پشت پرده مهم سیاسی و امنیتی ترور یک عالم اهل سنت بلوچ
گیل سو؛ یادداشت- مهدی جهانتیغی: شهادت مولوی عبدالواحدریگی از علمای قدیمی اهل سنت سیستان و بلوچستان که به اعتدال و وحدت خواهی در این منطقه شهره بود از جهاتی بسیار مهم و سرنخ باطن ضدامنیتی تحولات هفتههای اخیر جنوب شرق است.
۱. با شروع اغتشاشات در زاهدان، تهدید و ارعاب علما و نخبگان معتدل اهل سنت از طریق برخی عناصر معلوم الحال تندرو مذهبی در داخل و یک جریان سیاسی تجزیه طلب بلوچ خارج از ایران کلید خورد. هدف برخی از آنها هم این بود که هر کسی به دنبال حل مساله زاهدان غیر از طریق و خارج از هدف گذاریهای سیاسی که مولوی عبدالحمید و اطرافیان او دنبال میکند، باشد باید به نوعی مورد تخریب قرار گرفته و منزوی شود. در خارج از ایران البته تهدید به قتل و ترور آشکارتر صورت گرفت.
۲. اما موضوع به این سادگی هم نیست. شواهدی وجود دارد که یکی از طراحیهای ویژه ضدامنیتی و سیاسی پس از حوادث ۸ مهرماه زاهدان، حذف و منزوی کردن جریان اهل سنت انقلابی و وفادارن قوم بلوچ از معادلات مذهبی و سیاسی در سیستان و بلوچستان بوده است. ضلع داخلی گفته شده با ضلع خارجی تجزیه طلب خارج نشین در اینباره منافع مشترک درهم تنیدهای دارد و به همین دلیل خواسته یا ناخواسته همکاریها و همفراییهای زیادی صورت میدهند. دلیل اصلی اصرار بر حذف جریان انقلابی قوم بلوچ و اهل سنت جنوب شرق نیز مانع بزرگی است که این جریان در برابر افراطگرایی مذهبی و سیاسی و واگرایی قوم بلوچ و اهل سنت از جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.
۳. اما قضیه ترور مولوی عبدالواحد ریگی اتفاقی ویژهتر است. پس از اعزام حجت الاسلام علی اکبری به عنوان نماینده رهبر معظم انقلاب به سیستان و بلوچستان برای دلجویی و شنیدن نظرات و پیشنهادات گروه های مختلف مذهبی، اجتماعی و سیاسی این استان درباره حوادث زاهدان، جریان ضدانقلاب دچار یک انفعال شدید شد و احساس کرد که همه طراحیهای آنها در حال فروپاشی است. مولوی عبدالواحد ریگی یکی از چهرههای بود که در آن سفر خط شکنیهای را علیه جریان ضدانقلاب و گروههای تندرو مذهبی انجام داد. انتشار اظهارات انقلابی او در دفاع از وحدت شیعه و سنی، امنیت کشور و انقلاب اسلامی در دیدار با حجت الاسلام علی اکبری بر سوءاستفادکنندگان داخلی و خارجی از حوادث زاهدان بسیار سخت تمام شد. دستور ترور مولوی عبدالواحد ریگی همان روز یعنی ۲۳ آبان ۱۴۰۱ پس از دیدار با نماینده رهبری در زاهدان، توسط جریانهای تجزیه طلب بلوچ خارج نشین به صورت رسمی و علنی صادر شد و از عوامل تکفیری و تحریکشده داخلی خواسته شد که این ماموریت را به سرانجام برسانند. موضوعی که البته برای مولوی عبدالواحد ریگی پوشیده نبود و خودش نیز مدتها بود که انتظار چنین تروری را داشت و با این حال تا آخرین لحظه حاضر به عقب نشینی نشد.
۴. شناسایی و سرنخ شهادت مولوی عبدالواحد ریگی برای پیبردن به واقعیت پشت پرده تحولات چند هفته اخیر جنوب شرق بسیار با اهمیت و یک نقطه عطف محسوب میشود. ترور او از همین الان بزرگترین نشانه است که تحولات چند هفته گذشته زاهدان یک باطن ضدامنیتی مهم دارد و بسیاری از هیاهوهای سیاسی ولو با ادعای خیرخواهی یا از این باطن خطرناک سرچمشه میگیرد یا چنین باطن ضدامنیتی را خواسته یا ناخواسته در حال تقویت و توسعه دادن است.
پایان پیام/