بیاعتنایی به مردم در لباس دموکراسی
فارسپلاس؛ محمد سلیمانی امیری در یادداشتی نوشت: اخیرا در رسانه ملی، مناظرهای بین آقای زیدآبادی و حجت الاسلام و المسلمین الهی راد با موضوع اندیشه سیاسی مرحوم آیت الله مصباح یزدی برگزار شد. در این برنامه احمد زیدآبادی با استناد به بیانات آیت الله مصباح یزدی مبنی بر عدم حق مداخله انسان در قوانین الهی، مدعی شد لازمه این نظریه نفی حق انتخاب مردم است.
فارغ از دیدگاه مرحوم علامه مصباح «که در جای خود تبیین می شود»، این متن در صدد پاسخ به دوگانه سازی نابجای جناب زید آبادی بین حق حاکمیت الهی و انتخاب مردم است.
همانطور که بیان شد جناب زید آبادی بر این عقیده است اگر کسی قائل به حق حاکمیت الهی در وضع قوانین و مدل اداره جامعه شد، لزوما در صدد نفی حق انتخاب مردم است.
مسئله ای که قبل از ورود به بحث باید مشخص کنیم، این است که مقصود از مردم، دقیقا کدام مردم در کدام جامعه است؟!
گاهی اوقات وقتی حرف از مردم می زنیم، مقصودمان مردم بی دین و لاابالی برخی کشور های اروپایی یا آمریکایی است. طبیعی است وقتی مقصود از مردم، مردم جوامع سکولار و بی دین باشد، صحبت از پیاده سازی قوانین الهی قبل از ایمان و پذیرش قلبی مردم آن جوامع، بی معنی است. بر اساس آیه ۲۵۶ سوره مبارکه بقره «لا اکراه فی الدین» تا زمانیکه مردم با قوانین الهی و اعتقادات اسلامی آشنا نباشند و از روی اعتقاد به دنبال تشکیل جامعه اسلامی نروند، نمی توان و نباید نظر دین را به ایشان تحمیل کرد.
اما سوال اینجاست که آیا واقعا مردم ایران مثل مردم و بی دین کشورهای غیر مسلمان هستند. یا مسلمانان ایرانی که در رفراندوم ۱۳۵۷ بیش از ۹۷ درصد به پیاده سازی دین در جامعه رای دادند، حکما با مردم کشورهای غیر اسلامی متفاوتند؟!
مردم ایران که از ابتدای انقلاب با مشارکت در انتخابات ها، راهپیمایی های ۲۲ بهمن و نهم دی، تشییع علما «مثل تشییع بی نظیر مرحوم امام» و تشییع شهدا «مثل تشییع کم نظیر سرباز رهبر حاج قاسم سلیمانی»؛ بارها و بارها رای خود را به جمهوری اسلامی ایران تجدید کردند؛ آیا این مردم مخالف پیاده سازی قوانین الهی هستند؟
آیا واقعا مردمی که بی صبرانه فریاد انتقام خواهی از دشمنان خدا و جنایتکاران را سر می دهند و به تعبیر رهبر انقلاب فریادهای انتقامشان سوخت موشک های دشمن شکن است؛ مردمی که برای دفاع از حرم حاضرند جان خود را فدا کنند؛ مردمی که با افتخار از عزیزانشان در راه تحقق دین خدا می گذرند؛ آیا چنین مردمی مخالف اجرای قوانین الهی در جامعه اند؟!
ظاهرا جای مدعی و منکر عوض شده است.
آقای زیدآبادی! سؤال اصلی اینجاست که بر اساس مبانی مردم سالاری دینی یا حتی دموکراسی غربی «که شما و دوستانتان از آن دم می زنید»، آیا مسئولین چنین جامعه ای که عمیقا دین دار است و با رأی و عمل خود سرنوشت سیاسی_اجتماعی خود را با قوانین الهی گره زده است؛ اجازه دارند قوانینی بر خلاف رای مردم و در مخالفت با قوانین الهی پیاده کنند؟
آیا کسی که در این جامعه ایمانی علیرغم رای قاطع مردمش به حاکمیت الهی، حرف از استیضاح خدا، انتقاد از رسول خدا، آزادی حجاب و تعطیلی حدود الهی می زند؛ به رای مردم پایبند است؟!
آیا چنین تفکری میتواند ادعای دموکراسی یا مردم سالاری داشته باشد؟!
به نظر میرسد مسألهای که معمولا در تبیین جایگاه مردم مغفول واقع میشود و در سخنان آقای زیدآبادی به وضوح به چشم میخورد، نادیده گرفتن بستر بحث مردم سالاری و واقعیتهای عینی جامعه ایران است.
ممکن است بعضی مردم در مواردی از سر جهل یا هوای نفس یا…به بعضی احکام الهی عمل نکنند؛ اما همین مردم بارها و بارها نشان دادند که بر همان رأیی که روز رفراندوم در صندوق انداختند، پابرجا هستند.