نه شرقی، نه غربی، نه چپ، نه راست!
فارس پلاس؛ سعیدتوتونکار در یادداشتی نوشت: تدارک نزاع چپ و راست حربه دشمن برای خارج کردن مردم از صحنه است. «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، ترجمهای علی الارض از کلمه مبارکه «لاإلهإلّاالله» است. اما برخی در تلاشند این شعار متعالی مردمی، انسانی و الهی را به شعاری جناحی و گروهی تقلیل و تنازل دهند و در کشاکش نزاع قدرت به اعتبار آن خدشه وارد کنند. جمهوری اسلامی ایران یکی از سه راه نیست؛ تنها راه است در برابر دو بیراهه. تصریح به شرق و غرب در این شعار بر خلاف تصوری که برخی در پی القاء آنند مربوط به یکی دو کشور مدعی شرقی و غربی نیست؛ بلکه نفی هر دیگری است که بخواهد جمهوری اسلامی را با تحریف، تحریم، تخریب، تهدید و تطمیع، تضعیف کند و اراده خود را بر آن غالب و قالب نماید. استحاله نظام با ایجاد خطوط انحرافی در آن از اهداف مهم دشمنان است.
همواره شاهد بوده و هستیم برخی جریانهای متمایل به غرب که بخش قابل توجهی از آن پیش از فروپاشی شوروی سابق تحت تأثیر اندیشه چپ بودند، هیچ فرصتی را برای تطهیر و تعظیم غرب و تضعیف و تحقیر جمهوری اسلامی از دست نمیدهند. کمتر روزی میگذرد که رسانههای رسمی کتبی و شفاهی غربزده، خط عبور از جمهوری اسلامی و حرکت به سوی غرب را به صورت آشکارا و آزادانه و بدون پردهپوشی دنبال نکنند.
تولید انبوه محتواهای رسانهای گوناگون در بسترهای مختلف و طراحی ادبیات سنگین و پرشمار شبه علمی و شبه دانشگاهی زرد و گاه مبتذل برای ایجاد شبهه در مبانی نظام اسلامی و القاء ترس و تردید نسبت به آینده آن در دل مردم و تقویت موضع اندیشههای غربی و اثبات اقتدار و امتداد استوار خللناپذیر رژیمهای غربی و انکار هر گونه شائبه شکست و افول و نقصان و تزلزل در آنان، برای القاء ناامیدی و بیآیندگی در نظر مردم، از سوی جریانهای قدرتطلب غربزده به امری روزمره و دنبالهدار تبدیل شده است. این جریانات هیچ گاه جمهوری اسلامی ایران را نشناختند. اندیشه آنان در دوقطبی چپ و راست به دام افتاده و صحنه را از پس این دوگانه میفهمند. لذا با تولید دیگری سعی میکنند ماندگاری خود را تضمین کنند.
زیر سؤال بردن نظام اسلامی با ایجاد شبهه این همانی بین مبانی جمهوری اسلامی و تفکرات چپ مارکسیستی توسط طیفهای غربگرا با همین نگاه دنبال میشود. روندی که در سالهای اخیر با سرعت بیشتر و عریانتر از گذشته خود را در گیشه روزنامهفروشیها و ویترین کتابفروشیهای خاص پی گرفته شده است. البته اتهام انحراف به چپ تنها برچسبی نیست که جریان تشنه قدرت بیمهار به نظام وارد کرده است. این هجمه سازماندهی شده اضلاع متعددی دارد که توسط افراد و کانونهای تولید شبهه غالبا به صورت منسجم و برنامهریزی شده و گاه پراکنده طراحی و اجرا میشود تا بتواند زمین بازی سیاست را به نفع خود شکل دهد.
واقعیت آن است که جریان افراط و تفریط تمام مسیرهای ممکن را میآزماید تا با آلوده کردن فرایندهای تصمیمساز و تصمیمگیر، جمهوری اسلامی ایران را از جایگاه خود بلغزاند و اصالت آن را زیر سؤال ببرد.
رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر خود در دیدار با مردم قم به مناسبت سالگرد قیام ۱۹دی از همه میخواهد که در مسیر توانبخشی معرفتی مردم قدم بردارند. این یعنی ایجاد قوت و ذخیره قدرت و تولید اقتدار در مردم برای اداره جامعه. گرانیگاه نظام جمهوری اسلامی ایران، مردم قوی است.
این در حالی است که گرایشهای چپ و راست در غرب و کشورهای وابسته غربگرا به اتحادی راهبردی و نانوشته برای مهار مردم و حذف آن رسیدهاند. آنها توانستهاند با شعار تحزب به مهارت خنثیسازی قدرت مردم دست یابند. ماشین حکمرانی غربی استبداد سیستماتیک را به نام مردمسالاری و به جای شایستهسالاری بر زندگی مردم مسلط کرده و اندیشه و اراده آنان را به اسارت ابزارهای پیشرفته و فراگیر درآورده و اجازه نمیدهد که طبقه حداقلی حاکم دچار تزلزل و تغییر شوند. بازی فریب راست و چپ برای حذف مردم است. نزاعی که اگر فضای کافی برای خود در ذهن و زندگی مردم پیدا کند، فقط یک بازنده میتواند داشته باشد؛ مردم.
مردم سوخت پیش برنده اندیشههای چپ و راست هستند؛ نه سرنشینان آن. مردم در نظامهای ساختگی غربی کولبران قدرتند نه صاحبان آن. لذا با تئوریپردازی چپ و عملگرایی راست، به گمان اینکه راهی جز این نیست، میپذیرند همان رفتار مورد نظر احزاب انحصارگرا را تأیید و تصویب و دنبال کنند. اختلاف راست و چپ در این روزگار به جنگ زرگری میماند. یک جنگ ساختگی برای سرکوب نرم مردم. اما توانبخشی معرفتی مردم توسط دلسوزان آگاه میتواند امتدادهای شوم دوقطبی راست و چپ را در امروز و آینده کور کند و مسیر شکوفایی قوت و قدرت و اقتدار مردم را فراهم نماید. این همان مسیری است که روشنگران بزرگ تاریخ انقلاب از ابتدا تا کنون آن را پیمودهاند. احیای دوقطبی چپ و راست، در وهله اول انتقام از مردمی است که توانستهاند در طول چند دهه از خود پاسداری و مراقبت کنند و ملتهای ستمدیده دیگر را نیز نسبت به قدرت مردم آگاه کنند و در مرحله بعد انتقام از نظام جمهوری اسلامی ایران است که منطق مشارکت را بر چالش رقابت غلبه داده و همواره در تلاش است معادلات قدرت را بر اساس اصالت مردم بازطراحی و اصلاح کند و این امر به هیچ وجه خوشامد اندیشههای اقلیتخواه ژن برتر نمیتواند باشد.
پایان پیام/غ