نگاهی به رویکرد امنیت ملی ارمنستان و تاثیر آن بر منطقه
به گزارش مشرق، «مهدی سیف تبریزی»، کارشناس و پژوهشگر مسائل روسیه و قفقاز در یادداشتی با عنوان «نگاهی به رویکرد امنیت ملی ارمنستان و تاثیر آن بر منطقه» که آن را در «میزگرد ایران و ارمنستان، همکاریها و افقهای آن» ارائه کرد نوشت: «ارمنستان کشوری است که بیشترین آسیب را از جنگهای دوم و سوم قفقاز دیده پس از سال ۲۰۲۰ دست به بازتعریف جایگاه استراتژیک خود در منطقه و همچنین نوع روابط راهبردی خود با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای دست زده و سعی کرد در دکترین جدید امنیتی خود واقعیتهای میدانی جدید را لحاظ کند. در دکترین جدید، متنوع کردن روابط با کشورهای فرامنطقهای در سبد سیاست خارجی با هدف افزایش امنیت و قدرت اقتصادی اصل اساسی در نظر گرفته شده است. به عبارت دیگر اصل بنیادین راهبرد امنیتی ایروان حرکت به سوی غرب و ساختارهای غربی به امید قرار گرفتن در ذیل چتر امنیتی غرب از طریق ورود به اتحادهای نظامی ـ امنیتی یا حداقل ایجاد ضمانتهای امنیتی توسط شرکای غربی بوده است.
ایجاد تنوع در ارتباطگیری با کشورهای فرامطقهای برای دولت ارمنستان امری حیاتی و حتمی است
در سالهای پس از جنگ ۲۰۲۰ حرکت ارمنستان به سمت ساختارهای اروپایی به نام تعادل بخشی در سیاست خارجی موجب ایجاد ترتیبات جدیدی در رویکرد امنیتی ارمنستان و دیگر کشورهای منطقه شده است. مطمئناً ایجاد تنوع در ارتباطگیری با کشورهای فرامطقهای برای دولت ارمنستان که میتوان آن را کشوری محصور دانست امری حیاتی و حتمی بوده است که در ۳۰ سال گذشته از استقلال این کشور به این امر بنا به دلایلی کاملاً بیتوجهی شده بود. قرار گرفتن در منطقه ماوراء قفقاز با امتیازات ژئوپلیتیکی خاص در میان چهار کشور که دو دولت همسایه آذربایجان و ترکیه دارای خصومتهای دیرینه هستند و بعضاً شاهد دستاندازی و زیاده خواهیهای ارضی نسبت به ارمنستان بودهاند راه تنفس را برای دولتهای گوناگون در ایروان بسیار تنگ کرده است. از همینرو گسترش و تحکیم ارتباطات با کشورها و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به منظور بهبود شاخصهای اقتصادی و از همه مهمتر ایجاد یک حلقه امنیتی از طریق یافتن شرکای جدید که حداقلِ ضمانتهای همکاری امنیتی را در شرایط بحرانی بدهند کاری عقلانی بوده است. اما به نظر میرسد رویکرد جدید سیاست خارجی و دکترین امنیتی این کشور با واقعیتهای میدانی و آنچه در ماورای قفقاز در حال اتفاق و شکلگیری است، نه تنها تطابق ندارد بلکه تضمین کننده امنیت ملی این کشور هم نیست.
پس از جنگ دوم قرهباغ ما شاهد حرکت آهسته ایروان به سمت ساختارهای غربی در بعد سیاسی بودیم.
روندهای امنیتی جدید در منطقه نمیتواند تهدیدکننده امنیت و منافع ملی هیچ کدام از کشورهای قفقاز جنوبی باشد
استفاده از بروکسل برای ایفای نقش میانجیگری میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان یکی از این اقدامات بود که نه تنها به کاهش تنش میان ۲ کشور منجر نشد، بلکه حساسیتهای سیاسی و امنیتی بسیاری را برای ۲ متحد ایروان یعنی تهران و مسکو به وجود آورد. به وضوح شاهد هستیم استفاده ایروان از نیروهای فرامنطقهای در جهت دستیابی به امنیت نه تنها نتوانسته در سالهای گذشته از ارمنستان در مقابل تهاجمات سیاسی و نظامی باکو از این کشور حمایت کند، بلکه در برخی موارد تعارض منافع بروکسل و واشنگتن در حمایت از ارمنستان و رفع نیازهای ضروری خود از سمت جمهوری آذربایجان در حوزه انرژی منجر شده است تا باکو در تعاملات خود با ایروان بسیار تهاجمیتر عمل کند. این درست است که روسیه در سالهای گذشته و با درگیر شدن در جنگ اوکراین اشتباهات بعضا اساسی را در سیاستهای خود در قبال منطقه قفقاز جنوبی داشته است اما باید این موضوع را در نظر گرفت که روندهای امنیتی جدید در منطقه نمیتواند تهدیدکننده امنیت و منافع ملی هیچ کدام از کشورهای قفقاز جنوبی باشد.
دور شدن از روسیه که سالیان متمادی بزرگترین شریک اقتصادی، سیاسی و نظامی ارمنستان بوده است و نزدیکی به ایالات متحده و اتحادیه اروپا که در شرایط فعلی به عنوان بزرگترین تهدیدکنندگان منافع امنیتی روسیه محسوب میشوند، با امضای مشارکت استراتژیک ایروان با واشنگتن و تعهدات مشابه به بروکسل، به حضور این کشور در اجلاس هفتاد و پنجمین سالگرد ناتو، تمرینات نظامی مشترک شریک عقاب با ارتش ایالات متحده، تخصیص کمک ۶۵ میلیون دلاری سنا به ارمنستان برای پیشبرد «تلاشهای اصلاحی و ادغام یورو ـ آتلانتیک» منجر شد. این رویکرد ارمنستان فرصت مغتنمی را در اختیار غرب قرار داد تا برای خود پس از سالها جا پایی در منطقه قفقاز جنوبی و در لایه اول امنیتی ایران و روسیه محیا کند.
با نگاهی به روند عملکرد اتحادیه اروپا و ایالات متحده در ایجاد تغییرات سیاسی در کشورهای تازه استقلال یافته و وارد کردن دولتهای جدید به پروسه طولانی و بعضا محال ادغام در ساختارهای یورو ـ آتلانتیکی از این کشورها تنها بهعنوان ابزاری برای تحریک امنیتی روسیه و در خصوص ارمنستان مطمئنا کارتی برای ضربه زدن به امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران استفاده خواهد شد. گرجستان و اوکراین نمونههای بارز رفتار تحقیرآمیز اتحادیه اروپا و ناتو با دولتهایی است که در مجاورت مرزهای روسیه قرار دارند. مدل رفتاری بروکسل در ۳۰ سال گذشته با گرجستان تجربهای عملی را در اختیار ایروان میگذارد که حتی با رعایت تمام خواستههای مشروع و غیرمشروع بروکسل شما نمیتوانید به اتحادیه اروپا بپیوندید، زیرا نگاه بروکسل از ابتدا به کشورهایی همچون گرجستان، اوکراین و ارمنستان به شکل یک عضو تازه وارد نبوده است، بلکه هدف جداسازی آنها از مسکو و سپس استفاده ابزاری برای مقاصد امنیتی و نظامی علیه روسیه بوده است. اوکراین مثال واضح دیگری از این مدل رفتاری اروپا با کشورهای تازه استقلال یافته است.
از سوی دیگر حضور اتحادیه اروپا و ناتو در ارمنستان هدف دیگری را نیز دنبال میکند و آن تسلط امنیتی بر مرزهای شمال غرب ایران و ایجاد یک کمربند امنیتی در منطقه قفقاز جنوبی با همکاری ترکیه و جمهوری آذربایجان است. این حضور مقدمه ایجاد دالان تورانی ناتو و هضم ارمنستان در ساختارهای بزرگتر همانند جهان ترک است. از دیگر معضلات امنیتی حضور اتحادیه اروپا و ناتو در ارمنستان در دست گرفتن یکی از شاهراههای ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی ایران است.
از دیگر رویکرهای جدید امنیتی ارمنستان باید به تنظیم مجدد ارتباطات این کشور با ۲ همسایه متخاصم خود یعنی ترکیه و جمهوری آذربایجان اشاره کرد. روند تنشزدایی در ۲ سال گذشته میان ایروان و باکو بر اساس شواهد و اسناد موجود به هیچ عنوان تضمینکننده امنیت و برطرفکننده تنشهای موجود میان این دو همسایه در آینده نخواهد بود. با توجه به رویکرد تهاجمی باکو خصوصا پس از شروع جنگ اوکراین و مسائل مختلفی که بعد از ان بر روسیه حادث شده است، و از سوی دیگر نیاز اروپا به منابع انرژی آذربایجان پس از درگیریهای اوکراین این رویکرد را در باکو به وجود آورده است که در شرایط فعلی نظام بینالملل امکان کشورگشایی و دستاندازی ارضی به سوی منطقه جنوب ارمنستان را دارد. البته ایروان باید توجه داشته باشد که برخلاف ادعاهای مطرح شده از سوی کشورهای اروپایی و بعضا ایالات متحده این واحدهای سیاسی در زمان تهاجمات باکو به جز صدور بیانیههای سیاسی بیاثر، هیچ کمکی به دولت و ملت ارمنستان انجام نخواهند داد همانطور که در چهار سال گذشته جز صدور بیانیه و یا سفرهای سیاسی بی حاصل اقدام موثری انجام ندادند.
به نظر خواستهای غیرمنطقی جمهوری آذربایجان در قبال مسیر سیونیک و واگذاری حاکمیت ملی ارمنستان در قبال یکی از مهمترین مرزهای زمینی این کشور و یکی از کریدورهای تنفسی ایروان یعنی مرز با ایران، جاهطلبی باکو و ریشه در نحوه کنش و برخورد سیاسی ایروان با مسائل مهم وجودی و هویتی این کشور دارد که نه با تکیه بر قدرت ملی بلکه براساس نقشه راهی است که کشورهای غربی برای کاهش تنش براساس منافع خود برای ارمنستان در نظر گرفتهاند.
پیگیری این رویکرد در قبال ترکیه یکی از اعضای ناتو نیز صدق میکند. امتیازات سیاسی و اقتصادی ایروان به ترکیه به عنوان بزرگترین حامی نیات خصمانه باکو نسبت به ارمنستان و همچنین واعظ نظریه جهان ترک که خواهان هضم ارمنستان در این جهان فرضی است، نه تنها به کاهش چالشهای میان دو کشور نخواهد انجامید بلکه باعث ایجاد دست برتر ترکیه در هر نوع رابطه با ارمنستان خواهد بود و در آینده شاهد یک رابطه استعماری میان ترکیه و ارمنستان خواهیم بود. نوع تعامل و کنش ارمنستان با ترکیه و جمهوری آذربایجان نه تنها بر امنیت و منافع ملی این کشور در آینده به شدت اثرگذار خواهد بود بلکه رفتار ارمنستان در قبال این دو پایتخت اثر مستقیمی بر ژئواکونومی و ژئوپلتیک ایران یا به عبارت دیگر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
مرز ارمنستان برای ایران به لحاظ اقتصادی، ژئوپلتیکی و امنیتی دارای اهمیت فراوانی است
مرز ارمنستان برای ایران به لحاظ اقتصادی، ژئوپلتیکی و امنیتی دارای اهمیت فراوانی است و تهران حاضر است برای حفظ این مرز در کنار ارمنستان هزینه زیادی را پرداخت کند اما این زمانی امکان پذیر است که در ایروان ارادهای محکم برای تقابل با تنشها وجود داشته باشد و تصمیمات سیاسی و امنیتی بر اساس منافع و مصالح دو ملت گرفته شود و نه تجویز راهکارهای سیاسی و امنیتی از برخی مراکز سیاسی خارج از ایروان.
در انتها باید اشاره کرد تنوع بخشی در سیاست خارجی به منظور ارتقاء جایگاه اقتصادی، سیاسی و امنیتی امری عقلانی و تاکید شده است. ایروان در ۲ سال گذشته براساس نقشه راه منطقی سعی در تامین و به روزرسانی تسلیحات نظامی خود از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای مانند هند، فرانسه، ایتالیا و دیگر کشورها گرفته است تا توانایی ایستادگی در مقابل هرگونه تجاوز به خاک سرزمینی خود را ارتقا دهد اما نکتهای که نباید از منظر سیاستمداران ارمنی دور بماند این است که نه کشورهای اتحادیه اروپا و نه آمریکا متحد استراتژیک ارمنستان نیستند و نه حتی حاضرند که به این کشور تضمینهای امنیتی را در قبال هرگونه تجاوز به خاک ارمنستان را بدهند و مطمئنا تنها حمایت آنان از ملت ارمنستان در روزگار تنگنا صدور بیانیههای سیاسی بدون پشتوانه عملی است؛ ارمنستان آنچه بر اوکراین رفته را در پیش چشمان خود دارد.
ارمنستان باید متحدان اصلی خود را در منطقه جستجو کند
به نظر میرسد همچنان همانند گذشته ارمنستان باید متحدان اصلی خود را در منطقه جستجو کند. بهترین متحد ملت ارمنستان را باید دولت و ملت ایران دانست که نشان داده نه تنها به لحاظ سیاسی بلکه اگر لازم باشد همانطور رهبری ایران و دیگر مقامات سیاسی و نظامی فرمودند به هر شکلی از تمامیت ارضی ارمنستان دفاع خواهند کرد پس تهران نیز میتواند این انتظار را از دولت ارمنستان داشته باشد که در ارتباطات سیاسی و امنیتی خود امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران را لحاظ کند.
همچنین به نظر میرسد کاهش تنش و نزدیکی با مسکو یکی دیگر از راههای مطمئن ایروان برای حفظ امنیت و تمامیت ارضی ارمنستان باشد، زیرا روسیه در تمام اسناد بالادستی خود مخالف هرگونه تغییر در مرزهای جغرافیای قفقاز جنوبی است. برخلاف دوستان غربی ارمنستان که هیچ تعهدی جز منافع خود در قبال روندهای جاری در منطقه ندارند و اگر محور تورانی تامین کننده منافع آنان باشد از حذف سرزمین ارمنستان هم حمایت خواهند کرد.»