نسل Z؛ خبرنگاری یا هوادار؟!
به گزارش مشرق، بزرگان رسانه و روزنامه نگاری ورزشی بارها به ما تشر میزدند که عشق وعلاقه تان به یک تیم خاص نباید علنی شود! حتی سرمربی که دوستش دارید را باید بیشتر نقد کنید و بیشتر به چالش بکشید! چون شما خبرنگاری نه هوادار! باید بدانید قلم حرمت دارد، خبرنگار یعنی نماینده مردم و رسالتی دارد که شاید اولینش اطلاع رسانی سریع و صحیح باشد و…نصحیت بزرگان روزنامه نگاری در دهه اخیر رنگ باخته! انگار برای خبرنگاران حمایت علنی از یک تیم و یک مربی نه تنها عار نیست که افتخار شده !
هنوز خیلی از اهالی ورزش و مدیران فوتبال نمیدانند نام های بزرگی چون زنده یادهایی چون عطا الله بهمنش، پرویز زاهدی، ناصر احمدپور و حتی بزرگانی که هنوز از حضورشان بهره مندیم چون سعید مدنی، اردشیر لارودی و… طرفدار کدام تیم بودند وهستند؟! در عرصه روزنامه نگاری قطعا هر خبرنگار و سردبیری تیمی را دوست داشته که عاشق فوتبال شده! مگر می توان بدون عشق به فوتبال و ستاره های دوران کودکی وارد حرفه روزنامه نگاری شد حرفه ای که به قول بزرگی میگفت: نام دارد و نان ندارد! اما افسوس که اکنون به قول برخی دوستان به دلیل سوء رفتار عده ای انگشت شمار و انگشت نما ، نام نیک روزنامه نگاران و خبرنگاران هم لگد مال شده است!
البته رسانه و قلم هنوز حرمت دارد این شعار نیست بلکه واقعیتی انکار ناپذیر است، شاید به همین دلیل در همه جای دنیا جایگاه خبرنگاران در ورزشگاه های فوتبال در بهترین نقطه ورزشگاه قرار دارد! اما نسل جدید روزنامه نگاری ورزشی در ایران را که شاید بتوان نسل Z روزنامه نگاری دانست، نسلی شده اند که شاید کمتر به توصیه های بزرگان این عرصه عمل میکنند، نسلی که با تکنولوژی وارد این عرصه شده و مشقت های قدیم روزنامه نگاری از مشکلات ارسال چند خط خبر و ارسال فکس، حروفچینی، صفحه بندی و … را ندیده است!
در عوض یاد گرفته با موبایلش فیلم و مصاحبه و گزارش بگیرد. با نرم افزارهای جدید ویدئوها را خودش در کمترین زمان ممکن تدوین کند، با افتخار بگوید روزنامه و نشریه کاغذی و حتی سایت های خبری دیگر مُردند! زمانه رسانه های اجتماعی است! حتی درسالن نشست خبری به جای نشستن روی صندلی روی میز مینشینند! یا ایستاده نشست خبری سرمربیان را پوشش بدهد و شاید در عوض گاهی کمتر حواسش به گفتههای سرمربی است!
این نسل جدید روزنامه نگاری یک ویژگی منفی هم پیدا کرده که باید زودتر مدیران رسانه با آن مقابله کنند و آن هم هواداری آشکارا و علنی از تیم هاست! الان شاهد حضور خبرنگارانی به شدت پرسپولیسی یا استقلالی در جایگاه خبرنگاران ورزشگاهها هستیم! حتی در بازی پرسپولیس و الدحیل وقتی گولیسانی پنالتی را از دست داد یکی دو خبرنگار ایرانی! به هوا پریدند و از ناکامی نماینده کشورمان ابراز شادمانی کردند!
در دربی ۱۰۲ پایتخت اگر وارد جایگاه خبرنگاران میشدید حس می کردید وارد جایگاه تماشاگران دو آتشه و اولتراها شده اید! خبرنگاران به لطف همان تکنولوژی کمتر حواسشان به پوشش اتفاقات درون زمین بود چون احتمالا در دفتر رسانهها خبرنگارانی بودند که لحظه به لحظه رقابت را ثبت و ضبط کنند! پس در جریان ۹۰ دقیقه مدام برای هم دیگر کری خوانی میکردند و گاهی خط و نشانی دوستانه میکشیدند! چند خبرنگاری هم که در رسانه های نام و نشان دار حضور داشتند و از قدیمیها محسوب می شدند، مدام در حال رفت و آمد و تکاپو برای پوشش اخبار و گزارش اتفاقات بازی و۲ حواشی آن بودند.
این وضع نامطلوب به نشست های خبری سرمربیان استقلال و پرسپولیس هم کشیده شده است! برخی مدیران رسانه با اتکا به همان عرق و تعصب خبرنگاران به تیم های قرمز و آبی، حتی سوال بین خبرنگاران توزیع میکنند تا جو نشست خبری را به نفع تیم خود تغییر بدهند! این روش و منش روزنامه نگاری نیست حتی اگر روزنامه نگاری آنقدر آسان شده باشد که یک رسانه برای اینکه هزینه و دستمزد به خبرنگاران با سابقه ندهد با یک گوشی هوشمند یک نفر را در قامت یک روزنامه نگار راهی میادین ورزشی و ورزشگاه ها کند!
روی این نوشته با قشر پرتلاش و زحمتکش رسانههای معتبر نیست که همواره تلاش کرده اند سالم و دغدغه مند باشند و به وظایف حرفه ای خود پایبند هستند اما جدیدترها و آنها که با کمترین فیلتر و گاهی حتی یک شبه روزنامه نگار شده اند کاش بداننند که خبرنگاری و هواداری فرسنگها باهم فاصله دارند. همانطوریکه سرمربیان از مجریان صدا و سیما میخواهند که علایق رنگی خود را روی آنتن زنده نیاورند! خبرنگاران رسانه های دیجیتال، اپلیکیشن های ورزشی و… نیز باید بدانند که قرار نیست در نشست های خبری برای همکاران خود کُری بخوانند و آنها رامورد نکوهش قرار بدهند. چون آنها باهم همکار هستند و یکی از مهم ترین وظایف شان به چالش کشیدن مدیران، مربیان و بازیکنان فوتبال است تا با نقد آنها گامی در جهت رشد و توسعه فوتبال بردارند نه اینکه خودشان بخشی از یک پازل هواداری و کری خوانی شوند و رسالت روزنامه نگاری را فراموش کنند.