تعبیر بزرگ یک رؤیا/ مادری دهه هفتادی که کارآفرین شد
خبرگزاری فارس-رشت، فاطمه احمدی؛ تقریباََ هم سن و سال خودم است اما تجربه بیشتری دارد، در روستازاده و اهل تسیه شهر خمام است در همان کوچههای روستا بزرگ شده و از روی دست پدر هنرمندش حصیربافی آموخته است.
از هشت سالگی به تماشای دستان پدر مینشست که چگونه برگهای لی یا همان گالی بریده شده از مزارع و شالیزارهای گیلان را به کلاههای حصیری و ملزومات کشاورزی تبدیل میکرد.
شاید فکرش را هم نمیکرد که وقتی بزرگ شد همین تفریحاتش، نجاتبخشِ زندگیاش شده و خودش ادامهدهنده راهِ پدرش باشد، رؤیا برای بزرگ شدن برنامههای دیگری داشت.
خمام شهری کوچک که تا پیش از این از توابع رشت بود و حد فاصل رشت تا بندرانزلی، امروز یکی از شهرستانهای مهم گیلان به شمار میرود بانویی را در قلب خود دارد که نمونه بارز استقامت و استقلال است؛ رؤیا …
۱۷ سالش بود که با مردی از دیار غریب ازدواج کرد و به شهر دیگری رفت، حاصل این ازدواج دو فرزند است که اکنون در آغوش مادر هنرمند و بزرگ خود روزگار میگذرانند، رؤیا در همان شهر نیز هنر خانوادگی را در پیش گرفت تا بتواند کمک حال زندگیش باشد، اما چند سال پس از این ازدواج مجبور به جدایی شد و به دیار کودکیاش بازگشت اما موهبتی به نام مادر بودن را با خود به همراه آورد و خودش شد سرپرست دو فرزندش.
این گیل بانوی سختکوش به همراه فرزندانش ساکن منزل پدری شد و دوباره پس از سال ها دستان پدر را نظاره و این بار از بافتن و فروختن کلاه حصیری، آغاز کرد به تهیه هزینه و مخارج زندگی خود و کودکانش تا بتواند برایشان هم پدر باشد و هم مادر و به حق مانند نام خانوادگی اش «بزرگ» شد.
رؤیا بزرگ، بانویی دهه هفتادی از دیار میرزا کوچک جنگلی که توانست با صرف فعل خواستن و به تعبیر خودش بخشش همه کسانی که در زندگیاش دیده بود، مسیر رو به جلو را در پیش بگیرد و مادر نمونهای برای فرزندانش باشد، خانمِ بزرگ پس از بازگشت به گیلان به دلیل جدایی تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) قرار گرفت و با توکل به خدا و استعانت از پرودگار برای اهداف آیندهای که برای فرزندانش ترسیم کرده بود دست بر زانوانش گذاشته و با یا علی گفتن برنامههای بزرگتری را روی کاغذ آرزوهایش نوشت و اولین قدم رؤیا برای تحقق این رؤیا عشق به صنایعدستی گیلانی بود.
در سراسر استان سرسبزمان گیلان و در خمام اگر در مردابها بگردی میتوانی گیاهی پیدا کنی که از آن گنجی با دستان گیلانیان ساخته میشود.
گیاهی به نام «لی» یا «گالی» که در اواخر بهار به دستان کشاورزان گیلانی بریده شده و در زیر نور درخشان آفتاب خشک میشود، پس از خشک شدن گیاه را طوری بستهبندی میکنند که رطوبت به آن نفوذ نکرده تا رنگش تغییر نکند.
تا اینجای کار کمی سخت و طاقت فرسا بود اما برای مادری که عاشق فرزندش است همه سختیها شیرین میشود، رؤیای بزرگ نیز تمامی این قدمهای بزرگ را با عشق به فرزندانش برمیداشت.
امیدش به خدا بود ولی بیم حمایت اولیه داشت؛ رؤیا خانم با گرفتن تسهیلات از کمیته امداد کارش را گسترش داد، توانست دست چندین نفر را نیز بگیرد و در این مسیرِ توانمندسازی با خود همراه کند، سفارشات حصیرش زیاد شد، بافندگی را گسترش داد و دیگر یک تنه توانایی پیگیری و قبول سفارشات را نداشت، او به خدایش توکل و خدایش نیز راهبرش شد.
وقتی دید میتواند پیشرفت بیشتری در این مسیر داشته باشد و از بافندگان بومی و محلی تسیه نیز استفاده کند، کمیته امداد خمام نیز تسهیلات بیشتری برای ارتقای فعالیتش در اختیار او گذاشتند و کمکم تعداد بافندگان را بیشتر کرد.
خانم بزرگ قصه ما درباره چگونگی کارآفرین شدنش گفت که «من مواد اولیه را در اختیار بافندگان قرار میدادم و آن ها سفارشات را به من تحویل میدادند، این گونه حتی بافنده میتوانست به صورت غیرمستقیم و حتی در منزل خود سفارش بگیرد و کار کند، چون ممکن است برای برخی از بانوان کار در بیرون منزل سخت باشد، از این طریق میتوانستند هم کار کنند و هم کسب درآمد داشته باشند.»
رؤیای این قصه رؤیاهایش را برای فروش محصولات هنریاش تنها با ۴۰۰ هزار تومان آغاز کرد، این قصه مؤید همان نگاه خدا در روزی حلال این گیل زن زحمتکش است، پدرش شده بود عهدهدار فروش هنر دست دخترش و رفتهرفته این سرمایه بیشتر و بیشتر شد و اکنون به جز گیلان تهران، مشهد، اصفهان، سنندج از جمله شهرهایی هستند که محصولات هنری خانم بزرگ و همکارانش را به صورت عمده و یا تک خریداری میکنند و این یعنی لطف و نگاه خدا در زندگی بانوی جوان گیلانی.
گویا امام فکر سالهای بعد از رفتنش را با تأسیس کمیته امداد کرده بود تا دخترانی مثل رؤیا بتوانند به رؤیاهایشان دست پیدا کنند.
رؤیا بزرگ با تسهیلاتی که از کمیته امداد گرفته بود توانست کسب و کارش را چنان رونق ببخشد که در یک سال سرمایهاش را به صد میلیونی کند و با دریافت تسهلات مجدد در سال دوم، بازار هنرمندی گیل زنان و گیل مردان گیلانی را رونقی با چاشنی کارآفرینی بخشید.
«سرمایه من در این دو سالی که به صورت گسترده کار کردم حدود ۲۵۰ میلیون تومان است که به من کمک میکند هم مخارج زندگی و فرزندانم را بپردازم و پساندازی برای آینده شغلیام است» اینها جملات امیدبخشی است که این مادر جوان دهه هفتادی با لبخندی که از روی رضایت بر لبانش نقش بسته میگوید.
گیل زن غیور خمامی به فکر بانوانی که شرایط ویژهای دارند نیز هست و میگوید: «بسیاری از خانمها شرایط کار کردن در بیرون از منزل را ندارند ولی میتوانند با حصیربافی در منزل و حدود ۶ ساعت در روز ماهانه حدود سه الی چهار میلیون تومان درآمد داشته باشند و این برای یک شغل خانگی میتواند مبلغ خوبی باشد.»
هنر این است که دستی را بگیری، رؤیا با آن که در اوایل دست تنها بود اما به محض اینکه خداوند لطفی این چنین به او کرد دستگیرِ دیگران هم شد، همین هم باعث شد که امروز ۴۰ نفر از این سختکوشی او روزی میخورند.
نگاه خدا برای تعبیر رؤیای بزرگ ادامه داشت تا جایی که وقتی کمیته امداد سختکوشی، تلاش و امیدواری رؤیا را دید او را مسؤول تحقق رؤیای دیگران نیز کرد، امروز خانم رؤیا بزرگ راهبر شغلی کمیته امداد امام خمینی (ره) در خمام و در بندرانزلی و کارشناس تسهیلات اشتغال است تا آنان نیز بتوانند به رؤیاهایشان دست یابند، در حال حاضر هم ۵۰ نفر از این افراد چشم انتظار روز موعود هستند و رؤیا بزرگوارانه در کنار آنان ایستاده است.
این مادر دهه هفتادی با اینکه اکنون از زندگی خود رضایت دارد اما اهداف بزرگتری را ترسیم کرده و میخواهد به مقصود برساند و آن نگهداری از میراث اجدادی گیلانیان و زنده نگه داشتن هنر صنایعدستی گیلان زمین است.
فشتکه از روستاهای توابع شهرستان خمام که به روستای ملی صنایع دستی هم معروف است یکی از این میراثهاست که با زنده نگه داشتن این هنر و این شغل می توان کمک شایانی به برآورده شدن این رؤیا کرد.
امید و تلاش موتور محرکی هستند که رؤیاهای انسان را تعبیر میکنند رویای کارآفرین میگوید: «دلم میخواهد کارگاه بزرگتری را برای رسیدن به این هدف داشته باشم و افرادی را مستقیم بر سرکار بیاورم و بتوانم هم از بانوان و هم از آقایان برای گسترش تولیدات صنایع دستی جدید و به روزتری استفاده کنم و این رؤیایی را که در سر دارم تا برای نخستین بار در گیلان آن را به اجرا دربیارم عملی کنم.»
توجه بیشتر برای احیای هنرهای فراموش شده گیلان و میراث دستان هنرمندِ کشاورزان دیار گیل و دیلم و برگزاری نمایشگاههای صنایعدستی در سراسر استان به خصوص در فصلهای مسافرپذیر یکی از خواستههای مهم هنرمندان صنایعدستی است که خانم بزرگ هم به آن خیلی تدکید داشت که تحقق این امر میتواند به معرفی این میراث ماندگار در گیلان کمک کرده و در بحث اشتغالزایی به ویژه برای بانوان کمک کننده باشد.
رمز موفقیت رؤیا رها نکردن رؤیاهایش است که امروز او را بیش از پیش شاکر خدایش کرده، این بانوی جوان گیلانی سختکوشانه به دنبال حفظ این میراث گران بهای گیلانی است و خطاب به همه کسانی که ممکن است با ناملایمتهای زندگی دست و پنجه نرم کند میگوید: «اگر کسی بخواهد حتی با صد هزار تومان پول و یک برنامهریزی، هدفگذاری دقیق و چشمانداز به آینده به موفقیت خواهد رسید، حتی میتواند از صفر شروع کرده و به صد برسد.»
به گفته روانشناسان زنان پس از جدایی واکنشهای نسبتاََ هیجانیتر، عاطفیتر و غیرمنطقیتری نسبت به مردان دارند و با مشکلات بیشتری در این برهه ازجمله ترس از آینده دست و پنجه نرم میکنند و به راستی چقدر انسانهای اطرافمان را میشناسیم که در همین مرحله زندگیشان درجا زده و اصلاً رؤیایی برای بزرگ کردن ندارند.
اما در این بین زنانی هستند که به این پیش فرض روانشناسان دست رد زده و نتیجه عکس و درخشانی از خود به نمایش میگذارند و یک تنه میشوند هم مرد و هم زن خانه، هم مادر و هم پدر فرزندانشان، چیز عجیبی نیست که گیلان پُر است از این شیرزنان.
کلام آخر رؤیا به کسانی که ممکن است در زندگی دچار آسیب شده و امیدشان را از دست داده باشند این است: « انسان باید بداند که پشت هر شکست موفقیتی است و برای این کار باید به خدا توکل کند، من در زندگی این معجزات را دیدم چرا که در بدترین شرایط نیز به خدا امیدوار بودم و هربار دری به رویم بسته شد آن را حکمت خدا دانستم به عقیده من انسان فقط باید بخواهد چرا که خواستن، توانستن است و بزرگترین قدم برای رسیدن به این جایگاه بخشش و رها کردن است تا انسان به جای اندیشیدن به بدیهای دیگران به خود و زندگی و اهدافی که خدا برایش مقدر کرده تمرکز داشته باشد.»
پایان پیام/۸۴۰۰۷