» آخرین اخبار » یادداشت » مردم چه صدایی را می‌شنوند؟
مردم چه صدایی را می‌شنوند؟

مردم چه صدایی را می‌شنوند؟

تیر ۹, ۱۴۰۲ 0۰


فارس‌پلاس؛ جعفر علیان‌نژادی در یادداشتی نوشت: سال گذشته در کوران اغتشاشات یادداشتی نوشتم که در پاسخ به این سؤال بود: «چگونه می‌توان صدای مردم را شنید؟».

در آن یادداشت از سختی پاسخ به این سؤال گفتم و به‌‌ برخی تلاش‌ها و تجربه‌های مردم‌شناسان و جامعه‌پژوهان اشاره کردم. همان موقع به این نتیجه رسیدم که کلید شنیدن صدای مردم، آن است که اول بدانیم آنها چه صدایی را می‌شنوند. چندی بعد، قصد داشتم به سوال تیتر یادداشت حاضر پاسخ‌ گویم که این‌ موضوع به تعویق افتاد. حالا در این نوشته می‌خواهم به آن بپردازم.

اول. طبعاً شنیدن نمی‌تواند به معنای رسیدن هر صدا یا صوت به گوش باشد، چه اگر این‌گونه باشد، هر صدایی که بلندتر یا ممتد باشد، متعلق شنیدن است، حال آنکه می‌دانیم مردم هر صدای بلند یا ممتدی را گوش نمی‌کنند. بنابراین شاخص‌ شنیدن باید چیزی از نوع پذیرفتن و قبول کردن باشد.‌

دوم. شنیدن مردم با شنیدن افراد یا جمعی جبری از افراد که کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، متفاوت است. هر فردی می‌تواند صدایی را قبول داشته باشد، یا افراد بدون ارتباط با یکدیگر می‌توانند به صداهای متکثری گوش فرا دهند.‌ اما وقتی مردم می‌شوند، نمی‌توانند همزمان چند صدای متفاوت و مخالف را هضم و جذب کنند، چون اساساً فلسفه مردم‌شدن‌شان زیر سوال می‌رود. مردم صدایی را می‌شنوند که مردم را خطاب می‌کند، نه فرد یا افراد را.

سوم. همه مردمان دنیا یک صدا را نمی‌شنوند، هر مردمی صدای خودشان را می‌شنوند. البته بدین معنا نیست که به هیچ وجه صداهای مردمان دیگر مسموع نیست. در برخی کشورها صداهای بیگانه هم خوب شنیده می‌شود. بنابراین وقتی گفته می‌شود مردم چه صدایی را می‌شنوند، در واقع داریم می‌گوییم مردم «ایران» چه صدایی را می‌شنوند.

چهارم. وقتی از مردم ایران حرف می‌زنیم، در واقع باید ببینیم چه صدایی این هویت (مردم ایران) را خطاب قرار می‌دهد. مردم ایران صدایی را بهتر می‌شنوند که هویت‌شان را خطاب قرار می‌دهد. آنها چهل و پنج سال پیش در میان چهار صدای دربار، روشنفکری، استعمار و روحانیت، آن صدایی را انتخاب کردند که تکریم و احترام را به هویتشان بازگرداند.

پنجم. مردم ایران صدای تکریم و احترام را از نهاد روحانیت شنیدند، البته بهتر آن است که بگوییم، با روحانیت هم‌صدا شدند، چون آنان در طول تاریخ خود هیچگاه صدای ظلم، جور، غلبه، سلطه و استبداد را آزادانه نپذیرفته بودند. آنها تجربه مردم اهل کوفه را پیش چشم داشتند، نمی‌خواستند مصداق لعن زیارت اربعین باشند: «لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.»

ششم. مردم آن صدایی را شنیدند که آن‌ها را مردم کرد، صفوف آن‌ها را فشرده ساخت و هویت را به آنان بازگردانده بود. صدای توحید تنها صدایی بود که آنان را از سلطه غیر‌ و بیگانه رهایی بخشید. اما این صدا همیشه راحت به گوش مردم نمی‌رسید. زمانی جبهه‌بندی‌ِ صداهای معارض روشن و قابل اشاره بود،‌ صدای مشرک، فاسق، ظالم، مستکبر و منافق بهتر قابل تشخیص بود، تبری‌جستن از آنها و تولی‌ورزیدن به صدای توحید راحت‌تر بود، اما اکنون برائت از معارضین بسی سخت‌ شده است.‌

هفتم. با این‌ وجود مردم ایران هنوز که هنوز است قدرت شنیدن صدای توحید را دارند،‌ با اینکه صداهای معارض پرحجم و پرفشار همه گوش‌ها را پرکرده‌ است، اما آنان‌‌ برای شنیدن صدای توحید، هم بنیه درونی قوی داشته، هم شاخص بیرونی پایداری دارند.‌ ایمان به خدا، همان بنیه درونی قوی است. تبعیت از ولی‌فقیه هم شاخص بیرونی کم‌سابقه‌ای است.‌

هشتم. نشانه پذیرش صدای توحید توسط مردم ایران، عمل ایمانی آنان‌ است. همین عمل ایمانی، خودِ متدانی (دنیوی) آنان را تبدیل به خودِ متعالی کرده است. مردم صدایی را می‌شنوند که خود متعالی آنان‌ را خطاب قرار می‌دهد، مردم صدایی را می‌پذیرند که فطرت آنان را می‌جنباند. عالی‌ترین حرکات جمعی مردم و مهم‌ترین دلیل مجتمع‌شدن آنان‌ هم‌چنان ریشه ایمانی دارد.

نهم. راه خوب شنیدن صدای توحید، مبارزه با صداهای معارض است. با اینکه مردم فطرتاً متوجه صداهای معارض می‌شوند، اما گاهی راه تشخیص و سم‌زدایی از چنین ابتلائاتی را نمی‌دانند. آنان متوجه عدول و نزول از خود متعالی خویش می‌شوند اما گاهی مسیر ترمیم و صعود را پیدا نمی‌کنند. مردم برای قربانی کردن خودِمتدانی خویش، راهنما می‌خواهند. قربان وقتی برای مردم عید می‌شود که به غدیر منتهی شود. عید قربان، عید ولایت است. عید قربانی کردن صداهای معارض و شنیدن صدای امامت و ولایت.

دهم. مطالبه حقیقی مردم از مسؤولان تداوم شنیدن صدای توحید است. مردم از دولت و مجلس و قوه خواهان شنیدن پیام کارآمدی هستند، آنان محیطی را می‌خواهند که هیچ نیروی معارضی جرأت سروصدا نداشته  باشد. تنگی معیشت، قانون ناپایدار و وجود فساد، این محیط را ناسالم می‌کند. محیط که سالم‌تر شود مردم هم راحت‌تر صدای خدمت مسؤولان‌ را می‌شنوند.

پایان پیام/ت




منبع

به این نوشته امتیاز بدهید!

farsnews

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×