یادداشت| بررسی نقش جریانهای سیاسی در پیروزی انقلاب اسلامی گیلان
به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، روح الله پوراسماعیلی فومنی از فعالان سیاسی گیلان در یادداشتی نوشت: دفتر تاریخ سیاسی گیلان بهویژه از زمان مشروطه تاکنون، دارای برگهایی پر از حوادث و رویدادهای تأثیرگذار است که شخصیتها، جریانها و احزاب سیاسی در شکلگیری چنین تاریخ درخشان و پرفرازونشیبی، نقش مهمی را ایفا نمودهاند. شخصیتها و علمای مجاهدی همچون؛ ملا عبدالله گیلانی مازندرانی،حاج ملا احمد خمامی، بحرالعلوم رشتی و … در نهضت مشروطه تا میرزا کوچک جنگلی، سید محمود روحانی، شیخ علی علم الهدی فومنی و …. در نهضت جنگل را میتوان نام برد که جایگاه ویژهای از این حیث داشتهاند.
همچنین بهموازات فعالیتهای جریان مذهبی در گیلان که سبقه آن حتی به قبل از دوران مشروطه برمیگردد، جریانهای غیرمذهبی نیز در این خطه فعالیت داشتهاند. برای نمونه؛ به دلیل همجواری گیلان با روسیه تزاری و بعدازآن اتحاد جماهیر شوروی، فضای سیاسی گیلان تحت تأثیر فعلوانفعالات سیاسی همسایه خود قرارگرفته و پس از جولان قوای روسیه تزاری بهویژه در زمان ابتدای نهضت جنگل و تأثیر بر برخی از مؤلفههای فرهنگی جامعه گیلانی در زمان مدت حضور خود، شاهد شکلگیری فعالیتهای جریان کمونیستی پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه و ورود بلشویکها به گیلان در سال ۱۲۹۹ ش هستیم تا جایی که اولین حزب کمونیستی ایران نیز در بندرانزلی به نام « حزب کمونیست ایران» در خرداد ۱۲۹۹ تأسیس گردید که درواقع همان «حزب عدالت گیلان» بود.
حزب کمونیست ایران در خلال جنگ دوم جهانی با تجدید سازمان و تغییر هستههای اصلی خود در هفتم مهر ۱۳۲۰ و با نام «حزب توده» اعلام موجودیت کرد.حزب توده متشکلترین و معتبرترین سخنگو و نماینده جریان سیاسی ـ فرهنگی مارکسیسم در ایران بود. این حزب وارث سوسیالدمکراسی عهد مشروطه است که توانست در سالهای پس از جنگ دوم جهانی بهعنوان یک مجموعه منسجم در صحنه سیاست و فرهنگ ایران حضور یابد و درکشمکش با جریانهای وابسته به بریتانیا و امریکا تصویری پرآشوب از این دوران تاریخی را رقم زند. این حزب بیش از یک دهه فعالیت پرفرازونشیب و سرکوب روی به حرکت مخفیانه آورد. هرچند در سالهای ۱۳۳۲-۱۳۵۷ حزب توده بهعنوان یک نیروی سیاسی در ایران حضور نداشت، اما بهعنوان یک جریان فکری، در پیریزی شالودههای فرهنگ لائیک و غربگرای موجود نقشی مؤثر ایفا کرد که از این حیث فضای سیاسی – اجتماعی گیلان نیز به دلیل مجاورت با شوروی بهعنوان دروازه ورود این نحله، بیشتر در معرض تأثیر آن قرار داشت .
در بعد فعالیتهای مطبوعاتی نیز گیلانیها مانند مبارزات سیاسی پیشرو بودهاند. ازجمله قدیمیترین روزنامههای کشور و قدیمیترین فعالیتهای سیاسی در این منطقه بوده است. نخستین روزنامه در گیلان به سال ۱۳۲۵ هـ.ق برابر یکم مرداد سال ۱۲۸۶ هـ.ش به نام «خیرالکلام» به صاحبامتیازی و مدیر مسؤولی «میرزا ابوالقاسم خان افصح المتکلمین» در رشت انتشار یافت.
همچنین نشریه «پیک سعادت نسوان» نخستین نشریه با گرایش چپ در ایران در سال ۱۳۰۶ هـ.ش به صاحبامتیازی «روشنک نوعدوست» در رشت منتشر گردید و نیز مجله «بلدیه» بهعنوان اولین مجله ماهیانه بهمنظور ارائه خدمات شهرداری به همشهریان در سال ۱۳۰۷ هـ.ش در رشت چاپ و نشر یافت. با تمام این تفاسیر میتوان گفت که تاریخ تحولات سیاسی این استان از حیث نوع و سطح جریانها و شخصیتهایی که بازیگر آن بودهاند، جایگاه ویژهای را در تاریخ تحولات سیاسی گذشته و معاصر کشور دارا است.
پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ را باید مهمترین فصل دفتر تاریخ گیلان نامید که تحول بنیادین و تأثیرگذاری را در ادامه این مسیر ایجاد نمود. با نگاهی به سیر تحول مبارزاتی که در کل کشور، در طول ۱۵ سال از ابتدای نهضت، منجر به پیروزی انقلاب اسلامیگردید، جریانهای مختلفی با گرایشهای عموماً متفاوت حضور داشتند. از جریان مذهبی به رهبری روحانیت گرفته تا ملی مذهبیها، جبهه ملی، جریان چپ مارکسیستی ، جریان روشنفکری به رهبری دکتر شریعتی، مجاهدین خلق و…. بهصورت نرم و یا مسلحانه به مبارزه پرداختند.
برخی تحلیلگران امروز برای بررسی نقش ، نوع عملکرد و تأثیرگذاری جریانها و شخصیتهای مذکور در مبارزه منتج به پیروزی علیه رژیم ستمشاهی، عموماً سعی در نزدیک بودن یا متوازن نشان دادن میزان نقش تمام جریانها در این پیروزی را داشته و دارند!
اما با بررسی اسناد و شواهد، بهویژه اسناد ساواک و نیز بازخوانی اقرارها و خاطرات آن ایام حتی توسط اعضای خاندان پهلوی، درباریان و سرسپردگان آن رژیم مانند «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» نوشته ارتشبد حسین فردوست در دو جلد، «یادداشتهای علم» نوشته اسدالله علم « من و خاندان پهلوی »خاطرات احمدعلی مسعود انصاری از خویشاوندان «فرح دیبا» و…. نشان از نقش بیبدیل نهاد روحانیت به رهبری حضرت امام (ره) و جریان مذهبی در پیروزی انقلاب دارد. البته این به معنی عدم مشارکت جریانهای دیگر نیست منتهی نسبت تأثیر جریان مذهبی بهمراتب بیشتر از جریانهای دیگر بوده است.
شاید بتوان دلیل آن را گرایشهای مذهبی، اسلامخواهی و عدالتطلبی عموم مردم ایران و نیز رهبری داهیانه حضرت امام(ره) دانست. مواضع ایشان از سال ۱۳۴۰ به بعد، مهمترین عامل حرکت عمومی جامعه بر ضد حکومت پهلوی بهویژه در سالهای پایانی مبارزه بود که در اعتراض به نگارش مقاله اهانتآمیز روزنامه اطلاعات مورخ ۱۷ دی ۱۳۵۶ با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» نسبت به ایشان، صورت گرفت.
از این مقطع، تعیینکننده مسیر حوادث و سرنوشت جامعه، در مرتبه اول موضع و در مرتبه بعد حسن تدبیر و ویژگیهای شخصیتی وی بود. موضع اصلی امام(ره) که او را از دیگران متمایز میسازد تأکید بر ضرورت سرنگونی سلسله پهلوی، تغییر نظام شاهنشاهی و تأسیس جمهوری اسلامی بود. چنین موضعی اختصاصی از نخستین سخنان ایشان در آغاز مقطع موردبحث یعنی سخنان ایرادشده در نجف به مناسبت کشتار ۱۹ دی ۱۳۵۶ قم۱۴ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ استوار ماند.
اما عظمت او تنها در اتخاذ این تصمیم عظیم و تعیین راهبرد بزرگ یادشده بهعنوان هدف و سطح مطالبات جامعه نبود، بلکه تجلی تدبیر و هوشیاری و ژرفاندیشی و جامعنگری و دوراندیشی و قاطعیت و شجاعت و دیگر ویژگیهای شخصیتی او، در هدایت جامعه و اقناع نخبگان سیاسی و خنثی کردن دسیسههای حکومت پهلوی و حامیان بینالمللی او، بخش دیگری از قدرت رهبری و هنر مدیریت او را به نمایش میگذاشت.
بااینوجود، تلاش روشنفکران قدیم و جدید، همانهایی که با تحریف تاریخ درصدد کمونیستی نشان دادن نهضت جنگل هستند، در یکسان دانستن[!!] نقش همه جریانها در پیروزی انقلاب اسلامی، باوجود شواهد و اسناد متقن، موضوع مهمی است که واکاوی آن در این مقال نمیگنجد.
اما در بررسی نقش جریانهای سیاسی در پیروزی انقلاب در گیلان به نکته مهمی برخورد میکنیم که باوجودآنکه جریانهایی غیر از جریان مذهبی در سطح کشور بهویژه تهران، حتی با نقش کمتر نسبت به مذهبیها در مبارزه نقش داشتند، در گیلان با برسی اسناد و شواهد موجود، و برخلاف انتظار درمیابیم که جریان مذهبی، تنها جریان مؤثر و فعال در مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی بوده و کارنامه عملکرد طیفهای دیگر از این حیث بسیار نازلتر از کل کشور است!
شاید انتظار این بود که به دلیل سبقه تاریخی که قبلاً عنوان گردید و مجاورت این استان با شوروی که دروازه ورود جریان کمونیستی و حزب توده در ایران محسوب میگردید، فراگیری تفکر کمونیستی در این خطه بیش از نقاط دیگر کشور بوده و بهطبع نقش این جریان در استان در براندازی رژیم پهلوی بیش از سایر طیفها باشد اما نهتنها از دیگر جریانها بیشتر نبود، بلکه کمترین نقش را از این حیث دارا بوده است.
حتی این حقیقت درباره دیگر جریانهای سیاسی دیگر غیر از مذهبیها نیز صدق میکند. باوجودآنکه جنگلهای گیلان و مازندران از مهمترین پایگاههای مبارزه مسلحانه مجاهدین خلق بود، آنها نیز نقش چندانی در این زمینه نداشتند. مهمترین اسناد موجود از مبارزات مردم گیلان علیه رژیم پهلوی، اسناد بهدستآمده از ساواک گیلان است که نشان از پیشتازی و یکهتازی جریان مذهبی در مبارزات مردمی دارد.
مرور گزارشهای ساواک، شهربانی، ارتش و مطبوعات مربوط به وقایع گیلان در این دوره حساس، علاوه بر اینکه از عمق نفوذ جریان مذهبی انقلابی، حتی در برخی روستاهای گیلان، خبر میدهد و هراس روزافزون دستگاههای امنیتی و نظامی طاغوت را از وقوع یک اتفاق بزرگ در کشور آشکار میسازد، امکان شناخت افراد و جریانهای سیاسی تأثیرگذار در روند پیروزی انقلاب در استان را نیز فراهم آورده و ازاینجهت میتواند برای پژوهشگران اجتماعی گیلان قابلملاحظه باشد.
بر کسی پوشیده نیست که سازمانهای نظامی، انتظامی و امنیتی گزارش دهنده؛ رخدادها و شخصیتها را از زاویه ارزیابیهای خود گزارش کرده و برای اینکه حوزۀ مأموریتی خود را کنترلشده اعلام نمایند عموماً تلاش میکردند از شدت و ضعف اهمیت رخدادها بکاهند. با این تفاصیل آنچه بدیهی است اینکه میتوان از لابلای همین گزارشات ناقص و کنترلشده نقش مردمی در انقلاب کبیر اسلامی و نقش نیروهای مذهبی و مسجدی را بهخوبی حس کرد.
برای نمونه در زمینه شعارهای مذهبی مردم گیلان در گزارش روزشمار ساواک تاریخ پنجشنبه ۲۰ مهر ۵۷ آمده است؛ « از ساعت ۱۰:۳۰ الی ۱۱:۲۰ جمعی حدود ۱۵۰۰ تا ۲ هزار نفر از مردم لاهیجان اقدام به برپایی تظاهرات کردند. این عده پلاکاردهایی در دست داشتند و شعارهای «یا مرگ یا خمینی؛ هر زمینی کربلا است، هر روز عاشورا است؛ استقلال، آزادی، حکومت اسلامی؛ ما خواهان حکومت اسلامی هستیم به رهبری امام خمینی؛ ما شیشه شکن نیستیم و ما بتشکنیم و…» سر دادند. تظاهرکنندگان پس از سخنرانی دو نفر از معلمان به نام آقایان یعقوب محمدپور و نصیری پراکنده شدند.»
در نمونهای دیگر در زمینه جایگاه مساجد بهعنوان پایگاه شکلگیری مبارزات انقلابی و نقش هدایتگری روحانیت در آن، تاریخ یکشنبه ۲۳ مهر۵۷ آمده است؛ « پس از پایان نماز مغرب و عشاء آقای صادق احسانبخش سخنانی را در حمایت از امام خمینی در مسجد کاسه فروشان رشت ایراد کرد. در پایان این مراسم اعلامیههایی در میان جمعیت توزیع گردید که در آن از مردم خواستهشده بود تا در مراسمی که به مناسبت سالروز شهادت سید مصطفی خمینی برگزار میشود، شرکت کنند.» یا در تاریخ جمعه ۲۲ دی؛ « بنا بر گزارش روزنامه کیهان حدود ۶ هزار نفر از مردم رشت پس از اجتماع در مسجد کاسه فروشان اقدام به برپایی تظاهرات کردند. در این تظاهرات مأموران با تیراندازی بهسوی تظاهرکنندگان یک نفر را مجروح ساختند.»
باز در گزارشی دیگر در تاریخ جمعه ۲۹ دی ۵۷ آمده است؛ « بنا بر گزارش روزنامه کیهان حدود چهار هزار نفر از مردم رشت با برپایی راهپیمایی مجسمه شاه را در محوطه بیمارستان توتونکاران به پایین کشیدند و بهجای آن عکس ( امام ) خمینی را قرار دادند. این عده سپس در دانشگاه گیلان اجتماع و قطعنامهای قرائت کردند.»
همچنین با بررسی گزارش ساواک در چند روز متوالی نیز نقش جریان و شخصیتهای مذهبی، مساجد و حتی شعارهای مذهبی نیز بهخوبی قابل احصاء است؛
پنجشنبه ۲ شهریور ۵۷- مراسمی با سخنرانی آقای سید علیاصغر احدی در مسجد چهار مردان رشت برپا شد.- در ساعت ۲۲ پس از پایان مراسم سخنرانی در مسجد صاحبالزمان (عج) رودسر ۲۵۰ نفر قصد برپایی تظاهراتی داشتند که با حمله مأموران پراکنده و ۶ نفر دستگیر شدند.- در ساعت ۲۳ عدهای از جوانان رشت در مسجد باجی الله این شهر اجتماع کردند. اجتماعکنندگان پس از خروج از مسجد شعارهایی علیه رژیم سر دادند و سرانجام با حمله مأموران پراکنده و عدهای دستگیر شدند. – در جریان تظاهرات امروز رشت، ۲۳ نفر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند.
جمعه ۳ شهریور ۵۷- مراسمی در رودسر با سخنرانی آقای سید محمدعلی مادار معروف به ابطحی در مسجد صاحبالزمان (عج) برگزار شد که در پایان در پی تظاهراتی، ۲۵ نفر دستگیر شدند.- در پایان امروز مراسمی در رشت با سخنرانی آقای ابراهیم فقیهی در مسجد لاکانی برگزار شد. پسازاین مراسم تظاهراتی بر پا گردید و شعارهایی علیه رژیم داده شد و ۴۱ نفر دستگیر شدند.
شنبه ۴ شهریور ۵۷- در ساعت ۱۲، ۲۰۰ نفر پس از خروج از مسجد جامع لوشان تظاهراتی برپا کردند و شعارهایی در حمایت از امام سر دادند و دو نفر دستگیر شدند.- در ساعت ۲۲:۳۰ عدهای در آستانهاشرفیه به تظاهرات دست زدند. تظاهرکنندگان شیشههای یکی از شعب بانک صادرات را شکستند و در پایان ۵ نفر از آنها دستگیر شدند.
دوشنبه ۶ شهریور ۵۷- آقای سید محمود ضیابری از روحانیان استان گیلان با صدور اعلامیهای، به دستگیری گروهی از علمای این استان اعتراض کرد و نوشت که تا دهم شهریور در اعتراض به این عمل از اقامه نماز جماعت خودداری خواهد شد.
پنجشنبه ۹ شهریور ۵۷- بعدازظهر امروز ۷۰ نفر از مردم رشت پس از تجمع در سبزهمیدان، در حمایت از امام و دیگر مراجع تقلید شعار دادند. علیه رژیم برپا کردند.
دوشنبه ۱۳ شهریور ۵۷- مردم رشت – استان گیلان – اعتصاب خود را با برپایی نماز عید فطر پایان دادند. در این شهرستان بهعنوان اعتراض به جنایات رژیم، نماز جماعت حدود هشت روز تعطیل بود.- پس از پایان نماز عید فطر در لاهیجان تظاهراتی برپا شد و عدهای از تظاهرکنندگان شیشههای چندین بانک، مغازه مشروبفروشی و سینما را شکستند و برخی را آتش زدند. – پس از پایان نماز عید فطر در لنگرود تظاهراتی برپا شد.
یکشنبه ۲۶ شهریور ۵۷- در ساعت دو بامداد عدهای از جوانان ۱۸ تا ۲۰ سال لاهیجان با همراه داشتن پلاکاردهایی که روی آنها شعارهای «ما حکومت اسلامی میخواهیم» و «اللهاکبر» نوشتهشده بود و با سردادن شعارهایی در حمایت از امام، در میدان چهار پادشاهان تجمع کردند و به تظاهرات پرداختند.
این عده موردحمله پلیس قرار گرفتند و یک نفر از آنها توسط مأموران دستگیر شد. پنجشنبه ۶ مهر ۵۷- در ساعت ۱۹:۳۰، ۳۵ نفر از جوانان لاهیجان درحالیکه عکسهایی از امام در دست داشتند در میدان چهار پادشاهان شهر اجتماع کردند و شعار «زندهباد خمینی، ما حکومت اسلامی میخواهیم» سر دادند. تظاهرکنندگان با حمله پلیس پراکنده و ۸ نفر از آنها دستگیر شدند و….
گزارشات فوق تنها نمونههایی از موارد بسیار زیاد جایگاه جریان و شخصیتهای مذهبی بهعنوان تنها جریان فراگیر در گیلان است که در پیروزی انقلاب نقش داشتهاند. تعدد نامهای مبارزانی همچون آیات عظام و حججاسلام ضیابری، بحرالعلوم، لاکانی، رودباری، محمدی گیلانی، شجونی، فیض گیلانی، احسانبخش، قربانی، شهید افتخاری، میرععبدالعظیمی، یکتا، شهید کریمی، دکتر ضیایی و… بهگونهای است که بهاستثنای چند نام مانند گلسرخی(مبارز مارکسیستی) که البته محل زندگی و حوزه مبارزاتی وی در تهران بود و نیز در دادگاه همجهت دفاع از خود، از مضامین اسلامی بهره جست، بهزحمت میتوان حتی نام یک مبارز برجسته از جریانهای دیگر را بهعنوان شخصیتهای مبارز ضد رژیم ستمشاهی که همانند مبارزین مذهبی ایفای نقش داشتهاند را نام برد. البته این بدان معنی نیست که جریانهای دیگر در گیلان در این مبارزه نقش نداشتهاند بلکه ازلحاظ فراگیری اجتماعی و سطح مبارزه قابلمقایسه با جریان مذهبی نیستند.
منابع:
– احمدی، علی حسین ، روزهای حماسه و نور، بر اساس اسناد و مدارک ارتش شاهنشاهی، بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۹۳
– انقلاب اسلامی در گیلان به روایت اسناد ساواک، مرکر بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات
– بیانات مقام معظم رهبری در سفر به گیلان،۱۳۸۰
– تقوی، سیدمرتضی، واکاوی نقش گروهها و احزاب در انقلاب اسلامی، نشریه الکترونیکی گذرستان
– حزب توده از خیانت به نهضت جنگل تا خیانت به انقلاب اسلامی، سایت موسسه رنگ ایمان
– عبدالهی، میثم و محمد، فرهنگنامه علمای مجاهد گیلان، رنگ ایمان، قم، ۱۳۹۶
– گزارش زمستان ۵۷، سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، تهران، ۱۳۷۲
– معصومه مرادپور، روزهای حماسه نور، روزشمار انقلاب اسلامی سالهای ۵۶-۵۷ ( ۳ جلد )، بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامۀ انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۹۱
– نوزاد، رضا، تاریخ مطبوعات گیلان از آغاز تا ۱۳۵۷، رشت، فرهنگ ایلیا