شنیدن همه حرف ها از امام زاده حسن تا مسجد ابوذر/ روایتی از پنجمین قرار خدمت در منطقه هفده پایتخت
حوزه جامعه -خبرگزاری فارس – سودابه رنجبر: هوا گرگومیش است، همراه با سوز سرمای پاییزی. ساعت ۵ ونیم صبح روز پنجشنبه. این بار قرعه بازدیدهای علیرضا زاکانی شهردار تهران به نام منطقه ۱۷ افتاده است.
ایستگاه اول
این بازدید از بارگاه امامزاده حسن (ع) آغازشده است. ایستگاهی برای اقامه نماز صبح و شروعی معنوی برای بررسی آخرین وضعیت طرحها، پروژههای فرهنگی و عمرانی در هفدهمین تکه از پازل پایتخت. حیاط و صحن و سرای امامزاده خالی نیست. همه آنها که ایستادهاند چشمبهراه دوختهاند. بهمحض اینکه خودرو شهردار از راه میرسد جنبوجوش بیشتر میشود. امامزاده این وقت صبح حال و هوای دیگری دارد. شهردار بهمحض اینکه میرسد با همه آنها که در حیاط ایستادهاند سلام و علیک گرمی می کندو پناه میبرد به صحن امامزاده، زیارت شهدای گمنام و قبور شهدا «بهروز صبوری» و «خلبان مایلی». پیرمردی که خودش را از شیفتگان امامزاده معرفی میکند میگوید: «قصه امامزاده منطقه ما ازاینقرار است که این مرد بزرگوار از نوادگان امام حسن (ع) به دلیل سختگیریهای فراوان در زمان حاکمیت «عبدالملک بن مروان» از عراق به ایران مهاجرت میکند. آن موقع در همین منطقه روستایی به نام «جی اولیا» بوده است». روایت پیرمرد هنوز تمام نشده که صدایش بین چندنفری که برای صحبت با شهردار جلوآمدهاند گم میشود.
قرار براین بوده که وقت اذان ظهر اهالی منطقه ۱۷ درخواستهایشان را بهصورت حضوری به گوش شهردار برسانند، اما از همین حالا شروعشده است. باوجود اینکه شهردار برای رسیدن به مقصد بعدی عجله دارد، اما در همان مسیر کوتاه برای رسیدن به خودرو بازهم حرفهای مردم را میشوند و دلگرمشان میکند.
ایستگاه دوم
خط راهآهن تهران- اهواز و سه زیرگذر
شهردار همراه با تیم همراهش خودشان را به حریم راهآهن منطقه ۱۷ میرسانند. وجود خط راه آهن از ویژگیهای خاص و بارز این منطقه است. قصه این پروژه ازاینقرار است که اوایل همین امسال پس از جلسه با مسئولان راهآهن، مجوز احداث سه دهانه زیرگذر در محدوده جغرافیایی منطقه ۱۷ داده شد. چند ماه پیش هم کلنگ احداث این زیرگذرها زده شد. حالا شهردار برای بازدید تا خط ریل آمده است تا از نزدیک شاهد چگونگی رفع مشکلات حملونقل مردم باشد. مسئول پروژه به تفسیر، کاربری زیرگذرها را بیان میکند «قرار است در مسیر خط راهآهن تهران- اهواز برای تسهیل تردد و تأمین دسترسی شهروندان بین شمال و جنوب خط راهآهن، زیرگذرها احداث شود. سالهاست که مردم این محدوده چنین درخواستی داشتند». جزئیات این پروژه در اختیار شهردار تهران قرار میگیرد. «حداقل عرض مفید این زیرگذرها پنجمتر در عمق هفت متر است و مهمتر اینکه این سه زیرگذر قابلیت این را دارند که خودروهای سبک و سنگین، خودروهای آتشنشانی و اتوبوس هم از آن عبور کنند با این شرایط در آیندهای نزدیک حملونقل برای اهالی این محدوده آسانتر میشود».
ایستگاه سوم
جزیرهای به نام بلورسازی
خودرو شهردار این بار کوچهپسکوچهها را طی میکند تا به پروژه بعدی برسد. از شواهد پیداست که خطوط راهآهن به جان این منطقه افتاده است. اگر بگوییم هر منطقه ویژگی خاص خودش را دارد. منطقه ۱۷ نیز محل گذر ریلهای خط راهآهن است. دیدن هرروزه خطوط راهآهن علاوه بر اینکه سفر را در ذهن اهالی تداعی میکند، از آنطرف هم یادآوری میکند که همسایههای خط ریل راه آهن، مسیری برای رفتن به محله همجوارشان ندارند، انگار در جزیرهای گرفتارشدهاند. بازدید شهردار تهران از این محله با همراهی «غلامرضا شنگی» شهردار منطقه ۱۷ و حجتالاسلام «محمدعلی فاطمی کیا» امام جماعت مسجد جامع سجادیه در محله بلورسازی همراه است. شهردار تهران در این مرحله از بازدید، بیشتر شنونده است یکی از اهالی قدیمی توضیح میدهد: «اوایل دهه ۳۰ یک کارخانه تولید شیشه و بلور در این محدوده راهاندازی و از همان زمان به بلورسازی معروف شد. امروزه فقط بخشی از انبار کارخانه بلورسازی در این محله باقیمانده است، اما اهالی همچنان به خیابان نعیمی و محدوده اطراف آن محله بلورسازی میگویند. حالا مهمترین خیابان این محله خیابان شهید «مسعود نعیمی» است. خیابانی که بیشتر کارخانهها درآن بود».
یکی از معتمدان و قدیمیهای محله بلورسازی میگوید: «زمانی که کارخانه تولید بلور و شیشه در این محدوده ساخته شد هنوز خبری از بافت مسکونی نبود. آن موقع این محله جزء محدوده حاشیه شهر محسوب میشد. محله بلورسازی از سال ۱۳۷۰ یعنی از زمان اجرای طرح بزرگراه نواب دگرگون شد. بسیاری از خانههای قدیمی این محله به دلیل قرار گرفتن در طرح تخریب شدند و اهالی به محلههای دیگر کوچ کردند».
ایستگاه چهارم
وقتی منطقه ۱۷ و ۱۸ را به هم وصل میکند
مناطق ۱۷ و ۱۸ در همسایگی یکدیگر قرار دارند، ولی بزرگراه شهید آیتالله سعیدی مرز آنهاست و همین باعث شده است خودروها، مسیر طولانی برای رفتوآمد از این بزرگراه طی کنند. به همین دلیل چندی پیشطرح اتصال این مناطق در دستور کار مدیریت شهری پایتخت قرار گرفت و کار مطالعاتی به تأیید کمیته شبکه معابر شهر تهران رسید. حالا قرار است پل روگذر بر روی اتوبان آیتالله سعیدی بگذرد تا اتصال این دو منطقه انجام شود. شهردار منطقه ۱۷ درباره راهاندازی این پل بهصورت جزئیتری بیان میکند: «با ایجاد این مسیر محلههای جنوبی منطقه ۱۷ از حالت جزیرهای خارج میشوند و بافت اطراف مسیر نوسازی میشود و خیابان شهیدان مقدم در منطقه ۱۷ به خیابان مهر در منطقه ۱۸ بهعنوان مسیر شرق به غرب متصل میشود و همچنین خیابان شهیدان متین در منطقه ۱۷ به خیابان شهید «زقر» در منطقه ۱۸ بهعنوان مسیر غرب به شرق متصل خواهد شد. با این اقدام میزان مصرف سوخت خودروها، زمان تردد، ترافیک و آلودگی هوا نیز کاهش خواهد یافت و از مزایای دیگر این طرح این است که بخشی از محلههای همجوارکه به نقاط بیدفاع شهری تبدیلشدهاند، بازآفرینی شوند».
ایستگاه چهارم
سلام به مقبره شهیدان
مستقیم از محله بلورسازی، عازم شهرداری منطقه میشویم. اینجا پارک ابوذر جایی که محل قبور ۵ شهید گمنام و یادآور دیگر شهیدان است. نام و یاد شهدای انقلاب در بدو ورود به این بوستان زنده است. چند خانواده شهید نیز در مقبره شهدای گمنام حضور دارند. همه مهمانها لحظاتی را در مقبره شهدای گمنام مهمان روضه حضرت فاطمه (ع) در ایام فاطمیه میشوند.
حدفاصل بین محل قبور شهدای گمنام و شهرداری منطقه درب نردهای بزرگ باز میشود تا شهردار تهران و همراهش درزمان کمتری به سالن کنفرانس شهرداری منطقه برسند. این فاصله حدود ۲۰۰ قدم پیادهروی است، اما زاکانی در طول همین مسیر کوتاه هم با مردم همراه میشود. صحبتهایشان را میشنود و شانهبهشانه آنها که برای آبادی محلهشان حرفی دارند راه میرود. جمعی از نخبگان چشمانتظار رسیدن شهردار در سالن کنفرانس شهرداری هستند.
ایستگاه پنجم
نخبگان منطقه ۱۷ به میدان آمدهاند
مجری برنامه در ابتدای برنامه یادی میکند از تکتک نخبگان منطقه. اسم همه آنها که در سالن نشستهاند را یکییکی قرائت میکند بین آنها ورزشکار، کارگردان، فیلمساز، قاری قران، جوانهای استارتاپی و… نشستهاند، اما همه آنها بهاتفاق، ۴ هزار شهید منطقهشان را نخبههای این منطقه میدانند. افرادی که در دوران ۸ سال دفاع مقدس داوطلبانه برای دفاع رفتند. مجری میگوید این منطقه ۴ هزار شهید را به انقلاب تقدیم کرده است.
حجتالاسلام «رضا مطلبی» امام جماعت مسجد جامع ابوذر در منطقه ۱۷ است. همین نام بهتنهایی بار فرهنگی در شروع انقلاب و شکل گرفتن سازمان تبلیغات اسلامی را به دوش میکشد. مطلبی در اوایل انقلاب یکهتاز منطقه ۱۷ بوده است و با دعوت از جوانهای انقلابی در مسجد ابوذر بخشی از تاریخ انقلاب و روحیه شهادت را بین جوانهای این منطقه رقمزده است.
او اولین سخنران در این جلسه است میگوید: «علیرضا زاکانی، شهردار تهران فردی خدوم برای انقلاب و مردم است.». او بهسرعت رشته کلام را به دست دیگر نخبههای شهر میسپارد تا در این زمان کوتاه بتوانند شهردار منطقه و همراهانش را در جریان خواستهایشان برای رفع کاستیهای منطقه قرار دهند.
«حجتالاسلام فقیه» مسئول قرارگاه مساجد محله محور منطقه ۱۷ در این جلسه میگوید: «مساجد و فرهنگسراها باید یک هدف داشته باشند. امروز بحث درآمدزایی برای مساجد مطرح نیست چون مردم همیشه در خدمات عمرانی پشتیبان مساجد بودهاند. آنچه مهم است حفظ این منطق است که مساجد باید به گفته رهبر انقلاب قرارگاه شوند و برای رسیدن به قرارگاهی که جوانها را باهم، هم سو کند. مدیریت فرهنگسراها نیز باید در اختیار مساجد قرارداد تا همه باهم پایگاه انقلابی باشند».
قاریان قرآن از این منطقه برخاستهاند
منطقه ۱۷ را به قاریان قرانش میشناسند. پایهگذاران قرائت قران در این منطقه رشد کردهاند. «علیاکبر توپچی» نماینده قاریان قران در این جلسه است میگوید: «راهاندازی مراکز مشاوره قرآنی از کارهای ارزشمند در منطقه است. مراکز مشاورهای که بر اساس داشتههای کشورهای خارجی است به درد فرهنگ اسلامی ما نمیخورد حتی ممکن است خانوادههای ما را بیشتر دچار آسیب کند. راهاندازی دو مرکز مشاوره قرآنی، راهاندازی شورای قرآنی در منطقه ما توانسته است دو بازوی قرآنی قدرتمند در منطقه باشد.
نوبت به سرهنگ «حسین کریمی» فرمانده ناحیه مقاومت بسیج حبیب ابن مظاهر رسیده است میگوید: ما دومین منطقه کوچک ازلحاظ وسعت و اولین منطقه در تهران ازنظر فشردگی بافت هستیم. سرانهها در حداقل خود به سر میبرند و این مسئله نیز نگاه جدی و ویژه را میطلبد. تقاضا داریم هر منطقهای برای خود یک نقشه راه داشته باشد تا اولویتها در منطقه اجرا شود. تکمیل باغراه حضرت فاطمه (س) و ساخت سولههای ورزشی در منطقه میتواند در حل مشکلات در بحث سرانهها کمک کند.»
عمر شهرداران در منطقه ما کوتاه است
«اصغر مایلی» خیر و کارآفرین منطقه ۱۷ نیز بهعنوان نخبه در این نشست حضور دارد میگوید: «در ۵ دوره گذشته میانگین عمر مدیریت شهرداری منطقه حداکثر ۱۷ ماه بوده و این زمان کمی است برای رفع مشکلات توسط یک مدیر. خواهشمندیم عمر خدمتگزاری شهرداران منطقه را بیشتر کنید. وقتش تمامشده است، اما یک دقیقه یک دقیقه از شهردار وقت میگیرد. حالا صدایش در گلو انداخته است میگوید: «منطقه ما در سرانههای مختلف بسیار محروم است. ما بشاگرد شهر تهران هستیم این در حالی است که ۴ هزار شهید از این منطقه دادهایم.» کارآفرین منطقه آخرین حرفهایش را میزند: «این مردم احتیاج به خدمت دارند. کار وکاسبی در این منطقه خوابیده است. شما حملونقل را در این منطقه ساماندهی کنید، مردم خودشان برای خرید میآیند و کاسبی رونق میگیرد».
تلوبیون را از همین منطقه مدیریت میکنیم
«احمد خورشیدسوار» فعال حوزه استارت آپ دراین محله است میگوید: «جوانها این منطقه را دستکم نگیرید باوجوداینکه بافت منطقه ۱۷ جزو طبقه ضعیف است. استارتاپ تلوبیون را با کمک افرادی از همین منطقه مدیریت میکنیم.» جوانهای منطقه را ببینید و در راه اندازی یک مرکز نوآوری به ما کمک کنید. در این منطقه جوانها و بچههای مستعدی هستند که میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند. آنها مشکلات را خوب درک میکنند و هرکدامشان نقطه قوتی دارند».
چند شورایار محلی دیگر در این جلسه شهردار تهران را در جریان مشکلاتی مثل بافت فرسوده مشکلات حملونقل منطقه قرار میدهند. حالا نوبت به شهردار رسیده است.
منطقه ۱۷ یک فرصت است
زاکانی در همان ابتدا از جمع نخبگان برای اینکه او را در جریان داشته و نداشته های منطقه قرار دادهاند تشکر میکند و میگوید: «از ویژگیهای این منطقه این است که علیرغم اینکه نسبت به آن بیدقتی و کمتوجهی شده است اما بازهم بهاندازه تواناییهای خودش رشد داشته است. از چهار هزار و ۵۶۰ هکتار بافت فرسوده در تهران ۲۱۶ هکتار آن در منطقه ۱۷ است، بافتی که در کنار تهدیداتش برای ما یک فرصت هم ایجاد میکند بر همین اساس در مجموعه شهرسازی ایدهای را دنبال میکنیم که یک رونق بخشی جدی به جنوب تهران بدهیم و منطقه ۱۷ در این تصمیمگیری اولویت دارد. به این منظور باید به دنبال خلق هویتی برای این مناطق باشیم. مثلاً باغراه حضرت فاطمه (س) فرصت بینظیری برای تهران است، باید معماری ایرانی اسلامی در آن دیده شود و یک منفعتی برای مردم داشته باشد تلاش میکنیم که این محدوده بتواند آسایش اقتصادی را برای مردم فراهم کند. برای سال بعد بودجه و امکانات مناسبی را برای این باغراه فراهم خواهیم کرد».
زوجهای جوان صاحب مسکن میشوند
شهردار تهران در این جلسه از یک اتفاق خوب خبر میدهد «اختصاص زمین در هر محله بهمنظور ساخت مسکن برای زوجهای جوان هنوز حرف شهردار تمام نشد حجتالاسلام مطلبی سؤال میکند که این زمینها وجود دارند؟ و تشخیص اینکه کدام زوجها نیاز به منزل دارند با کدام نهاد یا ارگان است؟ بله آنقدر خبر مسرت بخشی که اجاره نمیدهند حرفهای شهردار تمام شود. شهردار در جواب این سؤال میگوید: «زمین کافی در این منطقه وجود دارد قبلاً برنامهریزیشده است و علاوه بر آن تشخیص اینکه کدام زوجها مسکن نیاز دارند به نخبگان محلی سپرده میشود» همین کافی است تا گل از گل همه حاضران در جلسه باز شود. شهردار در ادامه میگوید: «باید مجموعههای فعال در شهر دستبهدست هم دهند و مسئولیت پیشرفت محله را بر عهده بگیرند. تهران را باید خود مردم اداره کنند و محور این اداره باید نخبگان باشند. در هر منطقهای مجمعی از نخبگان و مؤثرین آن منطقه تشکیل میدهیم و از آنها میخواهیم که ایده بدهند و برای شهر تصمیم سازی و نظارت کنند. ما پشتیبان آنها هستیم.»
زاکانی به اتفاقات اخیری که رخداده است اشاره می کندو میگوید: «می گویند معتادین متجاهر را ساماندهی نکنید؛ اما به آنها گفتم اینها انساناند و ما نسبت به آنها وظیفهداریم و در همین رابطه همه دستگاهها پایکار آمدند و مصوب شد شهرداری محور کار باشد و ظرف دو ماه آینده تهران از این مشکلات نخواهد داشت. همچنین ۴ هزار کودک خیابانی داریم. حضرت آقا میفرمایند تنم میلرزد وقتی دختر نوجوانی شیشه ماشین را پاک میکند. در حوزه کودکان زباله گرد و خیابانی طرحهایی داریم تا هیچکسی نتواند کودک ۱۲ ساله را استثمار کند».
ایستگاه پنجم
خانه شهید حرمت دارد
خانواده شهید «ارشد محمودی» از شهدای منطقه ۱۷ منتظر دیدار شهردار هستند. شهید «ارشد محمودی» کارمند شهرداری بوده است در سال ۱۳۶۶ در اروندرود شهید شده است. خانهای فرسوده و جنوبی. راهروی تنگ و باریک مهمانها را به بالای پلهها هدایت میکند. همسر شهید حدود ۷۰ ساله است. باوجود پادردی که دارد پلهها را پایین آمده است برای استقبال. راهپله به دو اتاق تودرتو باز میشود. اتاقها با در چوبی بزرگ از هم جدا میشوند. هر دو اتاق رویهم ۳۰ متر هم نمیشود. همسر شهید محمودی در این خانه تنها نیست. پسر، عروس و نوههایش در طبقه دیگر زندگی میکنند. جالبتر اینکه همسر شهید همچنان پرستار مادر پیرش هم هست مادری که بیش از یک قرن زندگی کرده است. این روزها همه دلخوشی همسر شهید نگهداری از مادر پیرش است. به درودیوار خانهاش نگاه میکند و میگوید ۱۵ سال پیش گفتند که این خانه باید تخریب شود، اما هیچ پساندازی نداشتیم تا بتوانیم شرایط زندگیمان را بهبود ببخشیم ». باوجود همه دلتنگیها و گلایههایی که دارد بازهم به احترام مهمانها لبخند روی لبش است؛ اما بهیکباره بغض در گلویش میپیچد و میگوید: «فقر آسیبی است که این روزها خانوادهام را از پای درآورده است.» زاکانی همه حرفهای همسر شهید را متواضعانه گوش میدهد، قول میدهد که شرایط زندگی آنها بهتر خواهد شد.
ایستگاه ششم
مسجد ابوذر و روایتهای مردم
زودتر از شهردار خودمان را به مسجد ابوذر میرسانیم. جایی که قرار است نماز جماعت با حضور شهروندان منطقه و شهردار تهران برگزار شود. مردم گروهگروه جلوی در مسجد ایستادهاند. برگههایی به دست گرفتهاند و درخواستهایشان را روی آن نوشتهاند و منتظر حضور شهردار. گروهی از پیرمردها کنار جدول ایستاده و باهم اختلاط میکنند. از آنها میپرسم درخواست شما چیست؟ یکی از پیرمردها به نمایندگی همه حرف میزند و میگوید: «پارکی در همین نزدیکی است. بازنشستهها غروب به غروب در پارک جمع میشوند، اما متأسفانه این پارک خیلی ناامن شده است. هر گوشه از پارک معتادی نشسته است و ازلحاظ بصری ما را اذیت میکند بگذریم از اینکه خانوادهها هم در عذاب هستند، اما واقعاً دیدن این صحنهها امید به زندگی را برای ما کم کرده است. وقتی میبینیم جوانها پشت شمشادها پنهان میشوند برای مصرف مواد و حتی گاهی در انظار مردم مواد استفاده میکنند. قلبمان درد میگیرد.»
دیگری که مرد جوانی است میگوید: «سطلهای زباله مکانیزه در منطقه ما بسیار کم است بهقدری که مردم زبالههای خود را کنار خیابان میگذارند و زبالهها زیر لاستیک ماشینها میرود و کل خیابان و پارکینگ منازل را آلوده میکند. انگار برای مناطق پایینشهر هیچ ارزش قائل نیستند».
خانمی از حملونقل منطقه میگوید: «خط واحد در منطقه ما محدود است. مترو در این منطقه وجود ندارد. رفتوآمد در محلههای ما بسیار گران است درحالیکه مردم این منطقه از اقشار ضعیف و کمدرآمد جامعه هستند.»
مالباختگان رضوان مال
فارغ از همه افرادی که منتظر رسیدن شهردار هستند گروهی کنار یکدیگر ایستادهاند بیشتر از ۲۰ نفر هستند. بینشان یکی داوطلب میشود که حرف بزند. خودش را مالباخته پروژه «رضوان مال» در امامزاده حسن معرفی میکند. پروژهای که قرار بود سال ۹۲ افتتاح شود، اما هیچ خبری نیست که نیست. پروژهای که قرار بوده سرانه ورزشی و فرهنگی را به این منطقه بیاورد، اما هیچ خبری نیست که نیست.
نماینده مردم در پروژه «رضوان مال» در حال گفت گو است که خودرو شهردار از راه میرسد. گفتوگوها نیمهکاره میماند همه به سمت شهردار میروند. در همان فاصله چند قدمی تا مسجد، شهردار بازهم حرفهای مردم را میشنود.
مسجد مملو از جمعیت است. نمایندگان تلاش میکنند برای رعایت پروتکلها اجازه ندهند که جمعیت بیشتری وارد مسجد شوند. بعد از اقامه نماز زاکانی پشت تریبون مسجد میگوید: «این محفل و مکان مقدس یادآور جنایات منافقین و ترور نافرجام رهبر عزیزتر از جانمان است و ما را به حال و هوای دهه ۶۰ میبرد. ما نسبت به شهدای این منطقه مسئولیت خطیری داریم و باید یاد آنها را زنده نگهداریم و شرایط زمانه را با آنها تفسیر کنیم.»
آدرس بنویس و برو
حرفهای زاکانی ادامه دارد و جمعیت لحظهبهلحظه افزایش پیدا میکند. دیدار مردم با شهردار قرار است در سالن اجتماعات برگزار شود. خیلیها رفتهاند قبلاً جا گرفتهاند. فرش دوازده متری وسط سالن اجتماعات و پشتی تکیه داده به آن، محل این دیدار است. حالا شهردار نشسته مردم یکی یکی وارد میشوند. زاکانی همه حرفها را موبهمو گوش میدهد. همان موقع به معاونها ارتباط میدهد. خانمی بدون اینکه حرف بزند فیلم خانه فرسودهاش که حالا به نم نشسته از گوشی موبایلش به شهردار نشان میدهد. آنقدر بغض گلویش را فشرده است که دیگر نمیتواند حرف بزند. شهردار خیالش را راحت میکند میگوید:« آدرس بنویس و برو.»
خانم میانسالی که از همان ابتدا قبل از حضور شهردار از دندانهای خراب و هزینه سنگین دندانپزشکی میگفت و همه به او میگفتند این موضوع ربطی به شهردار ندارد! حالا جلوی شهردار نشسته است. همه حرفهایی که پشت در سالن اجتماعات بارها از مشکلات دندان و هزینه درمان برای دیگران تکرار کرده است نشسته جلو شهردار و برایش تعریف میکند حالا زن میانسال خوشحال از جلوی شهردار بلند میشود و جلوی چشم دیگران میگوید: «دندانهایم درست میشود».
انتهای پیام/