقابل با وهابیت خوب است، بلکه ایراد به انجمن در این رابطه اعمالی است که به هوای دفاع از تشیع و پاسخ به شبهات وهابیت با نتایج ضد وحدتی صورت می‌گیرد. این نوع رفتار تا زمان حاضر توسط انجمنی‌ها انجام می‌شود. هرچند انجمن هیچ‌گاه اعتراف به این مسأله نمی‌کند، اما واقعیت این است که بسیاری از خروجی‌های جلسات انجمن و مدارس وابسته به این تشکیلات، افراد تندرو و ضدوحدت هستند. هرچند برخی از سخنرانی‌های موجود شیخ محمود حلبی، رهبر و مؤسس انجمن حجتیه با مضامین وحدتی و دفاع از این مقوله در دسترس است که اکثراً هم در مجالسی گفته شده که مثل زاهدان، اهل سنت در آن‌ها حاضر بودند، اما بعضی دیگر از سخنرانی‌های ایشان مثل سخنرانی او در حوزه علمیه حاج‌آقای مجتهدی وجود دارد که با عبارات تندی به خود مردم اهل سنّت توهین می‌کند و دقیقاً برعکس آن چیزی است که در برخی از صحبت‌های دیگرشان می‌بینیم. این بیانگر آن است که هر چند تصریح داشتند که ما معتقد به وحدت هستیم، امّا خیلی جاها در عمل رعایت نمی‌شد و همین دوگانگی‌های موجود در رابطه با وحدت و ترویج تفکر ضدّ وحدتی، بر قشر کثیری از مردم ایران در شرایط حسّاس حال حاضر تأثیراتی داشته است که نتیجه آن ایجاد یک چهره تند و غیرعقلانی از شیعه است.

انجمنی‌ها دشمن‌شناس خوبی نیستند

نویسنده کتاب «حقایقی پیرامون انجمن حجتیّه» گفت: یکی از عمده مشکلات انجمن، ضعف آن‌ها در تشخیص دشمن اصلی بود. آن‌ها دشمن‌شناس خوبی نبودند. امام خمینی از اول نهضت، دشمن اصلی اسلام را که جبهه استکبار بود برشمردند و خطر اصلی را از جانب آمریکا می‌دانستند، اما انجمنی‌ها با چسبیدن به خرده معاندان اسلامی، همچنان از دشمن اصلی و سرسلسله عناد با اسلام غافل بوده و هستند. چون بهائیت و وهابیت که بیت‌الغزل مبارزه انجمن حجتیه بوده و هست همگی دست‌نشانده و حمایت‌شونده از جبهه استکبار و استعمارند؛ پس اگر مخالفت جدی‌ای قرار است صورت گیرد باید با آمریکا و اسرائیل باشد.

تفکر انجمنی، مذهبی‌های ضدنظام تربیت می‌کند

او گفت: اصلی‌ترین دشمنی انجمن با نظام جمهوری و انقلاب اسلامی است. در یک کلام باید گفت تشکیلات انجمن حجتیه و جریان شبه انجمنی، در پی پرورش نیرو‌هایی است که در عین مذهبی بودنشان یا ضد انقلاب و نظام هستند یا در بهترین حالت نسبت به نظام و انقلاب بی‌تفاوت و بی‌مسئولیتند. آن‌ها در قالب‌های مختلف مثل کتاب، جلسات، هیئات خانگی، دوره‌های آموزشی، برنامه‌های هنری و… اندیشه‌ها و چشم‌اندازهای خویش را ترویج می‌کنند که مهم‌ترین این اندیشه‌های ضدانقلابی، بسط و گسترش نظریه «ابطال قیام در عصر غیبت» که بیت‌الغزل این قشر در مخالفت با انقلاب است. هرچند در این مقال پاسخ‌گویی به همه این استنادات نمی‌گنجد، اما اجمالاً‌ باید بگوییم تعداد احادیثی که از قیام نهی کرده‌اند، زیاد نیستند. برخی از این احادیث از سند قوی برخوردار نیستند. برخی دیگر از حیث سندی هم معتبرند، اما با توجه به شرایطی و در ازمنه خاصی ذکر شده مثل عصر امام صادق (علیه السلام) ـ که عصر تقیه است. برخی هم در برابر کسانی است که داعیه‌دار مهدویت بودند.

وی افزود: با توجه به آنچه‌گذشت، انجمن نسخه انفعال در برابر حکّام جور را بهترین راهکار عصر غیبت می‌داند. تفکر انجمنی با تمسک به ظاهر برخی روایات همواره در مقابل انقلاب ایستاده است و با شعار قرآن و سنّت، خودشان را پیروان حقیقی اسلام می‌دانند. در مورد همین مسأله وقتی به آن‌ها گفته می‌شود اگر باید قعود را در برابر قیام اختیار کرد، پس چرا خود معصومین چون امام حسین (علیه السّلام) در برابر حاکم ظالم ایستادند، می‌گویند امام حسین (علیه السّلام) یک استثناء است و نباید کار پاکان را قیاس از خود گرفت. اساساً یا به قیام امام حسین (علیه السّلام) باور ندارند یا آن را یک مسأله مختص به خود آن حضرت می‌دانند. مثلا در کتاب «رمز عاشورا» اثر سیدمحمد بنی‌هاشمی، نویسنده فصلی را باز می‌کند با عنوان «تکلیف امام مانند ما نیست» که در آنجا به کلی امکان فهم علّت نهایی حرکت امام حسین (علیه السّلام) و الگوگیری از قیام حضرت را زیر سئوال می‌برد.

اکبری ادامه داد: با رد قیام امام حسین (علیه السّلام) طبیعتا نهضت اسلامی هم رد خواهد شد، چرا که انقلاب همواره حرکت خویش را الگو گرفته از قیام حسینی ‌دانسته و می‌داند. وقتی نهضت اسلامی کنار رود بالتبع تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت و مقوله ولایت فقیه به عنوان حاکم اسلامی هم کنار گذاشته خواهد شد. در همین راستا شیخ محمود حلبی در سخنرانی معروف خود در آریاشهر تهران در سال ۵۶، رهبری را مختص معصوم می‌داند ولاغیر و حتی فقیه عادل را هم برای به دست گیری زمام جامعه اسلامی به رسمیت نمی‌شناسد. او حتی در ادامه سخنانش جهاد در عصر غیبت را مجاز نمی‌داند؛ حال چه جهاد ابتدایی چه جهاد دفاعی.

وی افزود: با توجه به شرایط معیشتی حال حاضر، انجمن فرصتی را دارا شده تا از این آب‌ گل‌آلود ماهی‌گیری کند. انجمن چنین القا می‌کند که ما این وضعیّت را از قبل پیش‌بینی کرده بودیم که حکومت اسلامی شما به نتیجه نخواهد رسید. بنابراین با توجه به این‌که قاطبه مردم کشور، مذهبی هستند، اگر از نظام رنجیده شوند، به دنبال جایی می‌گردند که مذهب باشد، اما خبری از نظام و سیاست نباشد. پس بستری مناسب برای جذب نیروی این جریان فراهم می‌آید. از این رو باید احساس خطر کرد.

انتهای پیام/




این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید



منبع

به این نوشته امتیاز بدهید!

farsnews

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *