» دسته‌بندی نشده » «مسئله‌محوری» به‌جای «ژانگولربازی»
«مسئله‌محوری» به‌جای «ژانگولربازی»

«مسئله‌محوری» به‌جای «ژانگولربازی»

فروردین ۲۱, ۱۴۰۲ 2۰


به گزارش مشرق، اگرچه همه به اهمیت دوره‌ی نوجوانی اذعان داریم، ولی آنچه در ظاهر پیداست، بی‌سامانی این برهه‌ی حساس از مراحل رشد و هویت‌یابی مهم‌ترین سرمایه‌ی کشور – نیروی انسانی – است. اگر از فعالان تعلیم و تربیت بپرسیم، غیر از اتفاقات انگشت‌شماری مثل برنامه‌ی «نیمرخ» که آن هم مربوط به ۲۵ سال قبل است، مورد دهان‌پُرکن و اثرگذار دیگری سراغ ندارند که به طور مشخص برای نوجوان انجام شده باشد و نوجوان هم استقبال کرده باشد و احساس تعلق کند.

حجم گسترده‌ی اسناد راهبردی و برنامه‌ها و نهادهای متولی امر کودکی در مقایسه با نوجوانی، موجب سلب توجه از پرداختن لازم به این دوره‌ی سنی و تحولی شده است. یعنی ما ابتدائاً با دست خودمان، نوجوان را از دایره‌ی توجه کنار گذاشته‌ایم. اقتضائات رشدی این سنین به همراه مختصات زندگی جدید، نوجوان را بیش از پیش از ما دور کرده و او هم عالَم خود را جدا از فضای ما شکل داده است. در چنین شرایطی دشمن، تور انحراف هویتی این نسل آینده‌ساز را از طریق فضای مجازی به صورت گسترده پهن کرده و نوبه‌نو با تولید محصولات فاخر، متنوع و مبتنی بر مطالعات ذائقه‌سنجی مخاطب، عقل و قلب او را هدف گرفته است.

در میانه‌ی این نبرد نابرابر، جمعی از جوانان دغدغه‌مند با پشتیبانی رسانه‌ی ملی، به جای بیرون گود نشستن و افسوس خوردن، چرخه‌ی معیوب انفعال و نامیدی را شکسته و مردانه وارد میدان شده‌اند تا زمینه را برای ورود نوجوانان به عرصه‌ی پیشرفت کشور باز کنند و بخشی از این حلقه‌ی مهم از زنجیره‌ی انسانی کشور را بازسازی کنند.

«نسل قاسم»، برای مخاطب انگیزه‌سازی می‌کند؛ با نمایش دادن تلاش گروه‌های مختلف، اولاً مخاطب را تحریک می‌کند که: «اگر بقیه می‌توانند پس من چرا نتوانم؟ من چرا کاری نکنم؟». سپس چرخه‌ی فکر او را فعال می‌کند تا با مشاهده‌ی دقیق محیط، مسئله‌ی خود را انتخاب کند و از رهگذر نظرات مربیان، نکات اولیه و پایه‌ی حرکت اصولی و روشمند را یاد بگیرد و برای خلق یک ایده‌ی نوآورانه پا به میدان واقعی بگذارد. همچنین با اشتراک‌گذاری تجربیات، حس همدلی ایجاد می‌کند و یادگیری‌های مختلفی بین گروه‌ها رقم می‌خورد. نهایتاً با رسمیت‌بخشی و محور قراردادن رأی «مردم»، به نوجوانان و فعالین این عرصه گوشزد می‌کند که برای موفقیت و به ثمر نشستن، نهایتاً باید بتوانید مردم را همراه کنید تا تلاش شما منجر به حرکت اثرگذار فرهنگی و جریان اجتماعی شود.

 «مسئله‌محوری» به‌جای «ژانگولربازی»

به میدان آمدن نوجوانان و بسترسازی نسل قاسم، چند ویژگی و ثمره‌ی مهم دارد:

۱. کاشتن بذر امید

مهم‌ترین ثمره‌ی نسل قاسم و امثالهم، بیرون آمدن از فضای یأس و رفتن به سمت «ما می‌توانیم» است. حتی کوچکترین تجربیات گروه‌ها از «توانستن» و «شدن»، اولاً نقشه‌ی دشمن را خنثی می‌کند و ذهن نوجوان از انفعال و گیجی درمی‌آید و می‌فهمد و می‌شناسد که در صحنه‌ی حقیقی، اتفاقاً کارِ خوب، جلو می‌رود و ثانیاً انگیزه و سوخت لازم برای ادامه‌ی حرکت او تأمین می‌گردد.

۲. امکان تجربه‌ی مواجهه‌ی واقعی با مسئله، کنشگری و جدی گرفته‌شدن

دیدن و لمس بی‌واسطه‌ی «میدان»، علاوه براینکه زمینه‌ساز تمرکز ذهن و صرف انرژی نوجوان روی «مسائل واقعی» است، موجب رشد «عقلانیت تدبیر» او می‌شود؛ تمرین ادغام شور نوجوانی با شعور منطقی برای حل مسئله در دنیای حقیقی. نسل قاسم، انگیزه‌ساز حضور در میدان و زمینه‌ساز جدی‌گرفته‌شدن نوجوانان – که از مطالبات بجای نوجوانان از بزرگترها هم هست – شده است.

۳. فرصت معرفی‌شدن و مورد ارزیابی قرارگرفتن

کارهای ما همواره در معرض آزمون و خطاست و چه بهتر که این فرایند به نحوی اصولی از سنین نوجوانی پررنگ شود. نوجوان علاوه براینکه کار خود را معرفی می‌کند و برای این کار، باید مهارت‌های مختلفی را یاد بگیرد تا بتواند مسئله را شفاف ارائه کند، خود را در معرض یک‌جور ارزیابی همدلانه از سوی مربی‌های دلسوز قرار می‌دهد و فرصت رشد را از طریق بازخوردگیری و اصلاح پیدا می‌کند.

۴. فرصت همراه کردن و دعوت به قیام جمعی برای حل مسائل

حل مسائل اجتماعی، نیازمند تدارک حرکات جمعی است و این محقق نمی‌شود جز با «عزم و قیام جمعی». نسل قاسم فرصتی را فراهم می‌کند تا نوجوان اولاً بفهمد کار انفرادی، ثمره‌ی قابل‌توجهی ندارد و ثانیاً بتواند بقیه‌ی افراد را از دور و نزدیک، با دغدغه و مسئله‌ی خود همراه کند.

 «مسئله‌محوری» به‌جای «ژانگولربازی»

۵. تمرین شانه‌زدن زیر بار پیشرفت کشور

نوع گفتمان حاکم بر نسل قاسم، به‌گونه‌ای است که ذهن نوجوان را از پراکندگی دغدغه‌های رنگارنگ و فانتزی، به سمت مسائل اساسی اجتماعی سوق می‌دهد؛ خرد یا کلان، این مسائل مهم هستند و نوجوان تمرین می‌کند برای پیشرفت کشور، شانه‌های خود را برای برداشتن بارهای سنگین‌تر در آینده ورزیده کند.

۶. تمرین بزرگ فکر کردن
حل مسائل مهم، نیازمند ذهن «کلان‌نگر» و «کل‌نگر» است؛ اولاً باید بتواند تا حد امکان از بالاترین نقطه به صحنه نگاه کند و اطراف را به دقت رصد کند و ثانیاً عوامل مختلف و ارتباطات بین آن‌ها را با هم ببیند و تحلیل کند تا به فهم منسجم و عمیقی از صحنه برسد. نسل قاسم تلاش می‌کند بستر تمرین رشد این نگاه را در نوجوان و افرادی که دغدغه‌مند کار در این زمینه هستند، فراهم کند.

۷. تجربه‌ی برنامه‌ریزی و مدیریت

شناخت مسائل، اولویت‌بندی، ظرفیت‌شناسی، تأمین منابع، مدیریت زمان، طراحی، برنامه‌ریزی و اجرا، بخشی از توانمندی‌های مهمی است که نوجوان از رهگذر تلاش برای حل مسئله یاد می‌گیرد و نسل قاسم بستر اشتراک تجربیات اینچنینی بین گروه‌های مختلف است.

۸. مسئولیت‌پذیری و نقش‌آفرینی

حضور در متن و بطن فعالیت‌ها، به‌ویژه اگر به یک مسئله‌ی واقعی گره بخورد، باعث «خودباوری» نوجوان می‌شود؛ او اکنون خود را در «مرکز دنیا» می‌بیند و با شناخت استعدادها، نقاط ضعف و قوت خود، نقش خود را پیدا می‌کند و ضمن پذیرش مسئولیت حرکت خود، فرصت ارزشمند بالفعل کردن توانمندی‌ها و محک‌زدن ایده‌ها را کسب می‌کند.

همچنین نسل قاسم فرصتی است برای «مسئولین نظام تعلیم و تربیت رسمی» تا با دیدن این‌همه فعالیت موفق ثمربخش که با ظرفیت گروه‌های مردمی انجام می‌شود، عزم خود را بازیابی کنند، این نسل را جدی بگیرند و بیش‌ازپیش بسترهای رشد متناسب تعاملی را برای آنان فراهم کنند.

 «مسئله‌محوری» به‌جای «ژانگولربازی»

در بحبوحه‌ی ناامیدسازی و نق‌زدن‌های طیف‌های مختلف، برافراشتن عَلَم امیدآفرینی «نسل قاسم» و ورود فعالانه و خیز جرئت‌مندانه‌ی دوستان دغدغدمند شبکه‌ی امید و دست‌اندرکاران برنامه، حقاً شایسته‌ی تحسین است. این تدارک هوشمندانه، می‌تواند جرقه‌ی اولیه‌ای برای تربیت نسل آینده‌ی «مصلحان اجتماعی امت اسلامی» باشد.

با وجود سوق برنامه‌های مرسوم استعدادیابی به سمت «ژانگولربازی»، تمرکز نسل قاسم روی «مسئله‌محوری» و «کار مؤثر و واقعی»، بسیار ارزشمند است و امیدوارم سایر ظرفیت‌های رسانه‌ی ملی هم این رویکرد را محور کار خود قرار دهند.
*رضا فرضی



منبع

به این نوشته امتیاز بدهید!

مشرق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×