چشمک بنجلهای چشم آبی به والیبال ایران
به گزارش مشرق، با استعفای بهروز عطایی از سرمربیگری تیم ملی والیبال، سالها طول خواهد کشید تا یک بار دیگر مربیان ایرانی شانس هدایت این تیم را پیدا کنند. حالا افکار عمومی توقع دارد مربی خارجی سرمربی تیم ملی شود و فدراسیون والیبال هم چنین تصمیمی دارد اما واقعیتی که فدراسیوننشینان باید به آن توجه کنند این است که نباید تصمیمشان برای انتخاب سرمربی تیم ملی در یک فضای احساسی گرفته شود.
اینکه دنبال مربیان نامدار بود میتواند فاجعه المپیک توکیو را تکرار کند. آلکنو در شرایطی به ایران آمد که با روسیه قهرمان المپیک شده بود اما اهالی فن میدانند که والیبال ایران و روسیه از هر لحاظ تفاوت زیادی با هم دارند.اگر خولیو ولاسکو در ایران به موفقیت رسید به دلیل شباهتهای والیبال کشورش آرژانتین با والیبال ایران بود. ضمن اینکه در حال حاضر در بین والیبالدوستان از مربیانی نام برده میشود که حداقل در سه چهار سال اخیر به جز ناکامی چیز دیگری در کارنامه مربیگریشان دیده نمیشود.
اقدام غیرحرفهای برخی از این مربیان، یکی از مهمترین عوامل ناکامی تیم ملی در مسابقات انتخابی المپیک بود. در شرایطی که بهروز عطایی همچنان هدایت تیم ملی والیبال را بر عهده داشت این مربیان برای فدراسیون والیبال پیغام میفرستادند و خودشان را پرزنت میکردند که البته در این مسأله ردپای دلالان به خوبی دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
پاسخ بزرگترین گزینه جانشینی عطایی به پیشنهاد ایران
هر مربیای که به عنوان سرمربی تیم ملی والیبال انتخاب شود، کار سختی در این تیم خواهد داشت اما واقعیت این است که بهترین مربی دنیا هم نمیتواند با والیبال ایران کار شقالقمری انجام دهد و در بهترین حالت، نتایج تیم ملی کمی بهتر خواهد شد.
اگر اتفاقات دوران کواچ، لوزانو، کولاکوویچ و آلکنو مرور شود، شاید تا این حد عطش برای جذب مربی خارجی وجود نداشته باشد اما به هر حال به جز جذب مربی خارجی نمیتوان جور دیگری افکار عمومی را قانع کرد؛ اما در چنین شرایطی باید مراقب بود مدیران والیبال ایران از هول حلیم داخل دیگ نیفتند.
از کمیته فنی فدراسیون والیبال هم نمیتوان توقع داشت که بتواند در انتخاب سرمربی تیم ملی تأثیری داشته باشد چرا که این کمیته برای زمانی ایجاد شده که تصمیمات داورزنی اشتباه از آب دربیاید. از طرفی در حال حاضر به طرز شیطنتآمیزی نام مربیانی همچون هینن و آنتیگا برای هدایت تیم ملی والیبال مطرح شده است؛ مربیانی که حتی با وجود در اختیار داشتن ستارههای بینالمللی در نهایت از سمتشان اخراج شدند و سوال اینجاست آنها با بازیکنان ایران که کیفیت فنی متوسطی دارند چقدر شانس موفقیت دارند.
هینن آنقدر بدون پیشنهاد مانده که مجبور شده در والیبال زنان فعالیت کند. آنتیگا هم شرایطی همچون هینن را دارد. او در همین مدت زمان نه چندان زیادی که از عمر مربیگری او میگذرد به دفعات اخراج شده و در نهایت ناچار شد همچون هینن در والیبال زنان به مربیگری بپردازد. با این شرایط فدراسیون والیبال کار سختی برای انتخاب سرمربی تیم ملی دارد؛ چرا که از یک طرف باید مراقب باشد خارجیهای بنجل به والیبال ایران تحمیل نشوند و از طرف دیگر توان اتخاذ تصمیم کارشناسی شده که شاید طبق خواسته افکار عمومی نباشد را ندارد.