آیا ورزش جایگزین درمانهای سنتی اختلالات سلامت روان خواهد شد؟
ایسنا/خراسان رضوی به تازگی مقالهای منتشر شده مبنی بر اینکه ورزش باید نسخه اولیه و جدیدی برای درمان اختلالات سلامت روان باشد. البته در حال حاضر هنوز هم دلایل مختلفی وجود دارد که چرا نباید چنین باشد.
به گزارش نوروساینس نیوز، ورزش مزایای ثابت شدهای برای افراد مبتلا به اختلالات مختلف نشان داده و در مورد بیماری افسردگی نیز شواهد کافی وجود دارد مبنی بر اینکه ورزش میتواند به طور بالقوه جایگزین رواندرمانی یا دارو شود اما تا زمانی که تحقیقات دقیقتری در مورد بسیاری از اختلالات انجام نشود، ورزش باید در کنار درمانهای سنتی مربوط به سلامت روان ترویج شود. همچنین اگر قرار است ورزش تنها راه درمان باشد، لازم است چنین تجویزی به صورت موردی انجام شود.
کاترین مورین، حرکتشناس و دانشجوی دانشکده فیزیوتراپی دانشگاه دالهاوزی کانادا، با اشاره به مقاله ورزش، نسخه اولیه جدید برای کسانی که مشکلات سلامت روانی دارند، باور دارد قرار گرفتن ورزش در خط مقدم درمان سلامت روان بسیار مهم است زیرا بسیاری از فواید آن شناخته شده است.
وی میگوید: با این حال به دلایل متعدد تصور نمیکنم هنوز بتوانیم بگوییم ورزش باید درمان اولیه یا تنها درمان اختلالات سلامت روان باشد.
بیشک ورزش میتواند برای افراد مبتلا به اختلالات روانی مفید باشد. با توجه به چندین مزیت علائم اختلالاتی مانند افسردگی و اسکیزوفرنی میتواند با ورزش و همچنین افزایش آمادگی، قلبی تنفسی و کیفیت زندگی بهبود یابد. با این حال فقط در مورد افسردگی شواهد کافی وجود دارد که نشان میدهد ورزش اثری قابل مقایسه با درمان و دارو دارد. نتایج مطالعات نشان داده ورزش به تنهایی برای افراد مبتلا به افسردگی مفید است و در مقایسه با گزینههای درمانی معمولی فعالیت بدنی میتواند مشابه این درمانها عمل کند یا حتی سودمندتر هم باشد.
مورین در این خصوص ادامه داد: من فکر میکنم عموم مردم باید اهمیت بررسی منابع اطلاعاتی مورد استفاده در یک مقاله را قبل از باور داشتن آن درک کنند. اگرچه مقاله اصلی به نقل از دیوید توماسی، محقق اصلی این تحقیق، بیان میکند که اقدامات درمانی روانپزشکی باید شامل ورزش به عنوان درمان اولیه اختلالات سلامت روان باشد اما در هیچ کجای تحقیق این موضوع ذکر نشده است. آنچه در این مقاله آمده، این است که بیماران خود گزارش کردند که پس از ورزش از نظر روحی و جسمی احساس بهتری داشتهاند و تصمیم گرفتند به دنبال اجرای یک برنامه ورزشی علاوه بر جلسات تغذیه مناسب باشند. ۹۳.۲ تا ۹۶.۸ درصد این افراد معتقد بودند ورزش باعث بهبود خلق و خوی آنان میشود و ۹۷.۶ تا ۱۰۰ درصد اظهار کردند که بعد از برنامه درمانی خویش باز هم به ورزش ادامه میدهند.
وی توضیح داد: به دلیل عدم انسجام در این حوزه تحقیقاتی و عدم ارائه نتایج پایایی تحقیق نمیتوان به یافتههای این تحقیق برای تجویز درمان جدید جهت تامین سلامت روان استناد کرد. در حال حاضر سوالات زیادی از خواندن این تحقیق پیش میآید که به اعتقاد من قبل از تجویز ورزش به عنوان درمان باید به آن پاسخ داده شود و پاسخ به این سوالات میتواند در مقایسه با آنچه که تحقیق دیگری نشان میدهد، متفاوت باشد.
البته یک بررسی فراخوان در مورد ورزش و بیماری روانی شدید نشان داد ورزش برای افسردگی حاد و اسکیزوفرنی بیشترین سودمندی را در سطح متوسط تا شدید این بیماریها را دارد. البته در این بررسی ۱۷.۲ درصد از بیماران افسرده و ۲۶.۷ درصد از بیماران اسکیزوفرنی از مداخلات انصراف دادند و در برخی از تحقیقات بعدی تاثیر قابل توجه ورزش گزارش نشد. همه اینها عواملی است که باید هنگام تجویز ورزش به عنوان درمان اختلالات روانی در نظر گرفت. از طرف دیگر برخی عوامل که به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته مثل آموزش متخصصان و هزینه نیز در درمان بیماریهای مربوط به سلامت روان موثر است.
مورین نتیجه میگیرد فعالیت بدنی برای همه از جمله کساتی که دارای اختلالات سلامت روان هستند، مهم است. متاسفانه این تحقیق به طور کلی شواهد کافی برای بیان اینکه ورزش باید منبع اصلی درمان باشد، ارائه نمیکند.
در نهایت تا زمانی که تمام جزئیات مشخص شود، ورزش باید همراه با سایر درمانهای سنتی مانند رواندرمانی و دارودرمانی ترویج شود یا اگر قرار است تنها درمان باشد، باید به صورت موردی و با مشورت متخصصان پزشکی تجویز شود.
انتهای پیام