درباره جنبش بددهنی
خبرگزاری فارس؛ یادداشت- محسن مهدیان: دانشگاه که چالهمیدان نیست، پس این ادبیات چارواداری از کجا است؟ آنهم ذیل نام «شریف» و «خواجهنصیر» و «علم و صنعت». آنهم در همصدایی دختر و پسر؛ آنهم به نام اعتراض.
اصلا هدف فحاشی چیست؟ قرار است با بددهنی چه چیز و چه کس و چطور اصلاح شود؟ اساسا ریشه این خشم و نفرت کجاست؟ ۳نکته و یک چه باید کرد…
یکم نسبت بددهنی با دانشجو
واقعا بددهنی نشانه هویت دانشجویی ماست؟ حتما خیر. این سطح از سخیف بودن از حیای دختران و ادب پسران ما خارج است. اما هیجان جمع و سندرم دوقطبیهای استادیومی، فحاشی را تسهیل میکند. با این حال اگر فیلم تجمعات را به هر کدام از این معدود دانشجوها در خلوت عقلی نشان دهیم، حتما شرمنده میشوند. پس چرا فحش میدهند؟
دوم نقش معرکهگیرهاست.
معرکهگردانها چه کسانیاند؟ کسانی که از فحاشی نفع سرشار میبرند. اینها ۲خط را توأمان دنبال میکنند؛ یکم «نمادسازی» و دوم «تحریکسازی».
نمادسازی چیست؟ جریان آشوب، کف خیابان را از دست داده است. کف خیابان طی یک ماه گذشته محل آشوبهای دستساز و پراکندهای بود که تنها پشت دست اتاق خبر خناسان را پر میکرد؛ با این حال بساط همین نیز جمع شد. اما سکه کاسبان آشوب در آتش است. اینجاست که به خبر نرسند به دروغ میرسند و میبافند؛ شبیه همین کشتههایی که روزانه از روی آمار متوفیان بهشت زهرا و پزشکی قانونی میسازند.
اما وجه دیگر جعل خبر، نمادسازی است؛ چند نفر اجیر کنند تا دیوار بنویسند و بیلبورد شهری تخریب کنند و بر حوضچههای پارک رنگ بریزند و غیره. نمادسازی باعث جلب توجه در جنگ صداها است؛ بددهنی نیز همینجاست.
اما خط دوم معرکهگیرها تحریک مخالف است؛ تا طرف مقابل عصبی شود و تلافی کند و آتش این جنگ برای شیادهای رسانه فاکتور شود.
اما این توصیف میدانداری ضدانقلاب است؛ تکلیف بددهنی دانشجو چیست؟ واقعا چرا؟
سوم «خلسه رسانهای» است.
کشور بدون اشکال است؟ حتما نه. اما این سطح از خشم و نفرت امتداد اعتراض به آسیب هاست؟ باز هم حتما نه. اشکال را مطالبه میکنند تا اصلاح شود. اساسا این فحاشیها نقد به چیست؟ به کجاست؟ چه چیز باید اصلاح شود؟ چطور باید اصلاح شود؟ چهکسی باید اصلاح کند؟ هیچ؛ روشن نیست.
این فحاشیها تنها و تنها خروجی یک خلسه رسانهای است که سالهاست پلتفرم رسانهای دشمن ساخته است. «اغوای شبکهای» با «میدانداری رسانههای اهریمنی» قدرت دارد، خطای یک مسئول و نهاد را تبدیل به دسیسه یک هیولا کند و آدمها را مشحون از خشم و نفرت سازد. در اینباره حرف بسیار است و مجال اندک؛ اما همین یک جمله بس که «القای رسانه دشمن» در ساخت «استقرای ناقص» و «تعمیم شتابزده»، پروسه تبدیل اعتراض به اغتشاش و ایجاد جنبش فحاشی است. در «خلسه رسانهای» و این «اغوای ذهنی» است که انسانها با عبور از هویتشان به ادبیات چارواداری میرسند؛ مسخ اینجاست.
اما چه باید کرد:
پاسخ این بند در شعار دانشجویان بااخلاق دانشگاه علم و صنعت است؛ آنجا که در واکنش به بددهنیها فریاد زدند: «اگر بهم فحش بدی، بازم برات جون میدیم.»
این شعار از سرآگاهی است چون میداند شعار مقابل از سر هیجان است. چون میداند این نیز چون کف خیابان تخلیه میشود و کف دانشگاه میماند با وجدانش. این شعار دعوت بهخود انسانی است؛ هویت دانشجوی ما دین است و انقلاب. این شعار ترجمه عبارت عالمانه و دلسوزانه فرمانده سپاه است که رجزگونه گفت: «با همین جوانان کف خیابان به جنگ دشمن میرویم.»
پایان پیام/