موضعگیریهای جالب برخی حضرات صلح کُل
فارسپلاس؛ غلامرضا بنیاسدی در یادداشتی نوشت: انگار حواسشان نیست به این مهم که حماس، در دفاع از هویت و تاریخ و تمامیت ارضی و سرزمینی خود دفاع میکند که به اشغالِ جنایتگران در آمده است. از آن سو اما اسرائیل است.
رژیمی که بنیادش بر باطل است. غاصبهایی هستند که به صفتِ قصابی مشهورند. قصابی انسان. پیر و جوان و زن و مرد هم ندارد. خونِ هزاران کودک بر ذمه این خون آشامان است.
حضرات صلح کل و خویش خوانده به عنوان پُر طمطراق، وزن این دو را یکسان میگیرند و هر دو را محکوم میکنند. همچنین از هر دو طرف خواستار خویشتن داری می شوند. یادشان نیست این جماعت که فلسطینی چه عضو یا طرفدار حماس و جهاد و فتح و… باشد یا یک شهروند معمولی در دورترین نقطه این جغرافیایِ هزار زخم، با مرگ همزاد است.
درد را زندگی و زخم را، ناسور ترین زخم را، تجربه میکند. یک روز بر او نرفته است که مرگ را شانه به شانه خود نبیند. حالا اگر سنگی به دستش رسید و پرتاب کرد، نمیشود با موشکباران اشغالگران همسان دانست مگر این که خیلی روشنفکر باشیم! مثل آنان که زخمِ سرانگشتِ یک صهیونیست را با حنجره بریده فلسطینی یک اندازه میانگارند.
جالب است اینان در حالی فلسطینیها را به خشونت پرهیزی و… میخوانند که خود آن را تجربه نکردهاند. اگر همسایهشان دیر سلام داده است با ایل و تبارش قهر میکنند. یک تشر” از” جمهوری اسلامی یا “در” جمهوری اسلامی اگر شنیده باشند هفت نسل به قبل و هفتاد نسل به بعد با آن سر دشمنی برمیدارند.
اگر هم دستشان به خشونت، یقهای نمیگیرد، فرصتی نشده است و الا کلماتشان هر کدام یک کمپرسی خشونت و “نارواداری” با خود دارد. نمیخواهم بگویم آن تشرها درست بوده است یا نه حرفم این است که این حضرات، در این واقعه، نمونه کاملِ ذاتِ نایافته از هستی بخش هستند که چون نگاه و قلم شان به فلسطین میافتد میخواهند “هستیبخشی” کنند.
اول خود را بگذارید جای ملتی که ۷۵ سال زیر چکمه اشغالگران استخوانش خورد شده است بعد ببینید آیا آنان را به خشونت متهم خواهید کرد یا نه. به خود نگاه کنید. اگر کسی با شما رفتاری کند که اشغالگران با فلسطینی ها می کنند، برای خود چه حقی را قائل خواهید بود.
کسی که سوزنی از روی لباسش رد نشده است حق ندارد، به جای جوالدوز، دشنه در قلب دیگران فرو کند. این گونه محکوم کردن توأمان چریکها و صهیونیستها فقط به صلح و اصلاح نمیانجامد، جامعهپذیر کردن اشغال غزه و اخراج فلسطینیها و دائمی شدنِ یک رژیم موقت و اشغالگر را به دنبال دارد. کسی تقاص کِشنده را به خشونت متهم نمیکند. ظالم هم نمیخواند. بیداد او اگر چاره شود هم بیچارگی مردم تمام میشود و هم کسی نازکتر از گل و صلح آمیزتر از زیتون، به کسی پیشکش نخواهد کرد.