غفلت خفتگان و تنهایی حسن/روایتی تلخ از زندگی به آبرفته خانواده شفتی
به گزارش گیل سو به نقل از فارس، برای یافتن خانه مردی بیپناه و بینوا در روستای توریستی گنجار شفت که آوازه بیچارگی و درماندگیاش سوهان به روح مردم روستا و اهالی منطقه کشیده، لازم نیست خیلی زحمت بکشید.
از هر که نشانه خانوادهای مستمند و مسکین را بپرسید؛ دستش را رو به پُل میکند و میگوید که بعد از پل گنجار، سمت راست، کنار رودخانه!
ارتباط گرفتن با اهل خانه بسیار سخت است؛ کمکمک خودمان را به آنها نزدیک کردیم و نام و شهرتشان را جویا شدیم. نامش حسن بود و تنهایی هم فامیلی اش!
مظلومیت و ازلت نشینی اهل خانه از اسامی و شهرتشان مشخص بود. برایمان جالب شد که چقدر ثبت احوال اسم با مسمایی برایش انتخاب کرده بود.
براستی که تنهایی با زندگیشان عجین شده و سایه تنهایی بر زندگی نداشتهشان چنبره زده بود تا در کنار نداری، فقر و بی سرپناهی، جنس دربهدری هایش به اصطلاح جور شود!
آنها احتمالاً تک کپرنشینان منطقه شفت هستند و جالب است بر عکس بسیاری از دلروشنهای زمانه از بارش برف و باران نیز بیزارند.
حق هم دارند. باران، نم و رطوبت حاصل از بارش باران سقف خانه که چه گوییم، زیراندازشان را حسابی خیس میکند.
تنهاییها روزگاری بسیار تأثر برانگیز و رقتباری دارند. آنها از داشتن امکانات اولیه مانند سرویس بهداشتی و امثالهم نیز محروم هستند.
تنها دارایی «حسن» و خانواده اش، یک آلونک چوبی با مقداری وسایل است که آنها نیز توسط مردم خیر در اختیار آنها قرار داده و جالب است بیشترشان هم امانت در دستشان است.
تنهایی و مستمندی همه نداری حسن را شامل نمیشود بلکه افراد خانه نیازمند توجه متولیان رفاه و سلامتند تا زیست و ادامه حیاتشان نه با نشاط بلکه از وضعیت ننگبار و نکبتآلود کنونی رها شوند.
جالب است که خانواده تنهایی حالا از نجابتشان هست یا چیز دیگر، هیچ انتظاری از مسؤولان ندارند.
در پس دست دراز نکردن حسن رو به سوی متولیان امر، توجه مسؤولان محلی، دستگاههای خدمات رسان و حمایتی نیز بسیار به آنها کمرنگ است. شاید هم ما اشتباه تصور کنیم!
اکنون بیم این میرود که اگر بیتفاوتی مسؤلین به همین منوال ادامه دار باشد، شاید داشتن سرپناه در کنار دیگر نداری ها، از حسرت هایی باشد که آرزوی آن را هم اهل خانه بر دل خود مینهند.
سابقه خوش و شیرینی از اهل خانه وجود ندارد، اما تلخیها و ناخوشیها بسیار است.
گویا پایانی برای محرومیتشان وجود ندارد. اهل خانه میگویند پیشتر در کانکسی زندگی میکردند که آن هم دچار حریق شد.
اهالی میگویند پس از سوختن کانکس، هلال احمر در کنار رودخانه خارج از بافت روستای گنجار به او و خانواده اش چادری داد و آنها با اشتیاق به زیر آن پناه بردند و همچنان در آن به سر می برند.
هم محلیهای خانواده تنهایی میگویند که این خانواده دارای زمین و ملک بودهاند اما برخی از اهل روستا از سرمایه ذاتی آنها که سادگی بوده سو استفاده کرده و با سمن بخص از چنگش درآوردند و میلیاردها تومان کاسب شدند.
اکنون خانواده تنهایی در سایه غفلت که سهواً یا عمداً خود را به خواب زدهاند در وضعیتی بسیار ناپایدار و غیر ایمن در بدترین روزهای سال روزگار میگذرانند.
اهل روستا در ارتباط با خبرنگار فارس میگویند دلشان برای نداری این خانواده، آوارگی و دربهدریهای چهار نفره آنها میسوزد.
اهالی به شدت نگرانند که قهر و خشم طبیعت در کنار فراموشی مسؤلین حتی خواب داخل چادر را نیز از آنها بگیرد چرا که هر دم بیم آن می رود که سیلاب رودخانه این خانواده را لای چند عدد پتو بپیچد و برای همیشه تاریخ، زندگی شان به فراموشی سپرده شود.
اهالی گنجار شفت میگویند دلشان نه برای تامین سرپناه بلکه نداریشان میسوزد که حتی نمی توانند نان شب و روزش را تهیه کنند، حالا درمان و سلامت جسمی و روحیشان به کنار!
حسن اکنون تمام زندگی خود را بر باد رفته می بیند و اینک در سایه غفلت و فراموشی مسؤلین، بیچارگی و نابودی خانواده اش را به تماشا نشسته است.
خانواده تنهایی اکنون نیازمند دست یاری مسؤولان و خیران برای ساخت یک خانه هستند تا در چند صباحی که به امانت در بین مردم هستند، عمری سرپناهشان باشد.
انتهای پیام/