دو بازی در یک زمین
به گزارش مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
«جوزف گوبلس» بیشتر به دلیل نقش رسانهایاش در آلمان نازی و همراهیاش با هیتلر شناخته میشود اما او در شکلگیری شمایل امروزین افتتاحیههای بازیهای المپیک نیز نقش ویژهای داشته است.
در واقع این گوبلس بود که با ایده «کارل دایم»، مدیر برگزاری بازیهای المپیک ۱۹۳۶ برلین برای راهاندازی مشعل المپیک موافقت کرد و برای اولین بار چنین مشعلی در بازیهای المپیک روشن شد. ۳۴۲۲ جوان دونده از نژاد آریایی(نژادی که هیتلر معتقد به برتری آن بود و خاستگاه اصیلش را آلمان میدانست) مشعلهای روشن را در مسافت ۳۰۷۵ کیلومتری از معبد هِرا در کوه اُلمپ (بلندترین کوه یونان) تا ورزشگاه برلین حمل کردند. «لنی ریفنشتال» فیلمساز رژیم نازی این مراسم را به تصویر کشید و پیش از روشن شدن مشعل، سخنرانی «آدولف هیتلر» به صورت رادیویی و زنده در سراسر جهان پخش شد.
«کریس باولبی» خبرنگار بیبیسی(BBC) در گزارش خود درباره این مراسم نوشت: «[حمل مشعل] توسط رهبران حزب نازی با دقتی بسیار برنامهریزی شده بود تا تصویر رایش سوم[حکومت آلمان به ریاست هیتلر] را به عنوان دولتی مدرن و از نظر اقتصادی پویا با نفوذ بینالمللی رو به رشد نشان دهد.» همه چیز در المپیک ۱۹۳۶ برلین نمایشی از شکوه و عظمت آلمان نازی بود. «گرنتلند رایس» نویسنده مشهور ورزشی که بازیهای آن دوره را پوشش میداد؛ در گزارش خود از مراسم افتتاحیه نوشت: «مراسم افتاحیه المپیک یازدهم با کیلومترها رژه دستههای یونیفرمپوش، بیشتر شبیه جنگ دو دنیا بود تا بازیهای المپیک.»
آن روز «کمیته بینالمللی المپیک» در خدمت فاشیسم بود و «آوری بروندیج» رئیس آمریکایی وقت این کمیته بزرگترین مدافع هیتلر برای میزبانی المپیک ۱۹۳۶ بود. او یک تنه در مقابل «جنبش تحریم آلمان نازی» ایستاد و با شعار «سیاسی نکردن ورزش»، «ورزش» را در تار و پود سیاست وارد کرد. بروندیج هدیهای گرانبها به هیتلر داد تا رژیم نژادپرستانهاش را در سطح جهان مشروعیت ببخشد.
١٢ سال بعد پس از دو دوره توقف بازیهای المپیک در ۱۹۴۰ و ۱۹۴۴ به دلیل جنگ جهانی دوم؛ وقتی کمیته بینالمللی المپیک بازیها را دوباره از سال ۱۹۴۸ شروع کرد همان رسوم ابداع شده توسط نازیها را نگه داشت فقط با این تفاوت که به جای شکل و شمایل فاشیستی، جلوههای مبتذل و مستهجن فرهنگ غربی را در جشنها و مراسمات گذاشت. ارزشهای فاشیستی با ارزشهای غربی در دوره جنگ سرد جایگزین شد و المپیک به مسیر خود برای همسانسازی فرهنگی کشورها با ارزشهای فرهنگی قدرت غالب ادامه داد.
المپیک پاریس جدیدترین پرده از نمایشهای سخیف المپیک است که در سیر نزولی خود به ایستگاهی تازه رسیده و از آنجا که برای انحطاط اخلاقی بشر پایانی متصور نیست، بیش از این نیز تنزل خواهد یافت. در این مراسم سفلگانی که در طول تاریخ بشر غالبا در پستوها خزیده بودند، آشکارا بر صدر نشستند و مجلسگردان معرکهای جهانی شدند. این حجم از فرومایگی، حتی در غرب دینزدایی شده نیز هضم نشد و معترضان را در تظاهراتی گسترده به خیابانهای پاریس کشاند. کشیشان فرانسوی به انتقاد از این مراسم پرداختند و «توماس تارابا» معاون نخستوزیر اسلواکی پس از آنکه اعلام کرد به نشانه اعتراض در مراسم اختتامیه المپیک پاریس شرکت نخواهد کرد، گفت: «این المپیک در یک دنیای عادی برای همیشه به عنوان یک نماد نفرتانگیز از انحطاط انحرافی که از زیبایی ورزش سوءاستفاده و آن را به تئاتر سیاسی مترقی تبدیل کرده، باقی خواهد ماند.»
المپیک ۲۰۲۴ پاریس از جهتی دیگر نیز درست مثل المپیک ۱۹۳۶ برلین بود. کمیته بینالمللی المپیک همانطور که به هیتلر و رژیم نازی مشروعیت بخشید این بار نیز به رژیم صهیونیستی مشروعیت بخشید و علیرغم همه اعتراضات به این رژیم و جنایاتش در غزه هرگز مانع حضور آن در بازیها نشد. کمیته المپیک فلسطین دو بار طی نامهنگاری با کمیته بینالمللی المپیک خواستار محرومیت رژیم اسرائیل از حضور در المپیک پاریس شده بود. آنها در نامهشان نوشته بودند: «ورزشکاران فلسطینی، بهویژه ورزشکاران غزه، از عبور و مرور امن محروم هستند و به دلیل جنگ آسیب زیادی دیدهاند. تقریباً ۴۰۰ ورزشکار فلسطینی جان باختهاند و تخریب اماکن ورزشی وضعیت اسفناک ورزشکارانی را که در حال حاضر تحت محدودیتهای شدید قرار دارند، تشدید میکند.» اما تقریبا هیچ ترتیب اثری به این درخواستها داده نشد. رژیم صهیونیستی از زمان آغاز جنگ علیه غزه ۹ ورزشگاه این منطقه را با خاک یکسان کرده و ۹۰ درصد زیرساختهای ورزشی نوار غزه را نیز نابود کرده است. این موارد جدای از تخریب حدودا ۳۰۰ زمین فوتبال در کرانه باختری است. رژیم صهیونیستی همچنین طبق گزارشها و تصاویر منتشر شده با اشغال ورزشگاه قدیمی «یرموک» و یک ورزشگاه دیگر در باریکه غزه، آنها را به بازداشتگاه تبدیل کرده است. برخورد سهلگیرانه کمیته بینالمللی المپیک با جنایات اسرائیل در حالی است که آنها نزدیک به یک سال پیش به دلیل اشغال سازمانهای ورزشی اوکراین توسط روسیه، کمیته المپیک این کشور را تا اطلاع ثانوی تحریم کردند. وقتی درخواستها برای تحریم اسرائیل در المپیک ۲۰۲۴ پاریس بالا گرفت «توماس باخ» رئیس کمیته بینالمللی المپیک با همان استدلالی که خلفش «آوری بروندیج» برای حمایت از هیتلر به کار برد به کمک رژیم صهیونیستی شتافت و سیاست را از ورزش جدا دانست. او با این استدلال نخنما حتی چشم خود را بر قوانین کمیته بینالمللی المپیک بست و از همین رو مورد انتقاد روزنامه اسپانیایی «آس» قرار گرفت: «قوانین IOC (کمیته بینالمللی المپیک) اجازه نمیدهد ورزشکارانی که در جنگ علیه کشوری حضور داشتند در المپیک باشند ولی بسیاری از ورزشکاران اسرائیلی سربازان این نظام هستند که در حمله به خاک فلسطین شرکت داشتند.»
این بار شعار «ورزش از سیاست جداست» به سربازان ذخیره ارتش اسرائیل که در جنگ غزه به کار گرفته شده بودند این فرصت را داد تا یونیفورمهای خونی نظامی خود را دربیاورند و به جایش لباسهای ورزشیشان را برای حضور در المپیک پاریس بپوشند. همانطور که با جشنها، رسوم و قوانین بازیهای المپیک «ورزش» از «فرهنگ» جدا نشد، با اعمال استانداردهای دوگانه، از «سیاست» نیز جدا نبود. ابررویدادهای ورزشی مثل المپیک و یا جامجهانی، دستکم در کارکرد معاصرشان شبیه اسبهای تروایی هستند که برای نفوذ در قلمروی «فرهنگ»، «سیاست» و حتی «اقتصاد» کشورهای عضو ساخته شدهاند. آنها به خرج دولتها اما به سود شرکتهای خصوصی برگزار میشوند.
قرار بود هزینه برگزاری المپیک ۲۰۰۴ آتن ۱.۳ میلیارد دلار تمام شود اما پس از برنامهریزیها برای آن این هزینه به ۵.۳ میلیارد دلار افزایش پیدا کرد؛ با اتمام بازیها یونان چیزی حدود ۱۴.۲ میلیارد دلار هزینه کرده بود و رکورد کسری بودجه در این کشور شکسته شد؛ یونان به مدت ۶ سال در یک بحران بدهی فرو رفت.
دولت کانادا برای برگزاری المپیک زمستانی ۲۰۱۰ ونکوور بیش از ۶ میلیارد دلار از بودجه عمومی خرج کرد اما طبق گزارش مؤسسات معتبر مالی و حسابرسی عایدی ونکوور از این بازیها برخلاف همه پیشبینیها فقط حدود یک میلیارد دلار بوده است. کاهش شدید بودجه عمومی باعث شد که همان زمان در ونکوور ۸۰۰ معلم از کار معلق شوند. مجموع مخارج المپیک ۲۰۱۲ لندن بیش از ۱۴ میلیارد دلار تمام شد که بدهیهای نجومی و مالیاتهای بیشتر را برای مردم انگلستان به یادگار گذاشت اما در عوض صاحبان صنایع و شرکتهای خصوصی با جیبهایی پر از پول، ضیافت المپیک را ترک کردند. در رویدادهایی مثل المپیک؛ ورزش، ورزشکاران و مردم تقریبا آخرین مواردی هستند که شاید مورد توجه قرار بگیرند.
درست همان زمان که بازیهای المپیک، جامجهانی و جامهای قارهای برگزار میشود و چشمان همه به ورزشگاهها دوخته شده است؛ خارج از ورزشگاهها یک بازی به مراتب مهمتر در جریان است. بازیای که در آن منابع عمومی به یغما میرود، عدهای فقیرتر میشوند، عدهای شغل و سرپناهشان را از دست میدهند و عدهای حتی سرکوب میشوند و جان میدهند. زمان برگزاری رویدادهای بزرگ ورزشی برای رژیمی مثل اسرائیل همیشه فرصت خوبی برای جنایت و جنگ بوده و برای بسیاری از کشورهای دیگر از جمله کشورهای میزبان نیز فرصت خوبی برای سرکوب مخالفان و یا اعمال سیاستهای سختگیرانه اقتصادی به سود صاحبان ثروت بوده است.
توماس سمسون، عکاس فرانسوی در جریان بازی نهائی جام ملتهای اروپا ۲۰۱۶ میان دو تیم فرانسه و پرتغال عکسی به یادماندنی و فوقالعاده را از فراز یکی از ساختمانهای بلند پاریس ثبت کرد. تصویری از شهر پاریس که هواداران فوتبال را در مقابل تلویزیونی بزرگ، پای برج ایفل و مشغول تماشای بازی فینال نشان میداد؛ اما با فاصلهای نسبتا اندک پشت آن تلویزیون بزرگ، پلیس فرانسه مشغول سرکوب معترضان به سیاستهای دولت این کشور بود و دود گازهای اشکآور به آسمان بلند شده بود. آن تصویر، استعارهای گویا از شرایط امروز ماست؛ از این منظر ابررویدادهای ورزشی مانع دیدن بسیاری از حقایق دنیای ما میشوند؛ آنها به معنی واقعی کلمه سرگرمیاند!