به گزارش گیل سو، «فاطمه احمدی» در یادداشتی نوشت: کم کم باید قیدِ خیلی چیزها را بزنیم و سخت ترینشان هم آدمها هستند… اما همه چیز باگذشت زمان فراموش که نه… کم رنگ میشود، مثل آدمها که پیر میشوند خاطرات هم از رنگ و رو میافتند و تلخیشان دهانمان را میآزارد خصوصاً اگر قرار بر لبخند زدن از یادآوریشان نباشد.
تلخی قصه اینجاست که باید قید اتفاقات امروز را از پشت کیبوردهایی بزنیم که نه واژههایش پرواز میکنند تا بر شانه کسی بنشینند و در گوشش حرفهایمان را زمزمه کنند نه جملاتش احساسمان را آن گونه که هست روایت میکند.
در نسلی هستیم که در کوچه پس کوچههای شهر، در محلههای قدیمی یا زمان قدم زدن در رودخانه زیبای روستایمان عاشق نشدیم که برایش جان دهیم!
برای دیدن و بوییدن هم کیلومترها راه نرفتهایم که قدر عشق بدانیم…
ما حرفهای نزده، راههای نرفته و فرصتهای سوخته بسیاری داریم که اگر این دم ودستگاههای لعنتیِ مجازی نبود، برای خیره شدن در چشمهای یکدیگر، برای لحظهای از کنار هم رد شدن شب و روز را به هم میدوختیم،
ما نسلِ عشقِ حقیقی نیستیم…
ما نسلِ سوختههای مجازی هستیم…
نسلِ عشقِ مجازی و فراموشی کیبوردی هستیم…
واژههای ما از «همه زندگیام شده ای» به «کراشم هستی»، از «منتظر دیدنت هستم»، به «چرا استوریام را ریپلای نکرد»، از «دل تنگت هستم» به «چرا لایکم نکردی» تغییر پیداکرده… همین قدر زشت و قبیح و سطح پایین!
ما باید برای یافتنِ هم زیر باران میدویدیم و خیس میشدیم و سرما میخوردیم و از این بابت لبخند رضایت داشتیم، ما باید برای هر برگی که در پاییز از درخت میافتاد به یاد معشوق میافتادیم و شعر میگفتیم.
ما باید هنوز به عشق بهار سر میکردیم تا برای یار از گلهای بهارنارنج، عطرِ عاشقی بسازیم و جنگلهای گیلان را در این عاشقی هم سهیم میکردیم… ما باید در تابستان دریای نیلگون را از دریای عشق لبریز میکردیم و دست در دست هم جادههای دیلمان را خجالت میدادیم که گذر زمان را چگونه در جوارِ هم از یاد برده ایم،
اما… پشت گوشیهایمان پنهان شدیم، عشق را خفه کردیم و دوست داشتن را فریاد نزدیم، ما از دلدادگیها فقط پستهایش را دیدیم و از عاشقی کردنها فقط استوریهای شاخهای مجازی را دنبال کرده ایم… ما سوختههای مجازی حیات را فراموش کردهایم و خودمان را هم برتر از نسلهای قبل میدانیم، ما اطلاعاتِ کوتاهمان زیاد اما عقلمان روزبه روز کمتر میشود… ما هرگز نمیتوانیم به اندازه پدر و مادرمان لذت زندگی، دلدادگی و دل تنگی را تجربه کنیم، چون ما فرصتی برای حیات واقعی نداریم.
ما نسل سوختهی مجازی هستیم…
انتهای پیام/