بازی سایبری با شکاف سایبری نسل سایبری در تمدن سایبری
به گزارش خبرگزاری فارس، در سلسله یادداشتهائی، به تحلیل ابعادی از تحول و چالشهای تمدن سایبری و گذار از آن میپرداختیم. این سیزدهمین یادداشت از این مجموعه است. در مرور بسیار اجمالی به چند تمدن محوری گذشته، از تمدن اسلامی اول، تمدن رنسانس، و در یادداشتهای یازدهم و دوازدهم نیز از تمدن صنعتی صحبت کردیم. از این یادداشت، به محدوده تمدن سایبری وارد می شویم. با توجه به مسائل مبتلا به، از نسل سایبری شروع می کنیم.
تحول نسلی و رشد شکاف با شتابی نمایی
تمایز و تفاوتهای هر نسل با نسلهای گذشته، در تاریخ بشر همیشه وجود داشته است. تحول و تکامل جوامع بشری، این تفاوت بین نسلی را به عنوان پدیدهای بدیهی تبدیل کرده است. اما هر چه به زمان کنونی نزدیک می شویم، تفاوتهای بین نسلهای متوالی، با هم شدیدتر می شود. اگر پانصد سال قبل، نسل جدید با نسل قدیم خود به اندازه یک واحد متفاوت بود، صد سال پیش این تفاوت به ۵ واحد، سی سال پیش ۲۰ واحد، ده سال پیش ۴۰ واحد، و امروز به ۸۰ واحد می رسد. به عبارت دیگر، ما شاهد یک رشد تفاوت نمائی هستیم. اگر بعضا ارتباط نسلهای قدیم با پدربزرگهای خود نسبتا دشوار بود، بتدریج با پدران و اکنون حتی با برادران بزرگتر با فاصله سنی چند سال، دشوار و پیچیده شده است. بخصوص با توجه به پیچیدگی های تمدن سایبری، دشواری این موضوع چندین برابر می شود. و این موضوع منجر به نگرانی همه جانبه برای جامعه و حاکمیت است.
تدبیر دینی پویا
اما اولا جای نگرانی نیست، اگر مبتنی بر قرآن کریم و اسلام عمل کنیم. قرآن ساختاری دارد که با توجه به قرار گرفتن مبتنی بر جوهره فطری وجودی و تکاملی انسان، با تمام نسلها ارتباط برقرار می کند، و هرگز کهنه نمی شود. اسلام دینی است که برای تمام نسلها و تمام سرعت تحول بین نسلی، دین استوار است. و سنت الهی هم در تمام نسلها ثابت است، و تبدیل و تحولی در آن نیست؛ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا[۱].
قرآن ساختاری دارد که با تمام نسلها ارتباط برقرار می کند، و هرگز کهنه نمی شود.
اگر مبتنی بر قرآن عمل کنیم، و بر دین اسلام باشیم، طبق سنت الهی، نسلهای جدید هم راه خود را پیدا می کنند و ارتباط بین نسلها هم با زبان قرآن و اسلام، به سادگی برقرار می شود. این برکت انقلاب اسلامی ایران که علیرغم همه پیچیدگیها، بخش عظیمی از جوانان نسل جدید اینگونه با دین، قرآن و ولایت ارتباط برقرار کرده، و مجاهدانه در این راه تلاش می کنند، ناشی از همین است.
و البته ثانیا، همان دین پویا به ما امر کرده که تدابیر خود را مطابق با شرایط زمان انجام داده و تنظیم کنید.
امام علیّ علیه السلام :النّاسُ بِزَمانِهِم أشبَهُ مِنهُم بِآبائِهِم. مردم ، به زمانشان بیشتر شبیهاند تا به پدرانشان[۲].
امام على علیه السلام: لا تَقْسِروا اَوْلادَکُمْ عَلى آدابِکُم ، فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ غَیْرِ زَمانِکُم؛ آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، زیرا آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شدهاند[۳].
امام صادق علیه السلام: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِسُ . شبهات (تردیدها) ، به کسى که زمان خود را بشناسد ، یورش نمى آورند[۴].
سه حدیث فوق که فقط به عنوان نمونه هائی از احادیث متعددی است که در این زمینه وجود دارد، نشان می دهد که جزو همان پویائی دین، شناخت ویژگیهای زمان، و تدبیر و عمل کردن متناسب با آن است. شکاف بین نسلی در سایه استعانت از تعلیمات دین اسلام و قرآن کریم، قابل مدیریت شدن و بهره برداری است. این شکاف می تواند به جای یک تهدید، با تدابیر مناسب به یک فرصت برای تحول و تکامل تبدیل شود. در اندیشه برای این تدبیر، ابتدا نگاهی به ویژگیهای محوری تمدن سایبری بیاندازیم.
شکاف بین نسلی در سایه استعانت از تعلیمات دین اسلام و قرآن کریم، قابل مدیریت شدن و بهره برداری است.
ویژگیهای محوری تمدن سایبری
سه ویژگی محوری در محیط تمدن سایبری وجود دارد که به نظر میرسد در تمام معادلات اجتماعی و حکمرانی باید به آن توجه کرد. این سه ویژگی، معادلات را برای هر اقدام، برنامهریزی و طراحی تغییر میدهد.
اولینِ آنها، پیچیدگی است. تمدن سایبری پیچیده است، و زندگی در این تمدن، مستلزم درگیر شدن در این پیچیدگی است. این پیچیدگی نیز دائما در حال افزایش است. باید یاد بگیریم با پیچیدگی برخورد کنیم. متغیرهای متعددی در مسائل و تصمیمگیریها نقش دارند. سازوکارهایی که در این تمدن ارائه میکنیم، باید بتواند با این پیچیدگی کنار بیاید.
ویژگی دوم تحولات سریع است. نظامها، سازوکارها و بسترهایی که ایجاد میکنیم، باید بتواند با این تحولات سریع، کنار آمده و قابلیت تغییر کردن و تطابق سریع، در آن پیشبینی شود. تا شروع به برنامهریزی، آماده شدن و بسترسازی کردن برای مواجهه با تغییر میکنیم، آن تغییر انجام شده، و مرحله بعدی رخ داده است، و ما تازه در حال برنامهریزی برای پله قبلی هستیم. این اتفاقی است که در نظامهایمان از جمله نظام تعلیم و تربیت، به شدت و مکرر رخ میدهد. چرا؟ چون رویکرد خود را تغییر ندادهایم و با همان رویکردهای قبلی که در میدان نظامهای سنتی عمل میکردیم، درگیر میدان جدید میشویم. مثلا میخواهیم با همان شیوهای که ۵۰ سال قبل کتابهای درسی را تعریف و تدوین میکردیم، امروز نیز با همان شیوه عمل کنیم. با توجه به اینکه تغییر یک کتاب درسی در فرایند نظام متمرکز، نزدیک به ۱۰ سال طول می کشد (از مرحله احساس نیاز و نیازسنجی تا تدوین و انتشار و اجرای آزمایشی و توسعه تدریجی اجرا، آموزش معلمان و رفع نواقص)، با ایجاد شدن یک نیاز جدید، تا یک کتاب به مرحله نهائی آن برسد، نیازهای جدیدی مطرح شده که کتاب جدیدی را طلب می کند. غافل از اینکه در میدان جدید، نه تنها نوع محتوای آموزشی جدید و دائما به روز شدهای لازم است، بلکه نگاه متفاوتی به محتوای آموزشی ضروری است. اصولا کتاب درسی با شکل سنتی آن، در میدان جدید کارآمد و موثر نیست. متوجه نیستیم که با میدانی متفاوت، و نیاز برای حکمرانی متفاوتی برای این میدان، روبرو شدهایم.
ویژگی سوم تنوع است. درگیر فضایی شدهایم که نیازمندیهای افراد و جامعه، در آن متفاوت شده است. برخلاف تمدن صنعتی که همه چیز را شبیه هم میکند، و یک قالب را برای همه اعمال میکند، در تمدن سایبری افراد در گونههای مختلفی زندگی میکنند، و نیازهای مختلفی دارند. و اگر ساختار یا معادلهای را تعریف میکنیم، این ساختار و معادله باید بتواند متناسب با نیازهای مختلف، در نقاط مختلف، برای افراد مختلف، به مسائل آنها جواب دهد.
در تمدن سایبری افراد در گونههای مختلفی زندگی میکنند، و نیازهای مختلفی دارند.
ما کلیشهای را در نظام آموزشی ایجاد کردیم، و فکر میکنیم که این کلیشه میتواند تنوع و نیازمندیهای مختلف جامعه را پوشش دهد. در صورتیکه در حال حاضر شاگردانی متنوع، در خانوادههای متنوع، در محیطهای متنوع، با ویژگیها و نیازهای متنوع داریم.
هر نظام و از جمله نظام تعلیم و تربیت، برای حیات در تمدن جدید، بدون در نظر گرفتن این سه ویژگی، و لحاظ کردن آنها در ساختارها و معادلاتش، قطعا شکست میخورد.
نسل سایبری، نسلی متفاوت
اما با ورود به تمدن سایبری، اتفاقی که میافتد این است که نه تنها تمدن تغییر میکند، بلکه انسانهایی که در این فضا زندگی میکنند نیز تغییر میکنند. بخصوص کودکانی که در این تمدن به دنیا آمده و در محیط آن رشد کردهاند، تطابق بیشتری را با ویژگیهای این تمدن، نسبت به نسلهای پیشین دارا هستند. در حالت کلی ما با نسل متفاوتی مواجه هستیم. در تبیین ویژگیهای نسلی، از نسلهای وای، و ضد و الفا نام برده می شود. در یک تبیین کلی ما این نسل را نسل سایبری می نامیم.
تمدن سایبری در حال شکلگیری است، چه بخواهیم و چه نخواهیم.
این نسل به گونه متفاوتی زندگی میکند، به نحو متفاوتی میفهمد و یک شکاف بین نسلهای قبلی و این نسل وجود دارد. بلکه یک شکاف بین این نسل و نظامهای اجتماعی و حکمرانی وجود دارد؛ و از جمله نظام تعلیم و تربیت. نظام تعلیم و تربیت، و بلکه کل نظام حکمرانی کشور، نمیتواند به صورت موثری با این نسل ارتباط برقرار کند. چرا؟ چون آنها زبان و ویژگیهای دیگری دارند!
تمدن سایبری در حال شکلگیری است، چه بخواهیم و چه نخواهیم. چه ما در جمهوری اسلامی ایران و یا هر کشور دیگری، بخواهیم تمدن سایبری را ایجاد کنیم یا خیر، این تمدن به آنجا خواهد رفت. وجود این سرایت در اختیار ما نیست، اما ماهیت و چگونگی آن چرا! اگر ما آن را مدیریت نکنیم، به نحو دیگری توسط خود این تمدن مدیریت می شویم! و نسلی که در آن در حال رشد است نیز مسیر خود را با آن تمدن تنظیم و دنبال می کند، و حتی در شکل گیری آن موثر است.
اگر ما آن را مدیریت نکنیم، به نحو دیگری توسط خود این تمدن مدیریت می شویم!
اگر ما قاعدههای تعلیم و تربیت خود را تغییر ندهیم، بچهها مسیر خود را تغییر میدهند. تاکنون ما بچهها را به زور در مدرسه نگه داشتهایم. در مدرسهای که متناسب تمدن قبلی یعنی تمدن صنعتی است. در این نوشتار مجال نیست که ویژگیهای تمدن صنعتی را شکافته و بعد به تمدن سایبری برسم. این بحث را در متون مختلف از جمله کتاب نظام برتر[۵]، بیان کردهایم. مدارس و نظام تعلیم و تربیت کنونی برای تمدن صنعتی خوب جواب داده و صد سال با همین معادلات عمل کرده است. برای انجام کار تکراری، همسان، کلیشهای و ساده شده، که افرادی مطیع را تربیت کند، که کاری نداشته باشند که چه اتفاقی میافتد، و فقط یاد بگیرند که یک دکمه را فشار دهند، و کارها انجام شود. ولی این نظام دیگر جوابگوی نیازهای تمدنی که ما در آن زندگی میکنیم نیست.
ما امروز با نسلی مواجه هستیم که در عین اینکه درونگرا و فردی شده است، در یک فضای اجتماعی مجازی نیز حضور دارد. بچههای این نسل، حتی وقتی کنار یکدیگر هستند، نمیتوانند با هم حرف بزنند. در گوشی های خودشان حبس شده اند.
با نسلی مواجه هستیم که در عین اینکه درونگرا و فردی شده است، در یک فضای اجتماعی مجازی نیز حضور دارد.
حتی تعامل اجتماعی خود را از طریق آن انجام می دهند و در این تعامل، برای هم پیام و فیلم میفرستند. این فضا، یک فضای اجتماعی مجازی است و فرد را در لاک خود برده است. در ادامه به برخی ویژگیهای این نسل سایبری اشاره میکنم.
اولین ویژگی در فرا رفتارها است. منظور آن چیزی است که در فرهنگ، رفتارهای یک شخص را شکل میدهد، مانند عادتها و هنجارها. این نسل فرارفتارهای پیچیدهای پیدا کرده، و اصلا نمیتوان حدس زد الان چه رفتاری از این شخص بروز میکند. ناگهان میبینید که کاملا خلاف پیشفرضهای شما عمل میکند. چون او در فضای دیگری و با معادلات دیگری قرار دارد؛ و معادلات او با معادلات تحلیل و پیش بینی شما متفاوت است.
او در فضای دیگری و با معادلات دیگری قرار دارد؛ و معادلات او با معادلات تحلیل و پیش بینی شما متفاوت است.
ویژگی دوم جهانی شدن است. الان بچههای نوجوان با افراد مختلف در کشورهای مختلف تعامل دارند. در بازی با دوستان خود در زمانهای مشترک، بین چند کشور هماهنگ میشوند، که بتوانند در یک ساعت مشترک بازی کنند. مطالبهگر هستند، و خیلی جدی حرف میزنند، دفاع میکنند و از شما مطالبه میکنند. همیشه و در همه جا حاضرند. اغلب وقتی به آنها پیشنهاد می کنید که فلان اتفاق، فلان فیلم یا فلان خبر را ببینند، از آن خبر می دهند، و چند منبع دیگر را هم به شما در آن زمینه نشان میدهد؛ به نحوی که تعجب می کنید که اینها چه زمانی فرصت کرده و این مطالب را دیدهاند؛ و در اغلب ماجراهای روز، از سینما گرفته تا ورزش و فناوری و مسائل سیاسی، کما بیش درگیر هستند.
در عین اینکه اطلاعات زیادی دارند، اما حقیقت را به چنگ نمی آورند.
و بیش از مقداری هم که خودشان درگیر و مطلع هستند، بقیه موضوعات را در چنگ خود می دانند و خود را از دانستن آن مستغنی می دانند؛ و البته با همین استغنا، در دام فضای هیجانی و هنجاری گروهیِ متعامل با خود می افتند و با اعتماد به نفس کاذب، از تلاش برای شنیدن مباحث دیگر خودداری می کند. این یک تناقض درونی را در کشف حقیقت برای آنها ایجاد می کند. در عین اینکه اطلاعات زیادی دارند، اما بعضا حقیقت نمای کاذبی را در دست دارند و حقیقت را به چنگ نمی آورند.
نوجوان سایبری با نفوذ است و توانایی دارد که خود را تبدیل به چهره و سلبریتی کند. آنها افرادی هستند که می توانند به سرعت خود را نسبت به بقیه تاثیر گذار کنند و اصطلاحا به یک فرد تاثیر گذار یا اینفلونسر در حوزه خودشان تبدیل شوند.
آنها سریعالزمان هستند. یعنی تا ما آرام آرام فکر و کار خود را میکنیم، آنها در یک مقطع کوچک خیلی از کارها را انجام داده و تمام کردهاند. تندخوان هستند و دیگر خیلی به آن معنایی که ما کتاب را از اول تا آخر، با حوصله میخواندیم، مطالعه نمی کنند. بلکه آنها یک کتاب را با سرعت ورق میزند، و نتیجهگیری میکنند که حرف آن این بوده است؛ هر چند که در کتابهای سطحی نتیجه گیریشان درست است، اما در کتابهای عمیق بعضا تک زاویهای به بحث نگاه کردهاند. آنها نقطه زن هستند، و به سرعت بر روی آن موضوعی که نیاز دارند و باید در مورد آن اطلاعاتی بدست آورند، تمرکز پیدا میکنند.
ویژه هستند، یعنی هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند. متنوع هستند و شخصیسازی شدهاند. نسبت به ویژگیهای خود، خیلی کاسب هستند و ارزش مالی برای آنها خیلی اهمیت دارد. ممکن است ولخرج باشند و ممکن است پول درآوردن بلد نباشند، یا پولی که به دست میآورند نتوانند نگه دارند، اما حساب و کتاب همه چیز را دارند، و کارها را با اینکه چقدر میارزد، میسنجند، و شما هم به سادگی نمیتوانید قانعشان کنید. و البته بیشتر از نسل قبلیها بهرهور هستند. از زمان و منابع خود خیلی راحتتر استفاده میکنند، و نسبتا کارهایی را میکنند که اثربخش است.
نسبت به ویژگیهای خود، خیلی کاسب هستند و ارزش مالی برای آنها خیلی اهمیت دارد.
مثلا در دورههای قبل، تعریف کردن پروژه و انتخاب ده نفر که این پروژه را انجام بدهند، خیلی ساده بود؛ اما الان اگر یکی از این بچهها را بخواهید بیاورید، باید او را کاملا قانع کنید؛ و آخر هم نمیآید و میگوید این کار از منظر او سودآوری ندارد و نتیجه نمیدهد؛ هر چند که پیش بینی هایشان و تحلیلهایشان همیشه درست نیست. آن چیزی را که نسلهای گذشته در واقعیت تجربه کردند، آنها تجربهاندوزی مجازی کردهاند.
در عین اینکه مفتون فناوری، و اغلب آنها معتاد به فناوری هستند، در عین حال مصرف کنندههای زیرکی نیز هستند، و کلی در مورد انجام کارها فکر میکنند. نوآورند! ریسک پذیر ولی خیلی پیچیده هستند؛ یعنی به این سادگی وارد یک ماجرا نمیشوند. بعضی مواقع هم این پیچیدگی کار دست آنها میدهد. اما مقید به قوانین با منفعت هستند. البته ممکن است در محیط شما خیلی قانونگریز هم باشند، اما اگر در یک سیستمی بگویید وارد این بازی شوید، و اگر این کار را انجام دهید، امتیازتان به این صورت کم میشود، کاملا میدانند که طبق قوانین آن محیط و فضای پیچیدهای که در آن قرار گرفته اند، رفتار کنند.
ویژگی بعدی این است که مشکلات روانی پیچیدهای دارند و شما اصلا نمیتوانید به آنها مشاوره دهید. واقعا در مشاوره دادن به این بچهها گیج میشوید، که چه مسئلهای دارد و از چه رنج میبرد. اگر شما مشاور خبرهای هستید، وقتی قبلا با نوجوانی برخورد می کردید، به سرعت تشخیص میدادید که برای مثال این زیادهروی را کرده، یا خانوادهاش این مشکل را دارند. ولی در این نسل آنقدر مسائلشان پیچیده است که به راحتی نمیتوان تشخیص داد مشکلشان از چه چیزی است، و چه راهکاری برای آن می توان پیشنهاد داد.
زبان و فرهنگ مخصوص به خود را دارند.
زبان و فرهنگ مخصوص به خود را دارند. حتی زبانهای مکالمهای مختص به خود را دارند، کلمههای عجیبی و کاراکترهای معناداری که فقط خودشان میفهمند را به کار میبرند. حتی بعضا از بسترهای تعاملی نسلهای گذشته استفاده نمیکنند و بسترهای تعاملی خاص خودشان را دارند.
دقت کنیم که این موارد و ویژگیهایی که بیان شد، به معنای آن نیست که این نسل، نسلی آرمانی است! بلکه برخی از ویژگیهای که آنها را برشمردم، معیوب هستند، که باید در مورد آنها مفصلا بحث کرد.
یک بحران اجتماعی: مدیریت میدان بازی برای نسل بازی مدار
یکی دیگر از ویژگیها، بازی محور بودن این نسل است. زندگی آنها یک بازی شده است و معادله زندگی خود را به یک بازی تبدیل کردهاند. هر چیز و کاری که بتواند زندگی آنها را به یک بازی خوب تبدیل کند، وارد میشوند و لذتگرا هستند.
زندگی آنها یک بازی شده است و معادله زندگی خود را به یک بازی تبدیل کردهاند.
و البته اینکه چه لذتی میبرند هم از خود بازی مهمتر است. باید حتما از آن کار لذت ببرند، و اگر لذت نبرند، شما هر چقدر فلسفهبافی کنید، نمیتوانید آنها را درگیر کاری کنید.
با همین قاعده بازی سازی زندگی است که طیفی از نوجوانان و جوانان ما در چند ماه اخیر، وارد بحث اعتراضات اخیر شدند. برای آنها اصلا فلسفه ماجرا اهمیت نداشت؛ هر چقدر برای آنها بصورت منطقی توضیح هم میدادید، اهمیتی برایشان نداشت. بخش مهمی از ماجرا وارد شدن در یک میدان بازی، طبق قواعد آن بود. اتفاقی که در جامعه ما در حال رقم خوردن است این است که یک میدان بازی جدید تعریف شده است، و مهاجمان، جامعه را با قاعده بازی وارد این میدان کردهاند. تحریک کنندگان، در حال میدان ساختن و بازی دادن در این میدان بودند. فیلمهای شبکههای منوتو و ایران اینترنشنال و سایر را نگاه کنید! اینها یک زمین و معادله بازی را نشان میدهد. و خیلی خطرناکتر، زمانی است که در این فضای بازی یک نفر هیپنوتیزم میشود. همانطور که یک کودک در بازی هیپنوتیزم می شود.
این خشونتهای عجیب و غریبی را که مشاهده کردیم، برخی از این آدمها قاتل و جانی نیستند که میآیند یک نفر را دوره میکنند و با لگد، سنگ و یا چاقو میزنند. اولا آنها از پای بازی به اینجا آمدهاند. برای اینکه در آنجا یاد گرفتهاند که خیلی عادی با تفنگ یک نفر را بکشند. در همین فضا رشد پیدا کردهاند و با همان قاعده و همان انتظار پاداشهای انتزاعی، بازی برایشان در زندگی روزمره نهادینه شده است. ثانیا خود حضورشان هم در این فضا به یک بازی تبدیل شده است. همین حضورشان برایشان یک بازی و در فضای بازی است. آنها در شبکههای اجتماعی مختلفی که ما حتی اسم آنها را نیز نشنیدهایم، حضور دارند. میداندارهای این فضا هم افراد خاصی هستند، و این بچهها را درگیر زندگی بازی گونهای میکنند.
نظام تعلیم تربیت اگر نتواند یک میدان بازی را برای این نسل تعریف کند، نمیتواند با این نسل به شکل موثری ارتباط برقرار کنند.
نظام تعلیم تربیت اگر نتواند یک میدان بازی را برای این نسل تعریف کند، به نحوی که افراد به شکل درستی در این میدان بازی کنند، و در بازی درستی نیز بازی کنند، نمیتواند با این نسل به شکل موثری ارتباط برقرار کنند. آنها یادگرفته اند که در فضای بازی حیات داشته باشند، و قاعده زندگی بازی متفاوتی دارند، و شما نمیتوانید به غیر از این قاعده بازی، با آنها حرف بزنید.
شکافهای هنجاری و عاطفی، در تعمیق شکاف سایبری
البته در این نوع کنش نوجوانان در اتفاقات اخیر، عوامل متعددی نقش دارند، اما مهمترین ابعاد شکافِ نسلِ اغتشاشگرِ جوان و نوجوان، که اینها را باید با آن اغتشاشگران حرفهای فرق گذاشت، سه شکاف است، که بخش عمده آن در هر سه شکاف به نظام تعلیم و تربیت برمیگردد، و البته بخش دیگر، به نظامهای دیگر کشور هم مربوط است.
شکاف اول شکاف هنجاری است، شکاف دوم عاطفی و شکاف سوم سایبری است. در شکاف اول فضای هنجاریای ایجاد شده است، که در آن در فضای اجتماعی، در بین طیفهائی از جامعه، و از جمله در طیف وسیعی از نسل سایبری، گفتار یا عمل در تعامل و در راستای همدلی، همراهی، یاری و مشارکت در جمهوری اسلامی، ناهنجاری محسوب می شود. بدین ترتیب، همدلان و همراهان و یاوران و مشارکت کنندگان در جمهوری اسلامی، در فضای طیفهای مذکور، با برخورد هنجاری مواجه می شوند. این فضای هنجاری، به شکلهای مختلف و دلایل مختلف ایجاد شده است.
نظام تعلیم و تربیت، سالها است که با بچهها ارتباط عاطفی برقرار نمیکند.
اما بچه ها به نظام تعلیم و تربیت خود، از بعد دیگری نیز دچار شکاف هستند؛ شکاف عاطفی! نظام تعلیم و تربیت، سالها است که با بچهها ارتباط عاطفی برقرار نمیکند. بچهها اغلب هیچ علقه عاطفی نسبت به مدرسه نداشته و حتی نفرت دارند. آنها در مدرسه حاضر می شوند، نه به دلیل اینکه مدرسه را دوست دارند، بلکه به دلیل اینکه به اجبار و الزام خانواده و جبر زمانه، باید دوران سخت و ملال آور تحصیل در آن را طی کنند. نظام تعلیم و تربیت هم تقریبا تمام تمرکز خود را بر ایجاد انتظام و نظم رسمی در این میدان قرار داده، و هیچ تلاشی را برای اینکه بچه ها مدرسه خودشان را دوست داشته باشند، نمی کند.
نظام تعلیم و تربیت تمام تمرکز خود را بر ایجاد انتظام و نظم رسمی در این میدان قرار داده است.
به طبع این شکاف عاطفی با نظام تعلیم و تربیت، نسل تربیت شده در خلال این شکاف، به شکاف عاطفی با نظام حاکمیتی و حکمرانی نیز می رسد. نظام تعلیم و تربیتی که بیشترین وقت بهترین دوران عمر شما در آن می گذرد، و شما بیش از هر نظامی آن را می شناسید، به صورت ناخودآگاه نماینده نظام حاکمیت و حکومت برای شما محسوب می شود.
وقتی نظام تعلیم و تربیتی که این حاکمیت و حکومت ایجاد کرده دوست نداشته باشید، خود نظام را هم دوست نخواهید داشت.
وقتی نظام تعلیم و تربیتی که این حاکمیت و حکومت ایجاد کرده دوست نداشته باشید، طبیعی است که خود نظام را هم دوست نخواهید داشت. حال چطور میخواهید نوجوانی که ارتباط عاطفی با این نظام ندارد، حرف این نظام را گوش کند؟
ما این کار را با آموزش رسمی کلیشهای کنکوری، بودجهبندی درسی، و قرار دادن کلیشهای دروس، کتابهای درسی همگرا و حفظ محور، قوانین سخت گیرانه و بدون روح، و تبدیل کردن معلمان از تعاملگران عاطفی و مرشد، به کارمندان و مجریان بی اختیار دستورات نظام آموزشی،کردهایم. ما با زور تلاش کردهایم که محتوائی را با نام کتاب درسی، به خورد کودکان و نوجوانان و جوانان بدهیم؛ بدون اینکه به شخصیت، نیازها، علاقه و زندگی همه جانبه آنها اهمیت بدهیم.
راهکار درمان، ارتباط عاطفی، فضا سازی هنجاری، و آگاهی از ویژگیها و تمهید تعامل با نسل سایبری است.
و در پس دو شکاف هنجاری و عاطفی، شکاف سایبری قرار دارد. شکافی که از آن در بندهای قبلی، از ابعاد آن صحبت کردیم. شکاف سایبری، ابعاد دو شکاف هنجاری و عاطفی را عمیق تر می کند، و البته این دو شکاف نیز ابعاد شکاف سایبری را تشدید می کنند.
*****
این شکافهای تلخ و خطرناکی است که جامعه و کشور ما با آن مواجه است. در وقایع اخیر، مدیران تنها تلنگرهائی در حد سیلی کوچکی خوردند، که متوجه شوند تعلیم و تربیت مهم است. امیدواریم با این سیلی بیدار شویم. اما اگر بیدار نشویم، می تواند اتفاقات تلختری را هم در جامعه شاهد باشیم. هر چه این شکافهای سایبری، عاطفی و هنجاری بیشتر شود، جدا شدن نسل جدید از نسل گذشته و نظام و حکمرانی آن نیز بیشتر خواهد شد. راهکار درمان هم ارتباط عاطفی، فضا سازی هنجاری، و آگاهی از ویژگیها و تمهید تعامل با نسل سایبری است. در این یادداشت تنها در حد اشاره ای اولیه به موضوع پرداختیم. ان شاء الله در متون بعدی به ابعاد مختلف این موضوع می پردازیم.
*****
در سلسله یادداشتهائی در مورد تمدن در گذار سایبری صحبت می کردیم. در این یادداشت، به نسل سایبری و ویژگیهای آن اشاره کردیم. در یادداشتهای بعدی، به تدریج به ابعاد مختلف تمدن سایبری خواهیم پرداخت. ان شاء الله.
الحمد لله رب العالمین.
*****
[۱] – فاطر، ۴۳.
[۲] – خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص ۱۱۵ ، مسکّن الفؤاد : ص ۲۱ ، عیون الحکم والمواعظ : ص ۶۶ ح ۱۶۷۴ ؛ المناقب للخوارزمی : ص ۳۷۴ ح ۳۹۵ عن الجاحظ .
[۳] – شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ، ج۲۰،ص۲۶۷، ح۱۰۲.
[۴] – الکافی : ج ۱ ص ۲۷ ح ۲۹ عن مفضّل بن عمر ، تحف العقول : ص ۳۵۶ ، بحار الأنوار : ج ۷۸ ص ۲۶۹ ح ۱۰۹ .
[۵] – مجیدی، اردوان؛ نظام برتر، آینده آموزش و آموزش آینده؛ نشر ترمه، ۱۳۸۰.
*****
انتهای پیام/
از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل FarsPanjarehTarbiat@gmail.com مکاتبه فرمائید.