مگر میشود خورشید نتابد؟
خبرگزاری فارس-رشت، فاطمه احمدی؛ مویههای زینبت میگوید که ۴۰ روز از رفتنت گذشته. اما مگر ۴۰ روز بعد نباید اهل خانه کمی آرام باشند؟ چرا داغِ زینب هنوز سرد نشده؟ چرا سجدههای زین العابدینت کوتاهتر نمیشود؟ چرا هنوز وقتی سر بر سجده میساید شانههای ستبرِ چون کوهش میلرزد؟
چهل روز از عاشورا گذشته و چهل منزل از حزن و اندوهی که پایان ندارد. گویی این داغ تا همیشه تاریخ تازه است و هیچ اشکی آن را التیام نخواهد داد، که اگر اینگونه بود، ما زمینیانِ درگیر و دار دنیا که مولایم علی (ع) فرموده دنیا برایش همچون سجن است، هنوز پس از گذشت هزارهها از این داغ بر این ماتم نمیگریستیم و بی تاب دیدن روی ماهش نبودیم.
آری این داغ تازه است. آن گونه که ششمین امام شیعیان فرمود: «ای زراره، آسمان چهل روز بر حسین (ع) خون گریه کرد و زمین با تیره و تاریک شدن چهل روز برای عزای آن حضرت گریست و خورشید با کسوف و سرخی خود چهل روز گریست … و ملائکه الهی برای آن حضرت چهل روز گریستند.»
امروز این حب حسین فاطمه (ع) است که جهانی را پای پیاده با هر سلیقه اما با یک عقیده گرد هم آورده و به ندای هل من معینِ حسین در سال ۶۱ هجری امسال نیز با یک حضور بیسابقه لبیک میگویند. امسال میلیونها نفر بیش از سال گذشته معترف شدند که “حسین” معنی آزادی و آزادگی است. یک تو دهنی محکم به کسانی که به هر طریقی خواستند آزادی را به عقل ناقص خویش معنا کنند.
فرقی نمیکند، هرکسی هر چه میخواهد بگوید اما شمع وجود اباعبداللهالحسین (ع) هیچگاه به خاموشی نمیگراید و تا ابد روشنیبخش راه جاماندگان قافله کربلاست. عدهای رفتهاند و شدند “کربلایی” عدهای ماندند و شدند جامانده. اما هیچ مُحبی در این مسیر جا نخواهد ماند. مثل این است که به خورشید بگویی نَتاب! مگر خورشید نورش را از زمین و زمینیان دریغ میکند؟
چهل روز است که بیرق سیاه ماتم عزای حسین(ع) بر فراز خانهها دیده میشود و علم عزایش در دست زائران پیاده رخ نمایی میکند تا به ارباب بگویند راه سقایش ادامه دارد. امروز قبر ششگوشه قبلهگاه دلهای محزون است و راههای منتهی به کربلا سرشار از برکت و رحمتاند تا نگذارند هرم گرما و ازدحام زائران از حلاوت این زیارت کم کنند.
آری اباعبدالله الحسین(ع)، مشعل فروزان سعادت و کشتی نجاتی است برای خوشبختی تمام عالم …
از همین روست که جدش حضرت محمد مصطفی (ص) فرموده: «به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على (ع) هدایت مىیابید و به وسیله حسن (ع) احسان مىشوید و به وسیله حسین (ع) خوشبخت مىگردید و بدون او بدبخت. بدانید که حسین (ع) درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى کند.»
بزرگی مصیبتی که در عاشورا و کربلا بر تو گذشت را کسی تاب نمیآورد، عظمت مظلومیت تو دلها را تا همیشهی تاریخ به درد آورده و کسی چون فرزندت مهدی(عج) قادر به درک این ماتم نیست چنان که فرموده: «هر صبح و شام بر تو گریه و شیون مىکنم و در مصیبت تو به جاى اشک، خون مىگریم.»
زمین و زمان امروز به هم ریخته است. شبکههای تلویزیونی و صفحات مجازی همه و همه دارند تصویر بین الحرمین را پخش میکنند. اربعین حسینی زورش از تمام دروغ و دغلهای شیاطین روزگار بیشتر است. آنها وقایع را وارونه جلوه میدهند تا شاید حب دوستداران حسین را کمرنگ کنند اما عشق به ابا عبدالله تمامی تصوراتشان را وارونه میکند.
یکجایی گفتهاند امسال سفر به کربلای معلی در اربعین حسینی رکورد زد. دارم به نقشههای شومی فکر میکنم که میخواست محبت شما را از دلهای جوانان ما بگیرد. آنها یاد جوانهای عراقی میافتم. در مواکبی که برای پذیرایی از زوار اربعین حسینی در نجف و کربلا برپا بود. پسران جوانی بودند که دستهایشان را خالکوبی کرده بودند. اما برای خدمت به زوار حسین در اربعین بیتاب بودند و سر از پا نمیشناختند. نقشه دشمن شکست خورد.
شما نوری، مغناطیسی، شما به فرموده جدت کشتی نجاتی. ما جوانها از هرچه فرار کنیم به سمت شما میآییم ما میخواهیم در این کشتی نوحِ حسین (ع) جایی داشته باشیم برای حیات، برای بخشش، برای پذیرفته شدن. شاید گاهی محوِ نقشهها و جلوههای به ظاهر زیبای دشمن شویم اما در عمق دل به دنبال شماییم. به سوی شما راهی میشویم برای توبه. شما را .اسطه قرار میدهیم برای جا گرفتن در این غافله.
آقای امام حسین(ع) برای جوانهای تازه از مسیر برگشته جایی در کشتی نجاتتان دارید؟ حالا که خادم شدهاند حتی با دستهای خالکوبی شده؟ حالا که زائر شدهاند حتی با ناخنهای لاک زده؟ این نشانهها را از رویشان بر میداری که طیب و طاهر شوند برای شما؟ بخشش و محبت شماست که این جوان را میآمرزد به گوشه چشمی از نگاهِ پرنورتان و راهیشان میکند برای جنگی نرم با دشمن همیشه در صحنهای که میخواهد نور حسینی را در قلبشان خاموش کند. غافل از اینکه خورشید هیچگاه خاموش شدنی نیست …
پایان پیام/۸۴۰۰۷