نگاهی به کتاب «فاتح دلها و دژها»/ نبرد حسینوار سرداری به نام «محمدحسین»
خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات: زندگی، رشادتها و جهادگری سرداران شهید دوران دفاع مقدس، درسهای بسیاری برای نسلهای متعدد در جهت تعمیم و توسعه فرهنگ مقاومت و ایثارگری در جامعه دارد و مکتوب کردن این تجربههای زیستی ایثارگرانه میتواند در ماندگاری آیین و مرام اسوههای مقاومت و ایثار موثر واقع شود.
کتاب «فاتح دلها و دژها»، زندگینامه مستند سردار شهید محمدحسین ساعدی، فرمانده گردان روحالله به قلم محمد جواد مرادینیا، یکی از این آثار مکتوب است که در آن فرازهای سرنوشتساز و افتخارآمیز زندگی، رشادتها و ایثارگری فرمانده شهید گردان روحالله شهرستان خمین در دوران دفاع مقدس روایت میشود.
نویسنده این کتاب، محمدجواد مرادینیا که خود از همرزمان شهید ساعدی بوده، با اشراف بیشتری توانسته به خلوتهای عارفانه آن فرمانده شهید ورود کند و تلاشهای بیوقفه و تدابیر کارساز آن فرمانده رشید اسلام در مواجهه با موانع و مشکلات سر راه رزمندگان گردان روحالله در سالهای خون حماسه را روایت کند. کتاب با یک مقدمه نسبتا جامع و دو بخش اصلی به همراه پیوستها (تصاویر، منابع و فهرست اعلام) تنظیم شده که در مقدمه اثر، نویسنده به شرح کوتاهی از ویژگیهای شخصیتی شهید محمدحسین ساعدی و همچنین ایده شکلگیری کتاب حاضر میپردازد. «گفته بود خجالت میکشد؛ از روی مادران، از پدران و از آنها که جوانشان را در جنگ از دست داده بودند، آنها که نیروهای او بودند و تحت امرش در نبردها شرکت کرده و جان بر سر پیمان گذاشته بودند…»
مرادینیا به زمان شروع نوشتن کتاب هم اشاره میکند: «داستان تالیف این کتاب از اوایل سال ۱۳۹۶ آغاز شد؛ زمانی که دوست عزیزم حبیب ساعدی تلفنی درخواست کرد چند دقیقهای جلوی دوربین؛ خاطراتم از شهید حسین ساعدی را برای پروژهای که در دست انجام داشتند بیان کنم…»
تالیف کتابی درباره شهید محمدحسین ساعدی به نویسنده پیشنهاد میشود و او با منابعی که برای این منظور از قبل آماده شده بوده و تحقیقاتی که خود انجام میدهد کار را شروع میکند. مرادینیا یادآوری میکند که بخش عمدهای از فصل مربوط به عملیات والفجر ۴ را بر اساس مشاهدات و خاطرات خویش نگاشته و در برخی دیگر از قسمتها هم به فراخور اطلاعاتی که داشته از آن بهره گرفته است.
بخش اول کتاب با عنوان «تولد تا شروع جنگ» وقایع بین سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۹ را روایت میکند. این بخش در ۳ فصل با عناوین «خیلآباد»، «مهاجرت»و «خانواده» به فرازهای مهم و تاثیرگذار زندگی شهید ساعدی از تولد تا زمان جنگ میپردازد. «محمدحسین ساعدی، انسانی معمولی بود، کشاورززادهای که در نیمههای سال ۱۳۳۵ در خلیل آباد به دنیا آمد؛ روستایی دورافتاده در ۲۰ـ۳۰ کیلومتری غرب شهر خمین؛ روستایی که در آن زمان از مواهب دنیای جدید و مدرن تقریبا هیچ چیز نداشت…»
در فصل دوم به مهاجرت ساعدی به تهران و زندگی کارگری او در این شهر بزرگ پرداخته میشود و در فصل بعدی هم به تشکیل خانواده و تولد فرزندان ساعدی اشاره شده است. بخش دوم کتاب با عنوان «شروع جنگ تا شهادت» وقایع زندگی و شهادت ساعدی در بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ را شامل میشود. این بخش ۱۱ فصل دارد و عمده مطالب کتاب که حضور و رشادتهای شهید ساعدی در مناطق جنگی و عملیاتهای مختلف را روایت میکند در این بخش گنجانده شده است. هر فصل این بخش به یک مرحله حساس و اثرگذار از زندگی شهید ساعدی به عنوان رزمندهای از شهر خمین و بیشتر با جایگاه فرمانده گردان روحالله شهر خمین اختصاص یافته است.
«زندگی زیر سایه جنگ»، «طریق القدس؛ دفاع از تنگه چزابه با چنگ و دندان»، «فتحالمبین؛ نبرد تن با تانک در دویرج»، «رمضان؛ تاسیس گردان روحالله»، «عملیات محرم؛ نبرد حسینوار»، «والفجر مقدماتی»، «والفجر ۳؛ حضور موثر در عملیاتی محدود»، «والفجر ۴؛ نبرد سهمگین و پرتلفات در کوهستان»، «خیبر؛ عملیات در دهان اژدها»، «سیمای حسین» و «حسین از دیدگاه دیگران» عناوین فصول یازدهگانه این بخش است که بیشتر آنها لحظات سرنوشتساز زندگی محمدحسین ساعدی در حال رزم و فرماندهی گردان در خطوط مقدم نبرد را روایت میکند.
نویسنده درباره نخستین اعزام حسین ساعدی به مناطق جنگی نوشته است: «حسین ساعدی که وقوع جنگ تمام عیار نظامی، او را سخت به فکر واداشته بود، از همان روز اول درصدد بر آمد به صف رزمندگان بپیوندد. پدرش ابتدا مخالف دور شدن حسین از خانواده بود، اما وقتی اصرار او را دید کوتاه آمد و دیگر چیزی نگفت. او دوره کوتاه آموزش نظامی را در خمین پشت سر گذاشت و برای اعزام به منطقه جنگی نامنویسی کرد. حسین در آن وقت متاهل بود و دو دختر پنج ساله و دو ساله هم داشت، پدر پیری نیز چشم به دست او که تنها پسرش به شمار میآمد دوخته بود تا چرخ زندگی شان را بچرخاند…»
در ادامه کتاب به عملیات طریق القدس پرداخته میشود و این که حسین ساعدی برای نخستین بار، فرماندهی گردان را پس از عملیات آزادسازی بستان و در کش و قوس پاتکهای کمرشکن دشمن در تنگه چزابه تجربه کرد. «گردان روحالله به فرماندهی حسین ساعدی ۲۰ روز با چنگ و دندان از تنگه چزابه مراقبت کردند و بیآنکه ذرهای از آن به دشمن واگذارند به منطقه جدیدی که قرار بر انجام عملیات بعدی بود منتقل شده و استقرار یافت.» در فصل بعدی یادآوری میشود که نیروهای خمین در فتحالمبین در تیپ امام حسین(ع) سازماندهی شده وآن تیپ نیز در سازمان رزم قرارگاه قدس قرار داشت. هدف نهایی تیپ امام حسین(ع) و قرارگاه قدس، تصرف ارتفاعات عین خوش، منطقه ابوغریب و تینه بود.
همچنین در فصل بعدی به زمینهها و شرایط تاسیس گردان روحالله در عملیات رمضان پرداخته میشود و فصل پنجم، به شرح دلاوریهای حسین ساعدی و نیروهای تحت امرش در عملیات محرم اختصاص یافته است. در ابتدای فصل ششم، نویسنده به حضور موثر حسین ساعدی و رزمندگان گردان روحالله در عملیات والفجر مقدماتی میپردازد و مینویسد: «عملیات والفجر مقدماتی که در بهمن ۱۳۶۱ و در منطقه عمومی فکه در مرز ایران و عراق انجام شد میدان و صحنه دیگری برای بروز ظرفیتهای فرماندهی حسین ساعدی بود.»
در فصلهای هفتم و هشتم این بخش هم به عملیاتهای والفجر ۳ و والفجر ۴ پرداخته میشود که شرح نبرد سهمگین و پرتلفات در کوهستان از قسمتهای تامل برانگیز آن است. سرانجام فصل نهم رشادتهای حسین ساعدی و نیروهای تحت امرش در گردان روحالله طی عملیات عظیم خیبر را روایت میکند که در این عملیات حسین ساعدی پس از رشادتهای بسیار به آرزوی دیرینه خود، شهادت نایل میشود.
نویسنده در دو فصل پایانی اثر هم به روایت سیما و شخصت شهید حسین ساعدی از نگاه اطرافیانش میپردازد و دیدگاهها و خاطرات پراکنده در این زمینه را روایت میکند. در مجموع، کتاب فاتح دلها و دژها، با محوریت زندگی و ایثارگریهای شهید محمدحسین ساعدی به عنوان فرمانده گردان روحالله، به نوعی کارنامه حضور این گردان رزمی و رزمندگان خمین در مناطق جنگی در زمان حیات و فرماندهی شهید ساعدی محسوب میشود که با رشادتها و حماسه آفرینیهای بسیار همراه است.
کتاب «فاتح دلها و دژها»، زندگینامه مستند سردار شهید محمدحسین ساعدی، فرمانده گردان روحالله به قلم محمد جواد مرادینیا، در ۲۸۰ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه از سوی انتشارات شهید کاظمی چاپ و منتشر شده است.
علیالله سلیمی
انتهای پیام/
شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید